همزمان با آغاز اجرای قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان، گزینههای فراوانی در گمانه زنیها به عنوان مدیر آینده سینمای ایران معرفی میشوند؛ اما دقیقاً چه کسی قرار است سینمای ایران را در چند سال آینده اداره کند و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ که تاکنون تنها معاون سینماییاش را تغییر نداده بود ـ اکنون در اجرای قانون و تغییر رئیس بازنشسته کنونی سازمان سینمایی، سراغ کدام یک از گزینهها میرود؟!
به گزارش «تابناک»؛ پس از ابلاغ رسمی قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان توسط حسن روحانی رئیس جمهور، دستگاهها یک به یک تغییر بازنشستگان را آغاز کردهاند تا تغییرات گسترده بازنشستگان تا سطح معاون وزیر به روزهای پایانی مهلت دو ماهه تغییرات موکول نشود. در برخی وزارتخانهها بازنشستهها وادار به استعفا شدهاند تا به جای برکناری با شکل محترمانهتری کنار بروند و در برخی دیگر هنوز استعفایی رخ نداده و احتمالاً با انتصاب جانشینِ جدید، مسئولان بازنشسته کنار گذاشته میشوند.
با توجه به آنکه لیست بازنشستگانِ شاغل در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسماً اعلام نشده، گمانه زنیهایی درباره بازنشستگان وجود دارد؛ اما حساسترین موقعیت که مسلماً با یک مسئول بازنشسته روبه روست، رئیس سازمان سینمایی است. محمدمهدی حیدریان در کمتر از هشت هفته آینده باید تغییر کند و اکنون که تغییرات قانونی آغاز شده، گزینههای اداره سینمای ایران در گمانه زنیها به شکل پررنگتری مطرح میشوند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به جز معاونت سینمایی، در دیگر معاونتها به ویژه معاونت هنری سراغ چهرههای کمتر شناخته شده و بعضاً جوان رفته که عملکردشان در حد انتظار نبوده است. با این حال، با توجه به حساسیت و پیچیدگی فضای سینمای ایران، تنها در حوزه معاونت سینمایی تغییراتی انجام نداده بود. اکنون نیز مهرزاد دانش ـ که البته چندان جوان نیست و متولد 1350 است ـ با فوق لیسانس علوم سیاسی و سابقه منتقدی سینما، ممکن است گزینه ریاست سازمان سینمایی باشد اما آیا تجربه و وزن لازم را برای چنین مسئولیتی ندارد؟ به نظر نمیرسد.
بدترین گزینهای که ممکن است برای این مسئولیت مطرح شود، محمود اربابی از مدیران سینمایی و مدیرکل نظارت در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد دولت اول محمود احمدی نژاد است. درباره عملکرد اربابی در این دوره نقدهای جدی وجود دارد و در صورتی که سینما به او سپرده شود، دور از انتظار نیست که واکنشهایی را از سوی برخی از اهالی سینما شاهد باشیم.
شهاب اسفندیاری، معاون فرهنگی پیشین بنیاد سینمایی فارابی ـ که اکنون رئیس دانشگاه صداوسیما نیز هست ـ گزینه دیگری است که مطرح میشود؛ اما انتخابش میتواند شرایط سینمای ایران را پیچیدهتر کند، ولی نه پیچیدهتر از زمانی که ابراهیم داروغه زاده، معاون کنونی نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، به ریاست سازمان سینمایی منصوب شود. انتصاب هر یک از دو چهره در سینمای ایران میتواند تبعات گستردهای داشته باشد که بعید است، صالحی در پی چنین ریسکی برود، چون چنین انتخابهایی بیشتر حکم ماجراجویی را دارد.
مشخصاً بعید است داروغهزاده قائم مقام علیرضا رضاداد در جشنواره فجر با مدرک پزشکی عمومی که حضورش در جایگاه تخصصی معاونت نظارت و ارزشیابی نیز محل چالش است، رئیس سازمان سینمایی شود و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، ممکن است توسط برخی سینماگران به عنوان یک دهن کجی آشکار تلقی شود، چرا که سینمای ایران به اندازه کافی سینماگر دارای قدرت مدیریت دارد که نیاز به مسلط کردن یک چهره غیرمتخصص بر آنها نباشد.
محمد احسانی معاون اسبق نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی که به واسطه برخی تحرکات در دوره مدیریت حجت الله ایوبی به صداوسیما بازگشت و اکنون نیز مدیر شبکه نسیم است نیز در میان گمانه زنیها مطرح شده اما بعید به نظر میرسد در این شرایط احسانی به سینمای ایران بازگردد. سید مهدی طباطبایی نژاد رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که عملکرد قابل توجهی در در مسئولیت کنونیاش داشته نیز گزینه دیگری است که برای این مسئولیت مطرح است و مقبولیت قابل توجهی دارد.
علیرضا تابش، مدیرعامل کنونی بنیاد سینمایی فارابی یکی از گزینههای محتمل برای ریاست سازمان سینمایی است. پس از انتخاب تابش به عنوان مدیرعامل بنیاد فارابی، نقدهای جدی نسبت به انتخاب او مطرح شد که بیشتر برگرفته از نگرانی بود تا عداوت با تابش. تابش در تعامل با منتقدان، رویه قابل قبولی در پیش گرفت و اقدامات مهمی انجام داد که نخستینِ آنها، شفافیت مالی سینمای ایران بود؛ روندی که همچنان تداوم دارد و این مدیر با وجود هزینهها و فشارها در این زمینه کوتاهی نکرد. تابش جزو گزینههای جدی است که انتخابش در این شرایط قابل دفاع است.
در عین حال، مهمترین گزینه برای مدیریت سینمای ایران در این شرایط پیچیده، رضا میرکریمی است. میرکریمی نه تنها در مقام کارگردان، در میان قریب به اتفاق جریانهای سینمایی مقبولیت دارد، بلکه با سابقه دو دوره مدیرعاملی خانه سینما، سوابق صنفی ویژهای داشته است. وی در مقام دبیر جشنواره بینالمللی فیلم فجر نیز تقریباً همه طیفهای فکری از اصولگرایان تا اصلاح طلبان را در کنار خود داشت و در سینمای امروز ایران، تنها چهرهای است که این طیف گسترده نه تنها قبولش دارند، بلکه با او همکاری میکنند. در این شرایط وزن میرکریمی، عملاً بیش از معاونت وزیر و ریاست سازمان سینمایی است.
هرچند این نام ها بیش از دیگران در سطح گمانه زنیها مطرح میشوند، ممکن است سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چهره دیگری را برای اداره سینمای ایران منصوب کند. سینمای ایران در سالهای پیش روی، اوضاع سختتری خواهد داشت و از این منظر، این دغدغه جدی سینماگران است که مدیریت سینمای ایران پس از این تغییرات به چه کسی سپرده میشود؟ جشنواره فیلم فجر در راه است و هرچه این تغییرات دیرتر و غیردقیقتر باشد، تأثیر خود را در بهمن ماه بیشتر نشان میدهد.