مردم در 8 سال دفاع مقدس از طریق رادیو در مسائل جنگ قرار میگرفتند و ارزشهای جنگ و جهاد را از طریق رادیو درک میکردند. از اینرو عمده پوشش رادیویی تبلیغات دفاع مقدس از ابتدای تهاجم نیروهای عراق به عهده تولید و پخش صدای جمهوری اسلامی ایران بود. با توجه به شرایط خاص کشور و با توجه به نیازهای رزمندگان حاضر در خطوط مقدم جنگ، رادیو جبهه بهعنوان یک شبکه فراگیر مرتبط با دفاع مقدس از اواسط سال 1365 راهاندازی شد و از همه قالبهای رایج برنامهسازی بهره میبرد و ریتم نسبتاً تند و لحنی حماسی متناسب با شرایط موجود بر فضای کل برنامههای آن حاکم بود. حمیدرضا خزایی نخستین مدیر رادیو جبهه درباره راهاندازی این رادیو حرفهای تازهای را با «ایران» در میان گذاشته است.
از حال و هوای ساعتها و روزهای اول جنگ در رادیو بگویید. خبر آغاز جنگ چگونه به شما رسید و به چه شکلی در رادیو منعکس شد؟
جنگ ایران و عراق زمانی آغاز شد که مردم در تدارک بازگشایی مدارس بودند. یادم است آن روز یکشنبه بود، من تهران در پخش رادیو بودم. ساعت 14:15 دقیقه عراق به فرودگاه مهرآباد و چند نقطه دیگرحمله کرده بود و ما از طریق تلفنهای مکرر مردم متوجه شدیم که چه اتفاقی افتاده است. مردم زنگ میزدند که صدای هواپیماها و صدای انفجاری در محوطه مهرآباد را شنیدند و... تا اینکه معلوم شد حمله نظامی صورت گرفته و جنگ شروع شده است. من و دیگر همکارانم مثل خیلیها آمادگی نداشتیم؛ ما تعدادی جوان بودیم که شور انقلابی داشتیم و برای کار وارد سازمان صداوسیما شده بودیم. چیزی از انقلاب نگذشته بود که این اتفاق افتاد. البته دشمن در این مدت هم توطئههایی مثل تشکیل گروههای ضد انقلاب و منافقین، ایجاد ناآرامی در شهرهای مرزی و... ایجاد کرده بود اما جنگ یک اتفاق جدید بود و ما هم تجربهای در این زمینه نداشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم با شورای انقلاب تماس بگیریم و از آنها اطلاعیهای دریافت کنیم. مردم همه دنبال تأیید خبر جنگ بودند تا اینکه تأیید شد جنگ صورت گرفته و اعلام کردند باید دفاع کنیم.
اولین اطلاعیه را چه کسی داد؟
اولین اطلاعیه را تحریریه پخش داد. متن اطلاعیه را هم جواد یاسینی با هماهنگی شهید بهشتی و دفتر امام نوشتند و اعلام کردند که جنگ صورت گرفته است. یک اطلاعیه یک صفحهای بود که حدود ساعت 3 بعدازظهر یکی از گویندگان رادیو بهنام خانم سرور پاکنژاد اعلام کرد.
در این زمان از تلویزیون اطلاعیهای اعلام شده بود؟
خیر، فقط رادیو این کار را کرده بود. در آن زمان برنامههای تلویزیون ساعت 16 شروع میشد. در رادیو هم یک شبکه سراسری بود که ما در آنجا خبر آغاز جنگ را پخش کردیم. برنامه «برگی از تاریخ» که حسین ابوترابیان آن را میساخت در روزهای یکشنبه پخش میشد. به یاد دارم آن برنامه را قطع کردند و مارشی از آرشیو که متعلق به جنگ جهانی بود پخش شد. این مارش بار حماسی که ما میخواستیم نداشت اما منظور ما را برآورده کرد. البته ما سرودهای ملی و انقلابی داشتیم که از آنها هم استفاده کردیم. بعد هم که خانم پاکنژاد خبر اول را خواند که رژیم بعث به کشورمان حمله کرده است، منتظر اطلاعیههای بعدی باشید.
نخستین اطلاعیه رسمی و نظامی کی پخش شد؟
نخستین اطلاعیه را آیتالله خامنهای بهعنوان نماینده فرماندهی کل قوا در ساعت 17 روز 31 شهریور 1359 (به مدت 70ثانیه) بهصورت زنده و مستقیم روی آنتن صدای جمهوری اسلامی قرائت کردند. بعد از آن چون ما تنها یک رادیو داشتیم، روزهایی که عملیات بود برنامهها را قطع میکردیم و مارش نظامی و سرود پخش میشد.
همان مارش اولیه؟
نه، ما آن مارش قدیمی را داشتیم تا اینکه بچههای اهواز مارش جدید را برای ما فرستادند. این مارش بهنام مارش «شهریار» معروف بود که 6 قطعه داشت. در واقع در این زمان یک شورای تبلیغات دفاع مقدس تشکیل شده بود که آقایان زورق، کمال خرازی و چند نفر دیگر از اعضای آن بودند. در این شورا کارهای تبلیغاتی با همکاری قرارگاه خاتم که قبلاً شکل گرفته بود انجام میشد. روزهایی که عملیات بود کمیته تبلیغات به تحریریه پخش رادیو اعلام میکرد و کمیته بحران که شامل یک تهیهکننده (من) و یک گوینده بود برنامههای در نظر گرفته شده را اجرا میکرد. این کمیته در صورت پیروزی یک عملیات اجازه داشت برنامهها را قطع کند و مارش نظامی بزند و متنهای حماسی بخواند و خبرهای جبهه و جنگ را به اطلاع مردم برساند.
متنهای حماسی را چه کسی تهیه میکرد؟
آقایان علی مطهری، هاشم هوشی سادات، محمد باقر راستگو، فتحالله جوادی، محمود دهقان، حسن فتحی، محمود کریمی، محمد کوکب، حمید جاوید موسوی و تعدادی دیگر از اعضای تحریریه پخش بودند که هر روز از صبح که مشغول کار میشدند یک جلسه شورای هماهنگی تشکیل میدادند و تقسیم کار میکردند و مطالبی نوشته میشد. همچنین به محض انجام عملیات خبرهایی را که از جبهه میآمد میگرفتند و بر اساس آن خبرها هم متنهایی را مینوشتند. یا مثلاً آقای حسن حسینی که در آن زمان افسر وظیفه بود و در رادیو ارتش کار میکرد همان جا متن مینوشت و میداد برای ما میآوردند. قیصر امینپور هم برای ما شعر میفرستاد. تمام بچههایی که به نحوی با کارهای دفاع مقدس و شبهای شعر همکاری داشتند برای ما کار تبلیغی مینوشتند و میفرستادند.
یک سری هم ابراز احساسات مردم بود که برای ما میآمد؛ مثلاً اگر زمانی عملیات میشد تلفن میزدند و شعر یا متنی میخواندند. یک سری هم نوحهها و مداحیهای آقای آهنگران و بچههای داخل جبهه بود.
رادیو جبهه ایده چه کسی بود و چگونه شکل گرفت؟
4 سال از جنگ گذشت و تقریباً اواسط سال 1364 بود که مقداری جبههها راکد شده بود و ما هم یک شبکه بیشتر نداشتیم و صبحها برنامه خانواده پخش میشد که به درد جبهه نمیخورد و ما باید رزمندهها را از لحاظ روحیه حماسی حفظ میکردیم. از اینرو شورای عالی تبلیغات سازمان به این نتیجه رسید که باید یک رادیو داشته باشیم که خاص رزمندگان باشد. برای مدتی یک کار تحقیقی در کل جبههها انجام دادیم. یک گروه تحقیقاتی از رادیو به آنجا رفت و نتیجه تحقیقات را آوردند و جمعبندی آن شد که ما این رادیو را راهاندازی کنیم. قرار شد صبحها از ساعت 8:30 تا 11:30 برنامه پخش شود. زمانهایی هم که عملیات بود رادیو جبهه و رادیو سراسری یکی میشدند. با راهاندازی این رادیو کارها متمرکز شد. در واقع رادیو جبهه آبان سال 65 روز تولد پیامبر(ص) برابر با 17 ربیعالاول راهاندازی شد و تا پایان جنگ فعالیت کرد. در این مدت این رادیو 3 مدیر داشت، اولین مدیر آن من بودم، دومین مدیر جمشید خلقی بود که بعد بهعنوان دفتر نمایندگی وزارت ارشاد به پاکستان رفت و آخرین مدیر هم محمد حسین حرمی بود که این رادیو را تا پایان جنگ مدیریت کرد.
گفتوگو از: مرجان قندی
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.