سردار علایی، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: عملیات کربلای ۴ و ۵ هر دو بخش هایی از یک عملیات سرنوشت ساز هستند که با هم طراحی شدند اما برای ایجاد غافگیری، تلاش شد به ارتش عراق نشان داده شود که عملیات بزرگ سالانه ایران، همان عملیات کربلای ۴ بوده که انجام شده و با عقب بردن نیروها از منطقه عملیاتی به ارتش عراق وانمود شد که رزمندگان اسلام قصد انجام عملیات دیگری را ندارند تا ارتش عراق فریب خورده و بتوان عملیات کربلای ۵ را انجام داد.
به گزارش «تابناک»؛ نخستین روزهای دی ماه مصادف با عملیات کربلای 4 است. رزمندگان ایران در پنجم دی ماه 1365 در محور ابوالخصیب به خط زدند؛ اما با توجه به اطلاع دشمن از عملیات ایران، نیروها عقب نشینی کردند که در جریان این عقب نشینی گروهی از رزمندگان ایران به شهادت رسیدند.
دو هفته پس از کربلای 4 و در حالی که عراقیها تصور میکردند ایران دیگر قصد عملیات را ندارد، در اقدامی ایذایی عملیات کربلای 5 در 19 دی 1365 انجام شد که در جریان آن، حدود 150 کیلومتر از شلمچه آزاد شد و قسمتهایی از جنوب عراق به تصرف رزمندگان ایران درآمد.
سردار حسین علایی، فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه پاسداران در گفت و گویی با «تابناک» به برخی ابهامات و پرسشهای کلیدی درباره این عملیاتها پاسخ داده است؛ پاسخهایی که برخی ابهامات ناظران را رفع میکند.
در سالگرد عملیات کربلای 4 و کربلای 5 هستیم. چه شد که فرماندهان تصمیم به انجام این عملیات گرفتند؟
در سال ۱۳۶۵ جمهوری اسلامی ایران به دنبال انجام یک عملیات سرنوشت ساز بود تا بتواند ضربه ای اساسی به ارتش صدام وارد کند و جنگ را به سوی پایان ببرد. طرح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام یک عملیات بزرگ از دو محور یکی با عبور از اروندرود و حمله به مواضع سپاه هفتم ارتش عراق به منظور توسعه سرپل عملیات فاو بود و دیگری نیز عبور از محور شملچه برای نزدیک شدن به شرق بصره با حمله به مواضع سپاه سوم ارتش بعثی بود.
این اولین بار در دوران جنگ بود که چنین عملیات گسترده ای با به کارگیری حدود ۲۵۰ گردان رزمی طرح ریزی می شد. برای انجام این عملیات با انجام تبلیغات رسمی از اعزام سپاه یکصد هزار نفری حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خبر داده می شد.
برخی معتقدند کربلای 4 و 5 دو عملیات مجزا و برخی میگویند، کربلای چهار یک مرحله از عملیاتی واحدی بوده که برای فریب دشمن به عنوان عملیات مستقل اعلام شده است. نظرتان چیست؟
بعد از آن که عملیات کربلای ۴ در شب چهارم اسفند ماه ۱۳۶۵ به عنوان عملیات بزرگ سرنوشت ساز با ناکامی مواجه شد و به دلیل هشیاری دشمن به موفقیت نرسید و در همان مراحل اولیه متوقف و قرار شد با توجه به موفقیتی که دو لشکر ۵۷ ابوالفضل و ۱۹ فجر در عبور از آبگرفتگی شلمچه داشته اند، تمرکز قوا برای عبور از شلمچه انجام گیرد که دو هفته بعد در ۱۹ دی ماه این عملیات انجام گرفت و اسم آن کربلای ۵ گذاشته شد.
در واقع عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ هر دو بخش هایی از یک عملیات سرنوشت ساز هستند که با هم طراحی شدند؛ اما برای ایجاد غافگیری، تلاش شد به ارتش عراق نشان داده شود که عملیات بزرگ سالانه ایران، همان عملیات کربلای ۴ بوده که انجام شده است و با عقب بردن نیروها از منطقه عملیاتی به ارتش عراق وانمود شد که رزمندگان اسلام قصد انجام عملیات دیگری را ندارند تا ارتش عراق فریب خورده و بتوان عملیات کربلای ۵ را انجام داد.
اگر کربلای ۴ انجام نمیشد، آیا امکان اجرای موفق کربلای ۵ وجود داشت؟
عملیات کربلای ۵ و عملیات کربلای ۴ هر دو بخش هایی از یک عملیات بزرگ بودند که با هم طرح ریزی شده بودند. اگر عملیات کربلای۴ موفق می شد، طبیعتا دیگر عملیاتی به اسم کربلای۵ وجود نداشت. از طرفی اگر عملیات کربلای۴ نیز ناکام نمیماند، عملیاتی به اسم کربلای ۵ انجام نمی شد.
قطعنامه 598 پس از عملیات کربلای پنج تنظیم و توسط شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. آیا کربلای 5 در صدور قطعنامه 598 تأثیری داشت؟
بعد از عبور رزمندگان اسلام از اروندرود در دهه فجر ۱۳۶۴، آمریکا و شوروی که دو ابرقدرت آن زمان بودند به این نتیجه رسیدند که ایران می تواند برنده جنگ تحمیلی باشد و مطمئن شدند که بدون مداخله نظامی آنها، رژیم بعثی عراق بازنده خواهد بود. پس از انجام عملیات کربلای ۵ و عبور رزمندگان ایران از سخت ترین مواضع ارتش عراق که در شلمچه قرار داشت، کار تدوین قطعنامه ۵۹۸ سرعت گرفت و شورای امنیت سازمان ملل آن را در اواخر تیر ماه سال ۱۳۶۶ به تصویب رساند. در واقع می توان گفت که پیروزی در جبهه های زمینی باعث جدی شدن قدرت های جهانی برای رفتن به دنبال راهکاری سیاسی از طریق شورای امنیت سازمان ملل بود تا جنگ برنده و بازنده نداشته باشد.
برخی فرماندهان گفتهاند اگر عملیات کربلای 4 و 5 انجام نمیشد، عراق به فاو حمله میکرد. نظر شما چیست؟ تبعات حمله ارتش بعث عراق به فاو چه میتوانست باشد؟
از روزی که ایران توانست با گرفتن ساحل دور اروندرود، رأس البیشه و فاو را تصرف کند و ارتباط عراق را با خلیج فارس قطع نماید، ارتش عراق به دنبال بازپس گیری فاو و تسلط بر اروندرود بود، زیرا صدام با از دست دادن فاو، تمام بهانه خود برای شروع جنگ که به دست آوردن تمامی اروندرود بود را از دست داده بود.
یکی از اهداف طرح ریزی عملیات کربلای ۴ در واقع توسعه سرپل عملیات والفجر۸ بود که تأمین فاو را می توانست تضمین کند. انجام عملیات کربلای ۵، موجب شد تا قوای مانوری ارتش عراق در جبهه شلمچه و ۵ ضلعی، درگیر شوند و نتوانند در سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ به فاو حمله کنند و عملیات ارتش عراق را به تأخیر انداخت.