افزایش شدید ارزش ارز بر بازار تأثیر جدی داشته و با وجود لحن آرام مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بازار نشر چندان آرام نیست و بحران کاغذ منجر به تدابیر ویژه در دفاتر نشر کتاب و مطبوعات شده است؛ تدابیری که بر تداوم فعالیت با حداقل تولید و هزینه استوار است؛ اما با وجود این، انتظار میرود نشریههای ضعیفتر در نیمه دوم سال با بازار خداحافظی کنند و تماشاچی جدال بزرگترها برای دوام در این دوران سخت باشند.
به گزارش «تابناک»؛ هرچند ارز قابل توجهی برای واردات کاغذ و تعادل در این بازار تخصیص یافته و در این میان تخلفات عجیبی نظیر واردات 23 میلیون یورو توسط دو شرکت مجهول صورت پذیرفت، کاغذ همچون دیگر کالاها، معادل ارز 4200 تومانی که برای وارداتش تخصیص یافته، عرضه نمیشود و باید کاغذ را به قیمتی حتی بالاتر از ارزش دلاری آن در بازار آزاد تهیه کرد و با توجه به قیمت بسیار نجومی کاغذ در این مقطع، نفس بسیاری از نشریات به شماره افتاده و تدابیر خاصی از سوی رسانههای کاغذی در پیش گرفته شده است.
برخی هفتهنامه و ماهنامهها به صورت انتشار دوهفتهنامه یا دوماهنامه رفته و یا انتشار نامنظم را در دستور کار دارند و برخی دیگر انتشار را موقتاً متوقف کرده و میکنند. درباره روزنامهها که باید روتین منتشر شوند، وضعیت پیچیدهتر است و تعطیلی روزنامهها که از سال گذشته آغاز شده، با شتاب بیشتری تداوم خواهد یافت و با توجه به آنکه اساساً خرید کاغذ با قیمت آزاد نیز به سادگی ممکن نیست، برخی صاحبان نشریات در پی تعطیلی تا بهبود فضا برآمدهاند و بدین ترتیب انتظار میرود شمار چشمگیری از روزنامهها در نیمه دوم سال تعطیل شوند.
گروهی از نشریات دارای پشتوانه مالی بیشتر ضمن خرید کاغذ در حد توانشان، در پی حذف ویژهنامهها، کاهش صفحات، کاهش تیراژ و تمرکز توزیع تیراژ باقی مانده در مناطقی که درصد فروششان بیشتر است و رویکردهای اینچنینی هستند. همزمان با این اقدامات برای تداوم حیات نشریات، تقریباً همه نشریات به دنبال متاع نایاب کاغذ دولتی هستند که ظاهراً وجود خارجی ندارد و اگر باشد نیز بعید به نظر میرسد در حدی باشد که بتوان نیاز عظیم مطبوعات را برطرف نماید.
با همه این تدابیر پیش بینی میشود شماری از نشریات دارای پشتوانه برای تداوم انتشار در سال 1398 با مشکل جدی مواجه شوند و در نهایت در سال آینده رسانههای کاغذی به مراتب کمتری منتشر شود و در عین حال نشریات باقی مانده نیز تنها با افزایش شدید قیمت روی جلد توان بقا را دارند؛ رویکردی که طبیعتاً به این نشریات نیز ضربه میزند، چرا که در شرایط کنونی نیز خرید رسانه کاغذی جزو اولویتهای اغلب مردم ایران نیست و با گرانتر شدن نشریات، مطبوعات از سبد اولویتهای گروه دیگری از مردم نیز حذف خواهد شد.
البته صرفاً وضعیت مطبوعات پیچیده نشده بلکه در حوزه نشر کتب نیز وضعیت بسیار پیچیده است. انتشار کتب چاپ اول با وسواس فراوان صورت میپذیرد و در این دوران که زینک نیز به نایابی کاغذ است، تنها کتبی به لیتوگرافی فرستاده میشوند که اطمینان نزدیک به صددرصد از فروششان باشد، چون با بهای پشت جلد کتابهای تازه که متأثر از قیمت کاغذ رشد قابل تأملی داشته، کتاب مشاهیر نیز به سختی به فروش میرود. همچنین ناشران در تجدید چاپ نیز همین رویکرد را در پیش گرفتهاند تا زمانِ خوابِ سرمایه به حداقل برسد.
این نخستین تبعات افزایش شدید قیمت ارز برای اهالی فرهنگ است که هرچند شاید با تنفسمصنوعیهای دولت برای دوره کوتاهی رفع شود، فرجام کار در بلندمدت جز این نیست. باید رهاسازی اقتصاد فرهنگ مستمراً رخ میداد، تا حوزه نشر در چنین شرایطی بتواند روی پای خود بایستد؛ اما متأسفانه مسئولان فرهنگی در هر دوره برای جلب رضایت بخشی از گروههای ذینفع از اخذ تصمیمهای سخت پرهیز کرده و به توزیع تسهیلات میپرداختند؛ تسهیلاتی که دیگر پاسخگوی فعالان این حوزه نیست.