نهیب رهبر انقلاب به مدیران بیحوصله، طرح بی فایده یک استیضاح، شتاب در واگذاری شرکتهای دولتی، انتقاد ۱۵۷ نماینده از دولت به دلیل ضعف در کنترل قیمتها، احمدی نژاد تغییر کرده است؟، ستایش رهبر انقلاب از مقاومت اسد، واکنشها به شکایت دادستانی از وزیر ارتباطات، فرمان پایان شستا، بازگشت بانک مرکزی به دوران سیف، قیمت خودرو تا کی بالا میرود؟ و مصاحبه اختصاصی ظریف با روزنامه جمهوری اسلامی، از مواردی است که موضوع گزارشهای تحلیلی و خبری روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه هفتم اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر یک روزه بشار اسد به ایران و دیدار با رهبر معظم انقلاب در صفحات نخست بیشتر روزنامهها به عنوان مهمترین خبر با تیترها و تصاویر مختلف روز برجسته شده است.
روزنامهها با تصاویر دیدار صمیمی رهبر انقلاب و رئیس جمهور سوریه تیترهایی همچون اسد در تهران، رهبر انقلاب: ایران از صمیم قلب به حمایت از مقاومت افتخار میکند، قهرمان جهان عرب، سفیر پیروزی و حمایت از سوریه را حمایت از مقاومت میدانیم به نقل از مقام معظم رهبری، در صفحات نخست خود پررنگتر از سایر اخبار پوشش دادند. تعدادی از روزنامهها نیز استعفای اینستاگرامی محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه را در بخشی از صفحات نخست خود منعکس کرده اند.
دیگر موضوع مورد توجه روزنامههای امروز، نوید روحانی برای واگذاری شرکتهای بزرگ دولت از جمله شستا است. واگذاری بزرگ شرکتهای شستا، نیروهای مسلح دست از اقتصاد بردارند به نقل از روحانی و هیچ کس جرأت نظارت بر خصولتیها را ندارد، تیتر سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی در روزنامههای امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
تندروی از افراطیون، هزینه از جیب مردم!
جعفر گلابی، روزنامهنگار طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: هنگامی که به هردلیل کشور در حالت خاصی قرار میگیرد و فشارهای بیرونی رو به تزاید میروند و رنج مردم تحت تاثیر نابسامانیهای اقتصادی بیشتر میشود لحنها و بیانها و سخنها به صراحت متمایل میشوند وگفتوگوها خصوصا درعرصه سیاسی بیپردهتر انجام میشوند. این روزها بیان آقای دکتر محمدجواد ظریف صراحت افزونتری پیدا کرده است و به نکات و حساسیتهای بسیار مهمی میپردازد که قبلا تا حدودی از آنها استنکاف داشت. یک کارشناس و مقام ارشد دیپلماتیک جز در کلیات معمولا از صراحت لهجه پرهیز میکند تا سخنانش بازتابهای منفی نداشته باشد و مجبور به اصلاح آنها نشود. اما سیر حوادث و رویدادها و شیب تند و سرعت بالای آنها این روزها به حدی رسیده است که چارهای جز پاسخگویی و رفع عطش جامعه نسبت به دانستن نمیگذارد.
مسئولان دولتی هم ناگزیر برای مدیریت اوضاع کلی کشور باید بر صراحت و تحرک خود بیفزایند و فضای عمومی را در دست گیرند. زمان به سرعت در حال سپری شدن است واگر تصمیمات مهم و حساس در موقع خود اتخاذ نشوند قطعا با خسارتهای زیادی رو بهرو خواهیم شد. تصریح وزیر خارجه وخطاب او به مجمع تشخیص مصلحت نظام که پیرامون FATF براساس واقعیات تصمیم بگیرند بسیار مهم و به معنایی دردمندانه است. اگر شرایط کشور عادی بود، اگر انبوه مشکلات از گذشته برای ما به ارث نرسیده بود، اگرصندوق ذخیره ارزی با پولپاشیهای دولت دهم سبک وزن نشده بود، اگر زمینه تحریم گسترده و همهجانبه ایران با ندانمکاریهای گذشته فراهم نشده بود، اگر برجام را از داخل و خارج کشور با شدیدترین حملات تضعف نکرده بودند، اگر دولت یازدهم کشور را با رشد اقتصادی منفی تحویل نگرفته بود، اگر مواضع عقلانی و صلحطلبانه ایران با اقداماتی نظیر حمله به سفارت عربستان در تهران مخدوش نشده بود واگر واقعیتهای تلخ دیگر وجود نداشتند میتوانستیم در آرامش موضوع الحاق به کنوانسیون پالرمو را بررسی کنیم و پای انتخاب خود بایستیم و از عواقبش هم هراسی به دل راه ندهیم. ولی وقتی خواسته یا ناخواسته افراطیون داخلی مواضع سیاسی کشور را تضعیف کردهاند و از همه مهمتر انتخاب هر گزینهای معیشت مردم را تحت تاثیر خود قرار میدهد راهی جز همراهی با عرف جهانی و قواعد بینالمللی وجود ندارد. واقعا چراعدهای باید تندترین مواضع را اتخاذ کنند و به راحتی از مقاومت و تحمل مردم دم بزنند. آیا مردم به این مواضع تند رأی دادهاند؟ آیا مردم پذیرفتهاند که هرکس دلش خواست دیگر کشورها را مورد حمله زبانی خود قرار دهد و به فضای ایرانهراسی دامن بزند و عواقب آن را به مردم حواله دهد و از ایجاد مشکلات مالی و معیشتی مردم نگران هم نباشد؟ مسلما مردم هنگامی که عقلانیت و خردمندی در کار باشد پای حفظ تمامیت ارضی کشور و عزت و شرف میهن خود ایستادهاند، ولی همینها حاضر نیستند هزینه اقدامات، چون حمله به سفارت عربستان و مشابه آن را بپذیرند. به نظر میرسد انتخابات سال ۹۶ یک همهپرسی روشن و رسمی در بسیاری از زمینهها بود و همه جریانهای کشور باید به نتایج حاصله از آن پایبند بمانند و مانع تراشی در برابر اراده اکثریت مردم را نفی و نهی بکنند. مطابق قانون اساسی، صراحت رهبر فقید انقلاب وعرف رایج جهانی مردم حاکم بر سرنوشت خود هستند و اختیار دارند که برای همه زمینهها تعیین تکلیف کنند. مردم مطابق شعارهای رئیسجمهور محترم در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ به تشنجزدایی رأی دادهاند و این معنا باید ستاره راهنمای همه مسئولان درتصمیمگیریها باشد. با واقعگرایی در سیاست خارجی و همراه شدن با عرف جهانی امکان کم کردن اثرات منفی تحریمهای ظالمانه وجود دارد همانطور که با رد لوایح چهارگانه دست بیگانگان برای فشار بیشتر به ایران بازتر میشود. سخنان دردمندانه و هوشیارانه آقای ظریف را باید پذیرفت و فشار بیشتر به مردم را برنتافت.
ریشه تهدیدهای پیامکی علیه سیاسیون و نمایندگان کجاست؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان ریشه این تهدید را بسوزانید نوشت: دیروز رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: «وزارت اطلاعات، پیامکهای توهینآمیز به نمایندگان را پیگیری کند. این رفتار ناصحیح در کشور مشکل ایجاد کرده است.»
اشاره آقای دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به کسانی است که در مقاطع مختلف به ویژه زمانهایی که موضوعات مهم و حساسی از قبیل: برجام، اف. ای. تی. اف یا رای اعتماد به فلان وزیر یا استیضاح فلان شخص مطرح است با ارسال پیامکها و تهدید و توهین تلاش میکنند آرای نمایندگان را تحت تأثیر قرار دهند و اهداف خود و گروه و جناح خود را تأمین نمایند. این افراد، البته به شیوههای دیگری نیز متوسل میشوند که آنها نیز خلاف هستند، ولی گویا توسل به ارسال پیامک مهمترین بخش این اقدامات خلاف است که بالاخره صدای رئیس مجلس را هم درآورده و او نیز، هرچند بسیار دیر، سرانجام در صدد مقابله با این اقدام خلاف برآمده است.
اقدام دیرهنگام آقای رئیس مجلس هم قابل تحسین است، ولی ایکاش ایشان بجای استفاده از عبارت «پیگیری کند» که تا حدودی مبهم است و نوعی توصیه برای شناسائی ارسالکنندگان این پیامکها را القاء میکند، با صراحت و بدون تعارف اعلام میکرد وزارت اطلاعات، افراد شناخته شدهای که این پیامکها را میفرستند را تعقیب قانونی کند. قطعاً آقای رئیس مجلس نیز همچون سایر مردم خبر دارند که منشا این پیامکها مشهد است و رهبری این اقدام در اختیار فردی است که نام، عکس، پایگاه عملیاتی و سایر خصوصیات او کاملاً مشخص است. علاوه بر این، شمارهها و تمام ویژگیهای تلفنهائی که با آنها این پیامکها ارسال میشوند نیز کاملاً شناخته شده هستند. بنابراین، اکنون فقط ارادهای برای تعقیب مجرم اصلی و سایر مجرمین لازم است و نیازی به تعارفاتی از قبیل: استفاده از تعابیری همچون پیگیری نیست. اگر تا امروز این افراد به خود اجازه دادهاند از طریق پیامک به نمایندگان مجلس توهین کنند یا آنها را مورد تهدید قرار دهند تا اهداف خلاف خود را محقق سازند، به این دلیل بوده که ارادهای برای برخورد با آنها وجود نداشته و حتی از حاشیه امن و حمایتهائی هم برخوردار بودهاند و هنوز هم هستند. اداره کشور با تعارفات و ملاحظات میسر نیست. با هرکس که خلاف قانون و اخلاق عمل میکند باید برخورد شود و ملاحظه عنوان و وابستگیها و سایر امور نیز نباید مانع برخورد شود.
نکته دیگر که در عبارت به کار رفته توسط آقای رئیس مجلس شورای اسلامی قابل تأمل است، این که ایشان فقط از کلمه «توهین» استفاده کرده و از افشای این واقعیت که ارسالکنندگان این پیامکها علاوه بر توهین، حتی از حربه «تهدید» هم استفاده میکنند، خودداری کرده است. واقعیت این است که جماعت متوسلین به پیامک، عناصر گستاخی هستند که به خود جرات میدهند نمایندگان مجلس را تهدید کنند که اگر به فلان لایحه یا طرح رأی بدهید با شما برخورد میکنیم! چنین اقدام خلافی در چهار دهه گذشته سابقه نداشته و بدعتی است که توسط این جماعت بنیانگذاری شده است و اگر جلوی آن گرفته نشود، به تهدیدهای بزرگتری نیز تبدیل خواهد شد و این دامن مقامات بالاتر نظام را نیز خواهد گرفت.
نمایندگان مجلس باید با تشخیص خود و در نهایت آزادی رأی بدهند و هیچکس حق ندارد آنها را وادار به رأی دادن یا ندادن به طرح، لایحه یا شخص و موضوعی کند. این، نص صریح قانون اساسی است و هرکس در هر جایگاهی این قانون را نقض و این حق را از نمایندگان مجلس سلب کند، مستوجب مجازات است. چنین تهدیدی وقتی نسبت به نمایندگان مجلسی که مسئولیت قانونگذاری دارند صورت میگیرد، اوج زشتی و پلشتی و جسارت را نشان میدهد. به همین دلیل است که مجلس باید در صف مقدم برخورد با این جماعت باشد و اینگونه نشود که این موضوع نیز همچون بسیاری از موضوعات دیگر به فراموشی سپرده شود. اگر ریشه این تهدید همینجا سوزانده نشود، در آینده کاری از کسی ساخته نیست.
ذو سناریوی آمریکا برای آینده داعش در منطقه
امیر مسروری در یادداشت روز روزنامه خراسان با عنوان دو سناریوی آمریکا برای آینده داعش در منطقه نوشت: آمریکاییها از ابتدای بحران در نوار مرزی شرق سوریه و غرب عراق به دنبال ایجاد منطقه ویژهای بودند که بتوانند در اولین فرصت مسیر پشتیبانی نیروهای مقاومت از تهران تا لبنان را قطع کنند. نبود فضای هوایی و زمینی عراق و سوریه به معنای مشکل شدن در پشتیبانی از حزب الله لبنان در جنگ آینده است و واشنگتن از این موضوع آگاهی کامل دارد. با آغاز عملیاتهای مختلف در سوریه و برگشتن ورق به نفع دولت مرکزی، آمریکاییها طرح قطع مرز و انسداد این منطقه را در دستور کار قرار دادند و بر آن شدند با همکاری نیروهای کرد سوریه دموکراتیک «قسد» از شمال تا رقه و نیروهای مستقر در پایگاه التنف از جنوب، داعش را در منطقه دیرالزور و المیادین فریز کرده و به عنوان مبارزه با داعش، ضمن حفظ خطوط عملیاتی خود در برابر هر گروه پرواز پرندههای ایرانی یا سوریهای مقاومت از خود واکنش نشان دهند.
به عبارت دقیقتر این منطقه را منطقه پرواز ممنوع اعلام کرده و کنترل دو کشورعراق و سوریه را در اختیار خود داشته باشند. در این جا بود که اتاق عملیات مقاومت در سوریه با طرح ریزی عملیا ت. والفجر و نفوذ به البوکمال و موشک باران المیادین و دیرالزور، عملا پروژه آمریکا را از باریکه البوکمال قطع کردند و جاده مهم و استراتژیک بصره تا دمشق را که از البوکمال میگذشت به تصرف خود درآوردند. از طرفی شکاف میان نیروهای آمریکایی و قسد در رقه بالا گرفت و مردم رقه برای خروج از دست نیروهای خارجی، از دولت مرکزی خواستند تا با حضور در رقه رسما مدیریت سرزمینی بخش مهمی از مناطق شرقی را برعهده بگیرد که با موافقت دولت مرکزی و اعزام بخشهایی از توان ارتش سوریه همراه شد.
از طرف دیگر واشنگتن با چالش جدی دیگری هم مواجه شد. نیروهای حشدالشعبی که تصور آمریکاییها انحلال آن پس از پیروزی بر داعش بود، با قانون جدید و با دستور ریاست هیئت به مرز غرب اعزام شدند تا بقایای داعش را در نوار غربی متلاشی کنند. الحاق نیروهای حشدالشعبی و مقاومت در نوار مرزی برای آمریکاییها گران تمام شد و تصور هزینه و فایده این منطقه برای واشنگتن، بیش از برآوردشان بود. با این حال پس از سفر ترامپ به پایگاه آمریکا در عراق، خبرها حاکی از خروج دو کاروان تسلیحاتی به شمال عراق و منطقه شرق فرات بود. کاروان اول به اسم حمایت از کردهای کردستان عراق به سمت منطقهای رفت که تحت تصرف داعش بود و کاروان دوم به سمت نیروهای قسد حرکت کرد در حالی که بین راه کامیونهای آمریکایی به شهر الباغوز مرکز فعالیتهای داعش در استان دیرالزور رسیده و به اسم خروج عناصر غیر نظامی، آنها را ازمنطقه خارج کردند. به نظر میرسد فراری دادن نیروهای داعشی و رهبران آن، تصمیم جدید آمریکا پس از طرح فریز داعش در نوار مرزی شرقی سوریه و غربی عراق است. در این بین دو سناریو پیش بینی میشود. سناریوی اول، انتقال این عناصر به خاک عراق و تصرف منطقهای در نوار مرزی غربی این کشور به ویژه استان الانبار است. در این طرح آمریکاییها بر آن هستند، منطقهای را تحت تصرف داعش قرار دهند و پس از فشار به دولت مرکزی عراق، از بغداد بخواهند تا نیروهای حشدالشعبی این منطقه را ترک کنند و منطقه عملیاتی در اختیار نیروهای دیگر یا وفادار به واشنگتن باقی بماند. حتی امکان بازطراحی نیروهای حشد عشایر که از ابتدای اشغال آمریکا به عنوان یک گزینه باقی ماند، وجود دارد. از طرف دیگر شکستی که در منطقه البوکمال متحمل شدند حالا با طرح جدید، روی میز مطرح خواهد بود و واشنگتن میتواند روی زمین مشکلاتی را برای نیروهای مقاومت به ویژه دستاوردهای مهم جاده استراتژیک بصره – البوکمال – دمشق ایجاد کند.
سناریوی دوم، اما کمی متفاوتتر و پر هزینهتر است. آمریکاییها عناصر باقی مانده داعش را از مسیر ترکیه و شمال دریای خزر و کریدور جدید به شمال افغانستان منتقل و رسما از تشکیل داعش افغانستان حمایت کنند. در این طرح، عناصر داعش به افغانستان منتقل شده و با اتحاد جدید و عضوگیری از عناصر حال حاضر طرفدار القاعده، شمال افغانستان برای پایگاه جدید داعش انتخاب میشود. در چنین شرایطی با درگیر سازی نیروهای ایغور در شرق افغانستان، عملا یک بازیگر محیطی جدید در منطقه آسیای مرکزی برای آسیب رساندن به منافع روسیه، چین و ایران به وجود میآید؛ مسألهای که میتواند امنیت ملی این سه کشور را تحت تأثیر قرار دهد.