دو برادر میانسال که در پی سفر یک روزه به مشهد، مرد سوئیت دار را با انگیزه سرقت دلار و پول نقد به قتل رسانده بودند صبح پنج شنبه گذشته در حضور قاضی ویژه قتل عمد، اشک ریزان ماجرای چک پول های لای دفتر حساب و کتاب مرد سوئیت دار را در حالی تشریح کردند که حتی یک ریال بعد از این جنایت هولناک نصیبشان نشد!
به گزارش خراسان، دو متهم 55 و 38 ساله این پرونده جنایی، صبح پنج شنبه گذشته توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل ارتکاب جرم واقع در خیابان امام رضا (ع) 31 هدایت شدند تا جزئیات صحنه قتل را در حضور قاضی کاظم میرزایی بازسازی کنند.
متهم 55 ساله که خود را «حسن – ر» معرفی می کرد با دستور مقام قضایی، مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در حالی که به شدت از ارتکاب این حادثه دلخراش، پشیمان بود، گفت: من در منطقه بومهن فروشگاه تلفن همراه دارم و اوضاع اقتصادی زندگی ام بد نیست ما فقط برای یک مسافرت یک روزه و با خودروی پراید به مشهد آمدیم و با همان خودرو هم بازگشتیم!
در این لحظه قاضی میرزایی از متهم پرسید: پس چرا کیف پول مقتول را در بولوار فرودگاه انداختید؟ که متهم پاسخ داد: خیابان های مشهد را نمی شناختیم از سوی دیگر هم بعد از ارتکاب قتل آن قدر درگیری روحی داشتیم که نمی فهمیدیم در کدام خیابان هستیم آن شب قصد رفتن به تهران را داشتیم ولی مسیر را گم کردیم تا این که از فردی مسیر تهران را پرسیدیم و متوجه شدیم که مسیر را از پل الغدیر اشتباهی طی کرده ایم این بود که کیف پول را در نزدیکی فرودگاه بیرون انداختیم و این گونه تصور شده بود که ما از طریق هوایی به تهران گریخته ایم. قاضی میرزایی سپس پرسید آیا داخل کیف را نگاه کردید؟ متهم پاسخ داد بله! ولی هیچ پول یا دلاری درون آن نبود! بعد از دستگیری فهمیدیم که 300 دلار درون آن وجود داشت ولی ما به دلیل استرس و نگرانی زیاد ناشی از ارتکاب قتل، متوجه آن دلارها نشدیم!
گزارش خراسان حاکی است متهم 55 ساله سپس در ادامه ماجرای ارتکاب قتل افزود: وقتی وارد مشهد شدیم با شماره تلفن مرد سوئیت دار تماس گرفتیم آن شماره را برادرزاده ام در اختیار ما گذاشته بود چرا که او هر بار به مشهد می آمد در همان واحدهای آپارتمانی غیرمجاز ساکن می شد و اعتقاد داشت که از مراکز اقامتی دیگر ارزان قیمت تر است!
ولی آن روز «علی» مرد 64 ساله به ما گفت: الان سوئیت خالی نداریم ولی تا چند ساعت دیگر در صورت خالی شدن یکی از سوئیت ها به شما خبر می دهم! قصد ما هم این بود که فقط برای چند ساعت استراحت کنیم و بعد به سمت تهران برویم! حدود ساعت 3 بعدازظهر مرد سوئیت دار با ما تماس گرفت که یکی از اتاق ها را برای ما نگه داشته است به همین دلیل ما هم آن جا رفتیم تا اوایل صبح به طرف تهران برویم که نیمه های شب وقتی آن مرد سوئیت دار برای تسویه حساب نزد ما آمد ناگهان برادر کوچکم تصمیم به سرقت پول های او گرفت و من که در برابر عمل انجام شده قرار داشتم فقط پاهای آن مرد را گرفتم و بعد از آن به خواست برادرم بیرون رفتم تا نگهبانی بدهم و ...
گزارش اختصاصی خراسان همچنین حاکی است در ادامه بازسازی صحنه این جنایت هولناک که سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس دایره قتل پلیس آگاهی خراسان رضوی) و سرهنگ بهرامزاده (افسر پرونده) نیز حضور داشتند، «کمال» متهم دیگر این پرونده با تفهیم مواد قانونی از سوی قاضی میرزایی که مواظب اظهاراتش باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، در برابر دوربین قوه قضاییه ایستاد و در حالی که بغضش ترکیده بود گفت: از نظر مالی در شرایط بدی قرار داشتم و همه سرمایه ام را در یک ورشکستگی اقتصادی از دست داده بودم! از سوی دیگر نیز همسرم طلاق گرفته بود و من در حالی که شرایط روحی مناسبی نداشتم با دختر 11 ساله ام به تنهایی در منطقه نازی آباد تهران زندگی می کردم!
آن روز وقتی با خودروی پراید من به مشهد آمدیم اصلا در فکر ارتکاب قتل نبودم همه این حوادث تاسف بار از زمانی کلید خورد که ساعت حدود 12 شب، مرد سوئیت دار با دفتر و دستک خود به اتاق ما آمد تا هزینه 150 هزار تومانی یک شب اقامت را از ما بگیرد. او وقتی لای دفتر بزرگش را گشود ناگهان برق از سرم پرید! دیدن آن همه چک پول های 50 و 100 هزار تومانی لای دفتر حساب و کتاب مرد سوئیت دار چشمانم را کور کرده بود!
یک لحظه وسوسه های شیطانی سراغم آمد، نمی توانستم از خیر آن همه پول بگذرم! این بود که فقط در چند ثانیه تصمیم گرفتم پول ها را سرقت کنم و از سوی دیگر هم احتمال می دادم مقدار زیادی دلار هم باشد! چون مسافران از مناطق دیگر هم در واحدهای آپارتمان ساکن بودند!
من مبلغ 150 هزار تومان را به مرد 64 ساله دادم و او از اتاق خارج شد اما چند دقیقه بعد وقتی برای تحویل گرفتن لوازم امانتی دوباره به داخل اتاق پا گذاشت دیگر امانش ندادم در یک لحظه او را از روی زمین بلند کردم و روی تخت انداختم! برادرم که حالت مرا دید خیلی تلاش کرد تا از این سرقت صرف نظر کنم ولی من تصمیم خودم را گرفته بود و از او خواستم فقط ملافه را به من بدهد!
او پاهایش را محکم نگه داشت و من با تکه های ملافه دست و پاهای مرد سوئیت دار را بستم و برای آن که سر و صدا نکند تکه ای از پارچه ها را نیز به دهانش فرو بردم! و سپس با برداشتن کیف دستی آن مرد، از برادرم خواستم تا بیرون نگهبانی بدهد! بلافاصله سراغ اتاقک شیشه ای زیر پله ها رفتم و برای پیدا کردن دفتر حساب و کتاب «علی» (مقتول) همه جا را به هم ریختم اما آن را پیدا نکردم. در این هنگام چشمم به چمدان رمزدار مسافرتی افتاد آن را برداشتم و از مسافرخانه غیرمجاز بیرون آمدیم. به هر سختی بود رمز چمدان را شکستم ولی داخل آن فقط چند قطعه کاغذهای به درد نخور و سررسید بود!
متهم ردیف اول این پرونده جنایی در ادامه افزود: بعد از آن که کارآگاهان پلیس آگاهی به طور غافلگیرانه ای ما را دستگیر کردند، تازه فهمیدم که مرد سوئیت دار، دفتر مذکور را در همان اتاقک شیشه ای و لا به لای ملافه های تمیز گذاشته بود که من به دلیل استرس شدید، آن را ندیدم! در حالی که به گفته کارآگاهان حدود شش میلیون و 700 هزار تومان چک پول لای آن دفتر بود!
بنابر گزارش خراسان، در پی اعترافات صریح متهمان و بازسازی جزئیات صحنه این جنایت هولناک، قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستور انتقال متهمان به زندان را صادر کرد تا این پرونده نیز همانند دیگر پرونده های جنایی، مراحل قانونی خود را در حالی طی کند که فقط وسوسه های شیطانی با دیدن چک پول های زیاد، حادثه مرگباری را رقم زد!
سابقه خبر
گزارش خراسان حاکی است، پانزدهم شهریور گذشته، با حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در آپارتمان پنج طبقه ای که واحدهای آن به صورت غیرمجاز به مسافران اجاره داده می شد، تحقیقات قضایی درباره چگونگی قتل مرد سوئیت دار 64 ساله در حالی آغاز شد که دست و پاهای این مرد با ملافه تختخواب داخل یکی از سوئیت ها بسته شده بود و مقداری از پارچه ها نیز در دهان مقتول قرار داشت.
با توجه به اهمیت موضوع گروه زبده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی به فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) وارد عمل و با انجام یک سری فعالیت های تخصصی و اطلاعاتی موفق به ردزنی متهمان در تهران شدند. آنان با کسب مجوزهای قضایی و راهنمایی های قاضی کاظم میرزایی و در دو عملیات جداگانه، متهمان 55 و 38 ساله این پرونده را که دو برادر بودند در تهران دستگیر کردند و به مشهد انتقال دادند.
