دختر جوان که با همدستی مادرش، پسر پولداری را برای اخاذی شکنجه و به کام مرگ کشانده بودند روز گذشته در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مادرش به علت ابتلا به بیماری در زندان فوت شد.
به گزارش جوان، بیستویکم تیرسال۹۶ زن میانسالی مأموران پلیس را از ناپدید شدن پسرش – محمد - باخبر کرد و گفت: «چندی قبل پسرم از خانه بیرون رفت، اما دیگر بازنگشت تا اینکه ساعاتی قبل زنی تماس گرفت و درخواست پول کرد. آنها با شماره همراه شوهرم نیز تماس گرفته بودند و چند فایل صوتی از شکنجههای محمد را فرستاده بودند.»
با اعلام این خبر تحقیق برای یافتن پسر جوان آغاز شد تا اینکه با بررسی مکالمات تلفن همراه او مأموران به زن میانسالی به نام پوران مظنون شدند و وی را بازداشت کردند. او گفت: «بعداز شناسایی پسر پولداری، دخترم شهره را مجبور کردم تا او را فریب دهد و از او اخاذی کند. او هم قبول کرد و توانستیم ۶۰ میلیون تومان اخاذی کنیم.»
متهم در ادامه گفت: «بعد از آن آپارتمانی در خیابان سعادتآباد اجاره کردیم تا اینکه بار دیگر از شهره خواستم از همان پسر اخاذی کند، اما قبول نکرد تا اینکه از رابطه دخترم با محمد باخبر شدم و خواستم او را به خانه بکشاند، اما منجر به قتل شد. بعد از قتل، جسد را با اره برقی مثله کردیم و در جاده هراز رها کردیم.»
با اقرارهای زن میانسال، شهره بازداشت شد و بعد از اقرار به جرمش، پوران به اتهام مباشرت در قتل و شهره به اتهام معاونت در قتل و هر دو به اتهام مشارکت در آدمربایی، سرقت اموال مقتول، جنایت بر میت، نگهداری مشروبات الکلی، شرب خمر، تسلیم اسناد رسمی دولتی مقتول، تهدید مقتول روانه زندان شدند.
پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالیکه در نوبت رسیدگی قرار داشت خبر رسید متهم ردیف اول پرونده به دلیل عفونت ریه در زندان فوت کرده است.
به این ترتیب پرونده صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست پدر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «پسرم رزمی کار بود. از طرفی او یکماه قبل آزمایشات کامل داده بود و از مصرف هر نوع ماده مخدر و مشروبات الکلی پاک بود. از او هیچ مورد غیراخلاقی ندیده بودم.
متهم با دروغگوییهایش میخواهد از مجازات قصاص فرار کند. برایش درخواست قصاص دارم.» در ادامه مادر مقتول نیز در حالیکه به شدت اشک میریخت، گفت: «محمد تنها فرزند بودم. برای متهم درخواست قصاص دارم.»
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با انکار اتهامش گفت: «در دوردورهای شبانه با محمد آشنا شدم. این مدت تنها از طریق تلگرام با هم صحبت میکردیم تا اینکه با اصرارهای مادرم از او خواستم همدیگر را ببینیم. مقتول مدتی قبل مبلغ ۱۰۰هزار تومان به حساب مادرم واریز کرده بود.
به همین دلیل شب حادثه قبول کرد در ازای طلبش به خانهمان بیاید. من هم عکس مرد دست و پا بستهای نشانش دادم و گفتم به این شرط که دست و پایت را ببندم. محمد، مادرم را نمیشناخت. به او گفتم اگر خواهرم برای گرفتن فال برایت قهوه آورد قبول کن. مقتول بعد از شرب خمر و کشیدن ماده گل، قهوه را خورد و کمی لمس شد. او را به اتاق بردم و طبق شرط دست و پایش را بستم. گویا متوجه نقشه ما شده بود به همین خاطر مقاومت کرد. مادرم مقداری غذا به مقتول خوراند و تا صبح خوابید. به کمک مادرم دست و پایش را بستیم و به دهانش چسب زدیم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «روز چهارم به خیابان رفتم که متوجه شدم رمز کارتش اشتباه است. با مادرم تماس گرفتم که خواست به خانه برگردم. وقتی وارد خانه شدم مادرم تمام بدن او را با قاشق سوزانده و یک پلاستیک مشکی روی سرش کشیده بود. پلاستیک را پاره کردم. مادرم مرا از اتاق بیرون کرد و وقتی به اتاق رفتم، دیدم بار دیگر پلاستیک دور سر مقتول کشیده شده و مادرم بالای سرش گریه میکند.»
او درباره مثله کردن جسد گفت: «مادرم گفت: چارهای نداشتم. اگر با این وضعیت از خانه بیرون میرفت برای تو بد میشد. آنجا بود که با خرید اره برقی جسد را مثله کردیم و با جاسازی در یک چمدان در دره هراز رها کردیم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.