جهانگیری، فدای توقف قیمتدلار، تلاش اروپا برای حفظ برجام، بهار زمستانی در هجده استان، میخ دیگری بر تابوت اتحادیه عرب، پندهای بزرگان به روحانی، ثبت سفارش غیرقانونی ۶۴۸۱ خودرو، فاکتور اسد برای بازسازی، چالش پیش روی پیامرسان سروش و برزخ تلگرام، اندر باب در دسترس نبودن مرتضوی، استعفای از راه دور کاوه مدنی و رسانهها در بستر مرگ، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۸ فروردین ماه در حالی چاپ شد و بر پیشخوان روزنامه فروشیها در دسترس عموم قرار گرفتند که صفحات نخست آنها نسبت به روزهای گذشته از تنوع بیشتری در تیتر و تصاویر انتخاب شده برخوردار است.
تعدادی از روزنامهها از جمله همشهری و قانون، کم آبی را در گزارشهای خود برجسته کردند و خبر از استمداد آبی از شورای عالی امنیت ملی کشور دادند. برخی دیگر از روزنامهها، حمله رئیس سابق اف بی آی به ترامپ، بن بست برخی سیاستهای او و نقد سیاست خارجی آمریکا را برجسته کردند. ادامه واکنشها به در دسترس نبودن سعید مرتضوی برای اجرای حکم قضایی و نقدهای بر برجسته شدن این موضوع توسط روزنامههای اصلاح طلب در روزنامه جوان، از دیگر مواردی است که در روزنامههای امروز به چشم میخورد.
روزنامه آرمان امروز با انتخاب تیتر «جهانگیری، فدای توقف قیمتدلار» در گزارشی این پرسش را مطرح کرده که آیا مطرح شدن این موضوع (تک نرخی کردن دلار) توسط معاون اول و عدم حمایت لازم از سوی چهرههای اقتصادی هدفی دیگر داشته است؟ آیا در پس سکوت، قصد نهایی خراب کردن وجهه سنجیده و موثر جهانگیری بوده است؟ این روزنامه همچنین در سرمقاله امروزش با تیتر یک به هیچ به نفع جهان! به قلم اسماعیل کهرم، استعفای کاوه مدنی، نخبه محیط زیستی از سمت معاون سازمان محیط زیست را موضوع قرار داده است.
روزنامه اعتماد در نیم صفحه نخست امروزش، حمله رئیس سابق اف بی آی آمریکا به ترامپ را با عنوان لکه ننگ برجسته و تصاویر آن دو را پس زمینه این تیتر کرده است. این روزنامه در گزارشی به چالشهای پیش روی «سروش» پرداخته و عنوان تلگرام در برزخ را برای آن انتخاب کرده است.
روزنامه کیهان که گزارش اصلی امروز خود را با تیتر «پیمانهای مشترک پولی باطل السحر وابستگی به دلار» در صفحه اول خود گنجانده، سرمقاله امروزش را نیز با موضوعی مشابه و با عنوان جنگ در دو جبهه ارضی و ارزی چاپ کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارشها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا رسانه ملی از تلگرام دل نمیکند؟
سیامک رحمانی روزنامه نگار در سرمقاله امروز روزنامه شهروند با عنوان چرا رسانه ملی از تلگرام دل نمیکند، نوشت: این روزها به هر شبکه سیما که سر بزنید با تبلیغ کانالهای سروش مواجه خواهید شد. سیماییها که قبلا اجازه نداشتند اسم تلگرام را بر زبان بیاورند و باید با ایما و اشاره و تنها با دادن بخشی از نشانی بینندگانشان را به کانالهای اختصاصیشان در تلگرام هدایت میکردند حالا با فراغبال از سروش میگویند و مخاطبان را دعوت میکنند تا به این پیامرسان مراجعه کنند. درباره ارتباط سروش با سیما تردیدی وجود ندارد. از یکی دوسال قبل و زمانی که فیلتر کردن تلگرام جدی نبود و فقط زمزمههای آن شنیده میشد، نشانههای جدی وجود داشت که مدیران جامجم به دنبال این جابجاییاند. همکاران صداوسیما میتوانند گواهی بدهند که صحبت از سروش و همت برای انتقال دادن فعالیتهای مجازی رسانه ملی به آن تازه نیست.
اما با علنی شدن سیاستهای بخشی از مسئولان برای بستن تلگرام و حتی اینستاگرام و جایگزین کردن پیامرسانهای داخلی مثل سروش حالا نقش صداوسیما پررنگ شده و رسانه ملی همه توانش را به کار گرفته تا با کوچ دادن کاربران فضای مجازی از پیامرسان منفور به نسخه محبوب، وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. اما نکته قابل تأمل ادامه حضور این رسانه و برنامهها و کانالهایش در تلگرام است. جدا از اینکه همکاران ما در صداوسیما خودشان هم هنوز رغبتی به حضور در سروش نشان ندادهاند و برای مثال اغلب کانالهای همنام در سروش، نسبت به کانالهای تلگرام دیرتر به روز میشوند و گاهی خوراک محتوایی کمتری میگیرند، ادامه حضور جامجمیها در تلگرام پالسهای چندگانهای برای جامعه ارسال میکند. یکی اینکه با وجود همه ادعاها درباره بیگانه بودن تلگرام و اینکه فعالیت در آن مخاطراتی برای کاربران خواهد داشت، خود رسانه ملی هم برای ارتباط بیشتر و بهتر حاضر نیست دل از این پیامرسان بکند و طبیعتا تا روز موعود شهروندان هم میتوانند از خدمات تلگرام استفاده کنند. زمان موعود هم وقتی است که کار به فیلترینگ و دستور و الزام بیفتد و اجباری در کار باشد. خلاصه اینکه دوستان رسانه ملی هم فقط وقتی مجبور باشند رخت از این سرا خواهند کشید.
پیام دیگری که ادامه حضور رسانه ملی در تلگرام دارد، این است که خاطرجمعی نسبت به کارکرد سروش و امثال آن برای پذیرایی از کاربران و ایجاد محبوبیت و جذابیت لازم وجود ندارد. رسانه ملی اگر گمان میکند که مردم نسبت به پیامها و توصیههایش اعتماد کافی را دارند و به حرفهای کارشناسان مقبول صداوسیما اقبال نشان میدهند و به پیامرسان سروش هم اطمینان دارند یا به تدریج از آن مطمئن خواهند شد، باید تصمیمش را بگیرد و این دندان بهزعم خود لق را بکند و به کلی از تلگرام نقل مکان کند. ماندن در تلگرام و تبلیغ همزمان علیه آن پارادوکس است و این مفهوم را القا میکند که ما خود نیز به چیزی که میگوییم اعتقاد نداریم یا حداقل هنوز به نتایج آن خوشبین نیستیم. این دوگانگی در رفتار و گفتار را در جاهای دیگری هم میتوان دید. نمونه بارزش دوستانی هستند که در توییتر فعالند و برای فیلتر شدن تلگرام و اینستاگرام تبلیغات میکنند. یاللعجب. بدیهی است اگر عدهای حضور و فعالیت در تلگرام و اینستاگرام را برای مردم نامناسب میدانند، که حتما دلایل قابل توجهی برای ایدههای خود دارند، قبل از آن باید از حضور در توییتر احتراز کنند؛ شبکه اجتماعی که ٩ سال از فیلتر شدن آن میگذرد و مباحث متعددی در مضرات و خطرات آن مطرح شده است. بگذریم از اینکه امروز بسیاری از نمایندگان مجلس، وزرا و شخصیتهای شناخته شده کشور در توییتر عضویت دارند و نظرات خود را از طریق این پیامرسان منتشر میکنند. باید دید مدیران صداوسیما هم میخواهند همچنان به سیاست یک بام و دو هوای خود ادامه دهند یا زودتر تصمیم متهورانهای میگیرند و با ترک تلگرام مشکوک در سروش عزیز مأمن خواهند گرفت.
استمداد آبی از شورای عالی امنیت ملی
قانون در گزارشی که در شماره امروز خود چاپ و عنوان آن را تیتر یک صفحه نخستش کرده، نوشت: در کشوری زیست میکنیم که بر اساس دادهها از یکسو بین ۸۵ تا ۹۰ درصد اندوخته آبهای سطحی و زیر سطحی آن با بهرهوری دست بالا ۴۰ درصد و با آرنگی زیبا، اما هرگز نشدنی خودکفایی در بخش کشاورزی به کار گرفته میشود، ولی همچنان ۵۶ درصد امنیت غذایی آن وابسته به کشتیهای پهلوگرفته در بندرهای شمالی و جنوبی کشور بوده و از سوی دیگر قرار است که بر اساس پیش بینیهای گروهی از اندیشمندان این بخش، در ۲۵ سال آینده بیش از ۵۰ میلیون از شهروندان آن در جستوجوی آب آشامیدنی از پهنههای گستردهای از فلات مرکزی آن مهاجرت کنند یا به بیان درست تر، آواره سرزمین غربت شوند؛ چرا که در مهاجرت، برنامه ریزی برای پیشرفت و میل قلبی برای رفتن وجود دارد، اما در ترک زادگاه و فرار از زیستگاه در پی یافتن آب برای زندهماندن، هرگز چنین نیست.
جبر مطلق است و آوارگی آشکار و درماندگی و واماندگی... زنهار که این شمار انبوه آوارگان به کجا باید پناهنده شوند هم مشخص نیست؛ چرا که هیچ استان و پهنه جغرافیایی در ایران بر جای نمانده که از توان طبیعی و زیرساختی پذیرش این شمار انبوه مردمان در پی آب و نان، بهداشت، مسکن، آموزش و پرورش و کار مناسب و درآمد برخوردار باشد. اگر این برآوردها و پیشبینیها با ضریب صحت و دقت ۵۰ درصدی هم درست باشد، بدان معناست که شوربختانه ایران در حال اتمام و ایرانی در حال انقراض است و اینجاست که دیگر موضوع «امنیت ملی» به مفهوم کلاسیک و دیپلوماتیک، معنا و کارکرد خود را از دست میدهد چرا که موضوع بودن یا نبودن یا همان «تمامیت ملی» ماست که هدف خسران و آسیب برگشت ناپذیر قرار میگیرد. امنیت ملی در جایگاه اصلی بنیادین آنگاه بایستگی مییابد که «تمامیت ملی» پابرجا باشد. شوربختانه امروز تمامیت ملی ما در حال نابودی است، اما نه از سوی غرب و شرق بلکه از درون خودمان و با اندیشه و دستان خودمان! این بار «خود زنی آبی»، بودن و بقای ما را نشانه گرفته و نه تنها هیچ برنامهای هم برای مهار آن تا امروز ارائه نشده بلکه شوربختانه در کنترل نسبی آن هم شکست خوردیم؛ شکست از خود و در زمین خود!
ژرفای فاجعه یغماگری آب در پی کشت برنج آنگاه آشکار میشود که تغییر پهنههای زیر کشت برنج را در استانهای خشک فلات مرکزی ایران بین سالهای زراعی ۹۲ – ۱۳۹۱ و ۹۵ – ۱۳۹۴ مقایسه کنیم. بر اساس دادههای رسمی وزارت جهاد کشاورزی، سطح زیر کشت برنج در ۶ استان شامل اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی، بین سالهای ۹۱ تا ۹۵ کاهش یافت.
یعنی هیچ برنامه راهبردی و پژوهش بنیانی برای بهینهسازی روند رو به رشد مصرف آب در فرآیند تولید محصولات کشاورزی پرنیاز آبی در کشورمان وجود ندارد. این یعنی هنوز در عصری که آموزش بهره وری درست آب به دبستانها و پیش دبستانها راه یافته، زنگ به پایان رسیدن اندوختههای آبی کشور به گوش تصمیم سازان و برنامه ریزان نرسیده است. این یعنی هماهنگی نانوشته برخی مدیران برای «خود زنی آبی» و پایان دادن به «تمامیت ملی».
در روزهای گذشته موضوع بحران آب در جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت و خروجی این نشست تخصصی هم این شد که باید از کشت محصولات پرنیاز آبی در استانهای خشک جلوگیری کرد! ولی توجه به این نکته لازم است که اجرای این قانون درست، اما بسیار دیر هنگام اهرم و اراده و توانایی میخواهد. آنچه آشکار است، وزارت جهاد کشاورزی نه برنامه و نه توانی برای مدیریت الگوی کشت و مهار تاراج اندوختههای آبی کشور ندارد. از اینکه چرا در میگذرم، اما آنچه پرداختن به آن لازم است، لزوم نجات سرزمین مادری و پاسداری از «تمامیت ایران» است. شاید وقت آن باشد که شورای عالی امنیت ملی با ورود به این مسأله و در راستای پاسداری از میهن نسبت به اجرای درست تصویب نامه مجلس اقدام کند.
الزامات انتخاب شهردار تهران
پروانه مافی، نماینده مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان الزامات انتخاب شهردار تهران نوشت: این روزها بحث انتخاب شهردار پایتخت به بحث داغ محافل شهری بدل شده است و گمانه زنیها برای کاندیداهای این پست مهم در رسانهها و فضای مجازی ادامه دارد، اما فارغ از این مسائل آنچه حائز اهمیت است اداره مطلوبِ شهرداری تهران است، زیرا مدیریت چنین نهاد اجرایی غیردولتی از بسیاری از وزارتخانهها سختتر است. شما در یک وزارتخانه میدانید که ذینفعان مشخص و محدودی را باید راضی کنید. اما در شهرداری تهران اینگونه نیست. شهردار تهران به واسطه استقرار پایتخت کشور در این شهر، باید همه مردم و نهادهای موجود در کشور را راضی نگه دارد. هم شهروندان عادی، هم بخش خصوصی، هم سازمانهای مردم نهاد و هم دستگاههای دولتی و حاکمیتی باید از عملکرد شهرداری تهران رضایت نسبی داشته باشند و به نظر من این موضوع در شرایط کنونی پُر رنگتر شده است.
از طرفی شهردار آینده تهران باید از هنرِ مدیریت ذینفعان شهری برخوردار باشد و مدیرانی که از این توانایی برخوردار باشند معدودند، چرا که هنرِ مدیریت ذینفعان شهری اگرچه تا حدی ذاتی است، اما بخشی از آن به واسطه کسب تجربه و دانش مدیریت در سطوح عالی نظام تصمیمگیری کشور، اکتسابی است؛ بنابراین شورا باید به سمت انتخاب فردی برود که همه این ویژگیها را داشته باشد.
قطعاً برخی معیارها ثابت است و برخی معیارها حسب شرایط و اقتضائات تغییر میکند. مثلاً اینکه شهردار باید سابقه اجرایی قوی با تأکید بر فعالیت در امور شهری داشته باشد یا اینکه نیاز به تخصص کافی در مدیریت امور چند کارکردی و پیچیده مانند شهرداری داشته باشد، معیارهایی ثابتند. اما معیارهایی از جمله که شهردار لزوماً باید فرد حزبی باشد یا الزاماً باید وابستگی او به یک جریان سیاسی اثبات شده باشد، به زعم من در حال حاضر اولویت ندارد و روشن است که شورا گزینهای را که به لحاظ فکری با خود همسو نباشد، انتخاب نخواهد کرد.
اما برخی معیارها که شاید در گذشته کمرنگتر بودند، امروز باید پررنگ شوند. همانطور که اشاره کردم توانایی راضی نگه داشتنِ ذینفعان متعدد و متکثر شهری، امروز یک معیار اساسی در انتخاب شهردار تهران است. شهردار آینده تهران باید بتواند با نهادهای قدرت در شهر تهران تعامل داشته باشد و از این منظر توانایی تعامل با دستگاههای حاکمیتی و نهادهای قدرت، مهمترین ویژگی است. شهرداری که از این ویژگی برخوردار باشد و بتواند در عمل هم آن را اجرایی کند، ثمرات زیادی خواهد داشت.
به عقیده من اگر شورا به سراغ گزینهای مقتدر و توانا در زمینه تعامل با نهادهای حاکمیتی برود، انتخاب چنین فردی اولاً باعثِ افزایش محسوس کارآیی مدیریت شهری، ثانیاً باعث بهبود روابط سازمانی شهرداری تهران با دیگر دستگاهای ذی مدخل در امور شهری و ثالثاً منجر به بهبود روابط مدیریت شهری و جریان اصلاحات با نهادهای حاکمیتی خواهد شد.
البته نظر رسمی در این باره را طبعاً شورا یا سخنگوی آن باید ارائه کند. تا جایی که من میدانم گزینههایی که در حال حاضر مطرح میشوند همه گمانه زنی هستند و به صورت رسمی با هیچ فردی برای تصدی این سِمت صحبت نشده است.
اما شورای شهر پنجم نشان داده که شهردار را فرآیندمحور انتخاب میکند. ابتدا باید فرآیند انتخاب شهردار توسط شورا مشخص شود، سپس گزینههای محتمل توسط اعضا معرفی شوند؛ بنابراین تا زمانی که شورا روی فرآیند به جمع بندی نرسد، پیشبینی گزینههای احتمالی و بررسی اینکه شانس کدامیک بیشتر یا کمتر است، موضوعیت ندارد.
تاخیر در اجرای طرح ترافیک
الهام فخاری عضو شورای شهر تهران در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز درباره لزوم ارائه گزارش علت تأخیر اجرای طرح ترافیک ۹۷ نوشت: طرح ترافیک سال ۹۷ در اواخر سال ۹۶ با تصویب شورای اسلامی شهر تهران و طی مراحل قانونی لازمالاجرا گردید. اما همانگونه که پیشبینی میشد آمادگیهای لازم برای اجرای دقیق آن به موقع مهیا نشد؛ لذا با وجود کاستیهای موجود و در راستای صیانت از حقوق شهروندان مشمول این طرح، ضرورت توجه ویژه، پایش گام به گام و نظارت دقیق بر اجرای آن را متذکر میشوم.
بر این اساس درخواست میشود اقدامات لازم در خصوص موارد ذیل توسط دستگاههای مجری انجام پدیرد: ۱- با وجود تصریح زمان اجرای طرح در ماده ۱ مصوبه (۱۵ فروردین ۹۷) زمان اجرای طرح در ابتدا ۱۵ روز به تعویق افتاد. با توجه به ثبت نام دیرهنگام از متقاضیان تعویق مجدد ۱۰ روزه اعلام شده است. در خوش بینانهترین حالت این طرح با ۲۵ روز تأخیر و از ۱۰ اردیبهشت آغاز میشود. این تأخیر زمانی که نزدیک به یک دوازدهم سال است و افزایش مدت اعتبار طرح قبلی برای دارندگان طرح ترافیک سال ۹۶ بدون دریافت هیچگونه هزینهای از آنان، ضرر و زیان نسبتا قابل توجهی را به مدیریت شهری تحمیل خواهد کرد. ضروری است طی گزارشی فنی و کارشناسی دلایل ایجاد این تأخیر به شورا ارائه گردد. ۲- براساس گزارشهای دریافتی در کمیته اجتماعی جوامع، انجمنها و تشکلهای صنفی و مدافع گروهها و اقشار اجتماعی از جمله خبرنگاران، معلولان و... با اظهار نارضایتی از شرایط و ضوابط اعلام شده، از عدم هماهنگی معاونت حمل و نقل و ترافیک با آنان حکایت میکنند. ضروری است گزارشی از هماهنگی با این نهادهای اجتماعی به شورا ارائه شود. ۳- با توجه به تعریف دیرهنگام و عجولانه فرایندها و ضوابط اجرای طرح به ویژه برای شهروندان، ضروری است در اولین فرصت تا قبل از زمان اجرای طرح، گزارشی از اقدامات انجام یافته در خصوص تهیه و ابلاغ فرایندها، ضوابط و شرایط استفاده از طرح برای شهروندان، اقشار خاص، اشخاص حقوقی و... به شورا ارائه شده و به سؤالات اعضا در این خصوص پاسخ داده شود. شرایط دریافت خدمات توسط خبرنگاران، معلولان، شخصیتها، آژانسهای تاکسی سرویس شهری بخش خصوصی و... از آن جمله هستند. ۴- ایجاد و یا تکمیل زیرساختهای فنی از قبیل: دوربینهای کنترل ورود به طرح، دیرهنگام و در محدوده زمانی ناکافی انجام شده است؛ لذا ضروری است به منظور حصول اطمینان اعضای شورا از صحت کارکرد این تجهیزات شرح کامل اقدامات و نتایج آزمونها و تستهای فنی به شورا ارائه شود.