این روزها که تب اعلام نتایج کنکور داغ است، لازم است به نکات مهمی که در کنکور سالهای اخیر به چشم میخورند، توجه ویژهای کرد. تهدیدی خاموش برای جامعه ایرانی؛ این تهدید خاموش برای جامعه که در دهههای بعد خود را نشان میدهد، پزشک زدگی است که کنکور سالهای اخیر بر مدار آن میچرخد.
به گزارش «تابناک»، وقتی که آمار ثبت نام کنندگان امسال اعلام شد، ۶۴۲ هزار و ۲۲۸ نفر در رشته تجربی، ۲۰۴ هزار و ۹۳۶ نفر در رشته انسانی و ۱۴۴ هزار و ۴۳۷ نفر در رشته ریاضی ثبت نام کرده بودند. ارقام بیانگر این مسئله هستند که داوطلبان رشته تجربی سه برابر انسانی و چهار برابر ریاضی هستند. این حجم بالای شرکت کننده در رشته تجربی در آیندهای نه چندان دور عواقب زیادی به همراه دارد که بعضی از آنها تهدید کننده نظم معمول جامعه هستند.
زمانی عمق فاجعه بهتر خود را نشان میدهد که بدانیم، بیشتر از ۶۴۲ هزار داوطلب برای کمتر از سه هزار کرسی پزشکی مبارزه میکنند. این پزشک زدگی در جامعه ایرانی به دلایل مختلفی روی داده است، که بخشی از آن به مزایایی بر میگردد که برای این رشته وجود دارند.
در شرایطی که دانشجویان اکثر رشتههای تحصیلی بعد از فارغ التحصیلی بیکار میمانند و باید سالها در جستوجوی کار باشند، دانشجویانی که در رشتههای پزشکی و رشتههای مرتبط با آن تحصیل میکنند، بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی میتوانند سر کار بروند و همین تمایل داوطلبان را برای تحصیل در این رشتهها افزایش داده است.
روانه شدن سیل عظیمی از داوطلبان به رشته تجربی استرس و اضطراب را به شدت بالا برده است. رقابت در این رشته به مویی بند است و همین باعث شده است داوطلبان و خانواده هایشان همه زندگی خود را صرف قبولی داوطلب بکنند و وای به روزی که این استرس یک ساله نتیجه ندهد؛ آنگاه سرخوردگی تا سالیان بعد دامن گیر فردی میشود که تازه به سن جوانی قدم گذاشته است.
پزشک زدگی در جامعه باعث میشود که تعداد زیادی از جوانان ما مهمترین دوره زندگی خود را با احساس شکست آغاز کنند چراکه تنها تعداد اندکی موفق میشوند از ماراتن تجربی سربلند بیرون بیایند، که این تعداد اندک هم با توجه به مشکلاتی که در مراحل بعدی با آن مواجه میشوند، اوضاعی بهتر از دسته قبلی ندارند.
این در حالی است که با توجه به اینکه حجم داوطلبان رشته پزشکی بالاست، به نظر میرسد در سالهای بعد بازار کار رشتههای پزشکی هم به اشباع برسد که معنای آن، خوردن مهر ابطال برای آرزوهای نسلی است که همه زندگی خود را پای نظام کنکور تلف کردند. افرادی که هزینههای مادی و جانی زیادی برای قبولی در کنکور پرداختند.
این حجم بالا از هزینه و وقت گذاشتن برای رشته تجربی در شرایطی صورت میگیرد که جامعه به همان میزانی که به پزشک نیاز دارد، به مهندس، وکیل، حسابدار، روانشناس و... نیز نیاز دارد. در حالی که مدتهاست تقریبا همه بچه درسخوانهای کلاسها روانه رشته تجربی میشوند تا پزشک شوند؛ شغلی که فاصله اش با دیگر شغلها بسیار بسیار زیاد به نظر میرسد.
وضعیتی که دورنمای آن ممکن است آیندهای باشد که پزشکهای خوبی داریم، اما متخصصان خوب در دیگر رشته ها، خیر. به عبارت بهتر، جامعه فقط به پزشک خوب نیاز ندارد بلکه در رشتههای دیگر هم ما متخصصان درجه یک لازم داریم و جامعهای که تنها در یک زمینه متخصص درجه یک دارد رو به افول مینهد. تمام زیست یک جامعه در توجه کافی به همه تخصص هاست و وقتی این گونه نشود، پزشک خوب به هیچ دردی نخواهد خورد.
وقتی در جامعه فقط پزشک خوب داریم، و همه توجه به سمت رشتههای تجربی است آنگاه صنعت پزشکی هم پیرامون این مسئله شکل میگیرد. آنگاه باید مریضیها زیاد شوند تا پزشک هایمان بیکار نمانند؛ و این آینده جامعهای است که فکری به حال پزشک زدگی نسل جوانش نمیکند و برعکس گاهی دانسته و یا ندانسته آن را هم تشویق میکند و برایش بازارگرمی میکند.
تمام این اتفاقها در شرایطی روی میدهند که با یک مشاوره واستعدادیابی مؤثر میتوانستیم مسیر را به سمت دیگری هدایت کنیم. بسیاری از داوطلبانی که فقط برای مزایای شغلی به سراغ رشته پزشکی میروند، استعدادشان در رشتههای دیگری است، چه بسا اگر در جامعه ما مشاورههای خوب وجود داشت، این افراد در زمینه واقعیای که استعداد داشتند میتوانستند بهترین خدمات را برای جامعه داشته باشند و حتی در سطح بین المللی بدرخشند.
اصلیترین ضعف مدارس ما نداشتن مشاورههای خوبی است که بتوانند دانش آموزان را به سمت استعدادهای واقعی شان هدایت کنند. یک مشاوره و آگاهی بخشی خوب میتواند به داوطلب یاد بدهد که همه رشتهها به یک میزان دارای اهمیت هستند و جامعه به همه رشتهها نیاز دارد.