کاوه بهمن، نویسنده و روزنامهنگار در 53 سالگی درگذشت.
دیروز وقتی دوستی خبر درگذشت «کاوه بهمن» را گفت، ذهنم پر کشید به سالهای پس از جنگ. به نخستین سالهای دهه 70. اکنون را در نظر نگیرید که در دوران رونق ادبیات جنگ و دفاع هستیم و آثار متنوعی پیش روی مخاطب است.
سالهای پس از جنگ شرایط چنین نبود. ادبیات جنگ و بویژه ادبیات داستانی در غربت بود و آثار خوب و پر مایه کم تعداد. از میان نویسندگانی که در آن سالها وارد این عرصه شدند، یکی هم کاوه بهمن بود که در میان نویسندگان جوان آن روزگار، جزو معدود کسانی به شمار میرفت که در کنار داستاننویسی، شناخت و نقد و بررسی ادبیات جهان را هم پی میگرفت و یافتههایش را با شور و شوق با دیگران در میان میگذاشت. کاوه، ساکت و بیهیاهو بود با این همه بسیار بهروز و جستوجوگر بود.
یادم هست در انتشار مجله ادبیات داستانی که در آن سالها انصافاً تحفهای بود گرانقدر، سهم زیادی داشت و از نویسندگان ثابت دوره اول این نشریه بود؛ مجلهای که در رونق داستان و داستاننویسی در ایران نقش بسزایی دارد. به غیر از این، کاوه در نشریات و رسانههای دیگری نیز قلم زد. از جمله در روزنامه ایران و صفحه پایداریاش. نوشتههای خواندنی او گواهی است بر جدی بودنش و دستکم نگرفتن مخاطب، چیزی که شاید در روزنامهنگاری زمانه ما کمیاب است. از میان آثار او، رمان «جنگی که بود» که در میانههای دهه 70 منتشر شد، اثری است محکم و خواندنی. آثار دیگری نیز در این قریب به سه دهه از او منتشر شد که بخشی از آنها، از جمله ماندگارترین آثار ادبی دفاع مقدس هستند؛ بویژه رمان «سرد سفید» که از آخرین آثار کاوه به شمار میرود که متأسفانه به دلایلی بیرون از متن، کمتر دیده شد و قدر دید.
کاوه در «سرد سفید» به لحاظ فرم و ساختار قدم بزرگی برداشته، اثری قابل بحث و چشمگیر آفریده است. «سرد سفید» براساس شگردهای نوین داستاننویسی امروز نوشته شده است. در این رمان، کاوه تلاش کرده است تا با رویکردی پست مدرنیستی، مفاهیم عمیق و وقایع تأثیرگذاری از دفاع مقدس را برای مخاطب روایت کند. هفته پیش که با یکی از دوستان به عیادتش رفتیم، میشد حدس زد که رفتنی است. وقتی صدایش کردیم، به زحمت چشمانش را باز کرد و نگاهش را به ما دوخت ولی چیزی نگفت. او رفت و این دنیای خاکی را ترک کرد در حالی که رد و نشانهای از خود برجای گذاشت. رد و نشانهای ارجمند از نویسندهای دردمند که راوی دردها و رنجها و البته آرمانهای مردان و زنان روزگار خود بود. یادش زنده باد.
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.