تشدید مشکلات اقتصادی کشور و تبعات زیان بار آن برای عموم مردم به ویژه شهروندانی که منبع درآمد قابل توجهی ندارند، اکنون به یکی از بزرگترین مشکلات جامعه تبدیل شده است؛ مشکلی که اکثر نگاهها به آن بعد اقتصادی و کمی دارد و کمتر کسی به پیامدهای اجتماعی و روانی ویران گر آن دقت میکند.
به گزارش «تابناک»، همواره یکی از تهدیدهای برآمده از مشکلات اقتصادی در جوامع مختلف، آسیبهای اجتماعی برآمده از آن بوده است که در صورت بی توجهی به آن امکان تشدید و تبدیل شدن آن ها به بحران وجود دارد؛ تهدیدی که اکنون در جامعه ایرانی نشانه های بروز و ظهورش دیده می شود و مدیران جامعه نیز چندان به آن توجه نمی کنند.
اکنون که جامعه ایرانی دچار مشکلات اقتصادی فراوانی در رابطه با موضوعاتی نظیر نوسان شدید ارز، افزایش قیمت طلا و نیز گران شدن کالاهای ضروری زندگی است، طبیعتاً بی توجهی به پیامدهای اجتماعی این شرایط جدید میتواند خسارتهای فراوانی را در حوزه اجتماعی رقم بزند و یا به تشدید آن منجر شود.
در همین باره دکتر مهرداد عربستانی، استاد دانشگاه تهران همین رابطه به «تابناک»، گفت: به نظر من سوژه ایرانی در این شرایط با احساسی از نا امنی، پیش بینی ناپذیری و مواجهه با مُغاک پر شده است. ارزش پولش به عینه در حال نابودی است، امیدش به آینده در تاریکی فرو رفته است و به طور ملموس کنترل اش را برای اداره زندگی و حتی تهیه مایحتاج روزانه اش را از دست میدهد. اگر در گذشته هم با درجاتی از نا امنی مواجه بوده است، ولی امروز به طور عینی محتویات سفره خانواده اش این امر را به اوج میرساند و احساس عدم امنیت را بر وجودش مستولی میکند.
عربستانی با اشاره به خسارتهای اجتماعی ناشی از مشکلات اقتصادی ادامه داد: بدیهی است که در این حالت احتمالاً ملاحظات اخلاقی، توجه به منفعت جمع و دیگر خواهی به محاق بروند. چرا که اصولاً کنشهای "هنجاری" و "اخلاقی" در جامعهای میتواند شکل بگیرد که نظم و انسجام موجود در آن بتواند به نوعی بازگشت پذیری این از خود گذشتگیها و در نهایت خیر غایی را تضمین کند. ولی وقتی سامان اجتماعی به گونهای باشد که نتواند چشم اندازی از این منفعت غایی را ترسیم کند با واکنشهایی مواجه میشویم که خود میتواند این چرخه معیوب را شدت ببخشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به شرایط موجود که در جریان آن برخی نا به سامانیهای اقتصادی به شدت رواج یافته است، افزود: تبدیل دارایی به طلا و دلار برای حفظ آنها، "احتکار"، "تقلب" و "فساد"، "خشونت"، و بیگانگی یا بی تفاوتی اجتماعی، و ناامیدی اجتماعی، سوای قضاوت اخلاقی در مورد بد یا خوب آنها، تبعات و واکنشهای ارتجالیای هستند که میتوانند شکل بگیرند و به نوبه خود علیه جامعه عمل کنند؛ واکنشهایی که اصالتاً برای "کشیدن گلیم خود از آب" و دفع ضرر یا شرّ هستند، ولی در نهایت سرمایه اجتماعی و سامان اجتماعی را تهدید میکنند.
عربستانی اضافه کرد: قطعاً در چنین شرایطی به سامان رساندن مسائل کلان معنای بیشتری دارد. اما باید توجه کرد که مسائل کلان را نمیتوان در واژه "اقتصاد" خلاصه کرد. در وضعیت کنونی ما به طور خاص نمیتوان اقتصاد را به عنوان یک حوزه مستقل از سیاست و ذهنیت شکل گرفته اجتماعی در نظر گرفت. به طور مشخص وضعیت مشوش اقتصادی ما ماحصل پارادایمی سیاسی است که سیاست داخلی و خارجی ما را شکل داده است. ذهنیت یا سابجکتیویتی اصولاً امری سیاسی است، یعنی تحث تأثیر روابط قدرت و شیوه حکمرانی، که اقتصاد هم بخشی جدایی ناپذیر از آن است، شکل میگیرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنانش و در پاسخ به این سئوال خبرنگار «تابناک» که پرسید چرا در دوران دفاع مقدس مردم حجم زیاد مشکلات اقتصادی را تحمل میکردند، گفت: مضیقهها و سختیهای دوران پس از انقلاب و زمان جنگ در ذهنیت ایرانی هزینههایی بود که سوژه ایرانی برای گذر به سمت جامعه آرمانی تقبل کرده بود و نتیجه آن همدلی و همراهی اجتماعی برای نیل به تمناها و تحقیق آرزومندیهای این سوژه بود. تا موقعی که افق این جامعه آرمانی همچون تصویری روشن در روبرو قرار داشت، هزینه دادن برای آنها مشکل زا نبود، سهل است، حتی افتخار و قهرمانی محسوب میشد.
وی اضافه کرد:، ولی وقتی این تصویر روشن رو به مات شدن گذاشت، وقتی پس از عبور از بحرانها آرزومندیها در حد انتظار محقق نشود، بدیهی است که پرسشگری و مطالبه جای چشم پوشی و هزینه کردن قهرمانانه را در جامعه بگیرد. شاید یک گروه آرمان گرا بتواند در گفتمان فداکاری و مبارزه و نادیده گرفتن محرومیت برای همیشه باقی بماند، ولی این با منطق یک جامعه بزرگ ملی چند ده ملیونی سازگار نیست.
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در پاسخ به این سئوال که آیا میتوان بدون توجه به مشکلات اقتصادی بحرانهای اجتماعی بر آمده از آن را مدیریت کرد، گفت: اینکه بحرانهای اجتماعی بدون تغییری در وضعیت اقتصادی در معنای عام سامان بگیرد برایم مشکل است. همان طور که گفتم مداخلات اجتماعی برای آسیبهای خاص در وضعیت غیر بحرانی ممکن است کارکرد داشته باشند. اگرچه برخورد انتظامی و امنیتی با اخلال گری اقتصادی ضروری است، ولی در نهایت ما به راه حلی نیاز داریم که خود امکان "اخلال گری و فرصت طلبی" اقتصادی را تضعیف کند. این امر نیازمند تغییری در گفتمان سیاسی است که رفاه، برابری و آرزومندی مردم کشور برای ارتقای اجتماعی را در اولویت قرار دهد.
مشروح این گفتگو را میتوانید از اینجا بخوانید.