تیم فوتبال پرسپولیس در نقطه اوج محرومیت ها و فشارهای داخلی و خارجی، موفق شد درخشان ترین نتایج تاریخ شصت ساله اش را کسب کند و مأموریتی غیرممکن را عملی سازد. وضع پرسپولیس اما از جهات مختلف شباهت خیره کننده ای به اوضاع کنونی ایران دارد؛ محرومیت های بین المللی، کمبودهای مالی، خلأ نفرات کارآمد به تعداد کافی، رقبای تا دندان مسلح، رجزخوانی حریفان متمول، کارشکنی برخی نفرات تیم از داخل و آینده پرخطر پیش روی ... .
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ این همه شباهت در اوضاع یک باشگاه ورزشی با شرایط کلی حاکم بر کشور، شاید باعث شود این فکر به ذهن برخی سیاستمداران و مدیران خطور کند که می شود مملکت را هم با همین شیوه از سد تحریم ها و کمبودهای فعلی به سلامت و سربلند عبور داد؛ هر چند مقایسه بین باشگاه داری و مملکت داری، قطعا قیاسی مع الفارق است، می خواهیم ببینیم فرمول موفقیت پرسپولیس چگونه در سطحی به مراتب بزرگتر در دولت و کلیت نظام قابل اجرا خواهد شد.
الف) نخستین ویژگی پرسپولیس و البته فوتبال، نزدیکی و اشراف خارق العاده هواداران به تیم است. این نزدیکی به حدی است که علاقه مندان همواره ناظر عملکرد تیم در تمرین و میدان مسابقه هستند و حتی از روی سکوها خواسته هایشان را مستقیم به مدیر باشگاه و سرمربی منتقل می کنند. آنها در اداره تیم، خرید بازیکن جدید، بازی دادن به مهره ها و تعویض شان در ترکیب، بیرون گذاشتن بازیکنان بی کیفیت و حتی تمدید قرارداد دخالت و مشارکت می کنند. سرمربی و مدیری را که نخواهند و کارنامه اش نظر هواداران را جلب نکند، کنار می گذارند و به اتلاف سرمایه باشگاه نیز اعتراض می کنند و آنها هستند که می گویند بودجه و درآمد باشگاه بهتر است کجا هزینه شود.
حالا «مردم» را جای هواداران پرسپولیس بگذارید و ببینید آیا در کشورداری هم مردم تا این حد به مسائل دولت نظارت دارند و می توانند مدیر نالایق را تغییر دهند، سرمربی ناتوان را کنار بگذارند و مهره ها و مدیران شایسته را به کار بگیرند؟ آنها چگونه به تاکتیک غلط در اداره کشور آزادانه اعتراض می کنند و حرفشان را به گوش تصمیم گیران می رسانند؟ به نظر می رسد اگر مسئولان به مردم نزدیک شوند و در میان آنها باشند تا حرف آنها را بشنوند، می توانند راه درست را پیدا کنند.
ب) چهار سال پیش پرسپولیس در روزهایی که رتبه چهاردهم لیگ برتر را اشغال کرده بود و با انبوهی از ستاره های اسمی و هزینه های نجومی، در یک بحران تمام عیار دست و پا می زد، کار را به کاردان سپرد و با انتخابی درست، برانکو ایوانکوویچ را که به فوتبال ایران کاملا آشنا بود، استخدام کرد. پرسپولیس که از باتلاق یک سرمربی بنجل پنج میلیون یورویی (انتخاب مدیرعامل ناآگاه نظامی ـ سیاسی اش) خارج نشده بود، با خانه تکانی اساسی و جذب جوان های لایق و مستعد، اعتماد به تخصص برانکو و دادن اختیار تام به وی، پوست اندازی کرد و به شکل معجزه آسایی به دوران پرشکوه گذشته بازگشت.
دو قهرمانی لیگ برتر، دو صعود متوالی به جمع چهار تیم برتر آسیا، یک نایب قهرمانی لیگ (هم امتیاز با تیم قهرمان) و البته حضور تاریخی در فینال لیگ قهرمانان آسیا دستاورد پرسپولیس با پروفسور خارجی است. باشگاه قرمز با به خدمت گرفتن دانش خارجی و بسیج امکانات اندکش موفق شد به روزهای اوجش برگردد؛ اما آیا دولتمردان و کارگزاران کشور آمادگی تحویل کارها به متخصصان را دارند؟ آیا به نیروی جوان و مستعد کشور اعتقاد دارند و خود را از نام های پرآوازه و هزینه زا خلاص می کنند؟ آیا حاضرند کار را به کاردان سپرده و در کارش دخالت نکنند و یا همچنان اولویت با فامیل گرایی و ژن خوب است؟
ج) پرسپولیس دو سه سالی است که خوب نتیجه می گیرد؛ اما در همین مدت هم یک لحظه از نقد کارشناسان و رسانه ها در امان نبوده و مداوم زیر ذره بین روزنامه نگاران و خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی است. هر لغزش احتمالی مدیران و مربیان و بازیکنان توسط چشمان تیزبین مردم یعنی رسانه ها پایش و نقد می شود و هواداران هیچ کجروی و فسادی را برنمی تابند. مشخص است در پرسپولیس هم گاهی بازیکن بنجل و بی کیفیت جذب شده و پول باشگاه با تصمیم اشتباه مربی یا جهل و منفعت طلبی برخی مدیران به تاراج رفته است؛ اما با واکنش بموقع و سریع رسانه ها و فریاد هواداران روی سکوها، جلوی ادامه زیان گرفته شد.
رسانه ها در جامعه ایران چه نقشی دارند؟ آیا دست آنها برای ورود به پرونده ها و معرفی مدیران متخلف باز است و نظام از نقش نظارتی آنها حمایت می کند؟ چرا پیش از شکل گیری اختلاس ها و سوءاستفاده ها از منابع عمومی، اجازه شناسایی خاطیان و بنجل ها به رسانه داده نمی شود که مجبور نباشیم خبر دستگیری یا فرار آنها را در سایت ها و شبکه های داخلی و خارجی ببینیم و بخوانیم؟
چ) کسی نمی تواند نقش خارجی ها در موفقیت پرسپولیس را انکار کند. سکاندار هدایت این تیم برانکو ایوانکوویچ است و در قلب تیم هم دو بازیکن خارجی «گادوین منشا و بشار رسن» نمایش فوق العاده ای داشته اند. پرسپولیس در سخت ترین روزها ضمن تکیه بر نیروی بومی و سرمایه های داخلی، از این مثلت خارجی هم بهره حداکثری برد؛ خارجی هایی که تا سر حد امکان به اهداف و رویاهای تیم متعهد بودند و از لحاظ تعصب به پیراهن باشگاه، دست کمی از همبازیان ایرانی شان نداشتند.
کشور ما تا چه حدی در استفاده از نیروی کمک خارجی موفق بوده است؟ آیا سیاست خارجی ستیزی و بیگانه خواندن نیروی غیرایرانی نتیجه بخش بوده و آیا ما توانسته ایم از دانش و توان خارجی ها در جهت اهداف کشورمان بهره بگیریم؟ احتمالا هنوز این نکته به درستی درک نشده که نیروی خارجی، همیشه در تضاد با منافع ملی نیست و می توان در راه مقابله با تهدیدهای بیرونی، از نیروی خارجی هم استفاده کرد. جذب سرمایه گذاری خارجی و مهیا کردن شرایط ورود آنها به ایران، خود وسیله ای برای عبور از تحریم ها و فشارهاست.
ح) در میان همه عوامل فوق اما یکدلی و درک تک تک اعضای تیم و هوادارانش با شرایطی که پرسپولیس در آن گیر کرده بود، مثالزدنی است. بازیکنان پرسپولیس ماه ها حقوقی دریافت نکردند و اغلب آنها به رغم داشتن بالاترین پیشنهادها از تیم های خارجی و برخی باشگاه های داخلی، به مشتریان جواب منفی دادند و به لباس سرخ وفادار ماندند. آنها که رفتند هم امروز بعضا پشیمان هستند و سودای بازگشت دارند. حتی مربیان و بازیکنان خارجی پرسپولیس هم از وقفه و تعویق در پرداخت دستمزدها غر نزدند و روی هدف متمرکز شدند.
در مثل مناقشه نیست و کشور ما نیز امروز گرفتار مشابه چنین شرایطی است؛ آیا مردم برای مقاومت مقابل کاستی ها توجیه شده اند و از اوضاع مالی کشور آگاهی درست و صحیح دارند؟ شاید کماکان تصور می کنند هیچ کمبودی دیده نمی شود و هر چه می خواهند در دسترس است. مردم شرایط موجود و واقعیت را با ادعای دولتمردان تطبیق می دهند و حاصل آن می شود که با اختلاف بین حرف و عمل، رفتارهای دوگانه و در تعارض با شرایط تحریم بروز می دهند. آنها زندگی خصوصی برخی مسوولین و فرزندان شان را می بینند و با اوضاع سخت خود می سنجند و نتیجه اینکه حس همدلی و یکپارچگی ملی به چالش کشیده می شود.
این ها تنها پنج پرده از درس هایی است که پرسپولیس با درخشش در اوج گرفتاری ها و محرومیت ها، به مدیران و مسئولان کشور داده است. شاید بتوان ده ها بند دیگر نیز به این مطلب افزود؛ به شرط آنکه عزم برای عبور از بحران نزد مخاطبانش جدی باشد.
نویسنده: مجید کوهستانی