پژوهشگر تاریخ معاصر و فعال سیاسی اصولگرا نوشت: وقتی در سال 58 برای تکمیل تحصیلات دوره دکترا به انگلیس بازگشتم، حرکت هوشمندانه دانشجویان پیرو خط امام(ره) در تهران، کانون فتنهگری برای سازماندهی کودتایی عظیمتر از گذشته را از کار انداخته بود. این دفاع با جان و دل از استقلال ایران عزیز، کاخ سفید را سخت برافروخت؛ بنابراین، درصدد تلافی سیلی خوردن از جوانان ایرانی را با تصمیمی همچون اخراج همه دانشجویان هموطنانمان در سراسر امریکا درآورد.
به گزارش «تابناک»؛ عباس سلیمی نمین در نوشتاری که ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران آن را منتشر نموده، عنوان کرده است: ما نیز در انگلیس درصدد برآمدیم به نوبه خود با این سیاست عنودانه مخالفت کنیم. از این روی، با گرفتن مجوز برای برپایی تظاهرات ایستاده در برابر سفارت امریکا در لندن، برای یک روز دانشجویان عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی انگلیس را گرد هم آوردیم؛ اما دولت همپیمان امریکا پوشش خبری این تجمع دانشجویی را برنتابید و از ظهر به بعد اعمال محدودیتها را آغاز کرد تا ما متفرق شویم، ولی نشدیم. پلیس سرکوب در انتظار ماند تا تاریکی شب، اعمال غیرقانونی بیشتر خود را اعمال کند. لذا در تهاجم اول، همه دوربینها حتی آنچه مربوط به نمایندگی رسانه ملی در لندن بود را با کوبیدن به زمین درهم شکست و سپس به دانشجویان حملهور شد. عدهای فرار و عدهای در چنگالش گرفتار آمدند و همراه با ضرب و جرح، در نهایت نزدیک به 80 تن از دانشجویان به چند ایستگاه اسکاتلندیارد منتقل شدند. در آنجا نیز برخی معترضان به برخورد غیرقانونی پلیس مجدداً مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
باری پس از پروندهسازی و عدم اجازه دفاع حتی در دادگاه به هیچ یک از دانشجویان، همه بازداشت شدگان به زندان منتقل شدند. اینکه در زندان شاهد چه اعمال غیرقانونی بودیم، جای خود دارد. اما مطلبی که من را به شدت متأثر میساخت، این بود که هر صبح هنگام بیرون آمدن از سلول، میدیدیم که کاغذهایی به در سلول چسبانده شده است که در آن ناسزا به ایران و رهبری انقلاب اسلامی بود. لذا همه ما با علم به میزان دشمنی انگلیس به عنوان یک قدرت سلطهجو که در کارنامه خود جنایات زیادی را علیه بشریت داشت، درک میکردیم که به چه میزان این دولت از ما به دلیل حرکت استقلالطلبانه ملت ایران عصبانی و خشمگین است.
در این هنگام از زندان به یکی از بزرگان انقلاب نامهای نوشتم و در آن نامه اعلام کردم که با توجه به نفرت سردمداران سرمایهداری از ما، حتی با دستان خود و بدون هیچ ابزاری، باید به آبادانی ایران بپردازیم. این واقعیتی بود که در سلول با خودم عهد کردم که اگر به ایران بازگردم با تمام وجود در ساختن ایران تلاش کنم. این نامه من در نمازجمعه قرائت شد. طبعاً احساس یک دانشجو از آنچه بر ما روا داشته میشد را تا حدی منعکس میکرد.
اما بعدها مطلب دیگری شنیدم که من را به شدت شرمنده کرد. وقتی در مسیر تاریخنگاری انقلاب قرار گرفتم، مستند روایتی را از امام(ره) دریافت کردم که آن روایت، واقعاً من را که تصور میکردم تلاش یا تصمیم بالایی را درباره ساختن ایران اتخاذ کردهام، شرمنده کرد. این روایت از امام(ره) این گونه است که در اواخر دهه 40 شمسی که امام(ره) در عراق تبعید بودند، میان ایران و عراق تیرگی ایجاد شد. صدام در آن دوران ضمن اخراج ایرانیان از عراق، نوعی گردنکشی درباره حمله به ایران را مطرح میساخت. امام(ره) در همان ایام رسماً پیامی برای صدام میفرستند که اگر شما به ایران حمله و جنگی را علیه ایران اعمال کنید، من که اکنون تبعید رژیم ایران در این کشور هستم، به ایران خواهم رفت و در جنگ ایران با شما، در کنار ملت خود خواهم بود.
وقتی من این جمله امام(ره) را شنیدم، شرم کردم که واقعاً ایشان چقدر برای ایران ارزش قائل بود. درست است که امام(ره) اسلام را بالاترین ارزش بشری میدانست، اما برای ایثار برای ایران لحظهای درنگ نمیکرد. وقتی بعدها آن تصمیم خود در سلول زندان انگلیس را با این تعبیر و رویکرد امام(ره) مقایسه میکردم، جز شرمندگی چیزی نداشت. به نظر من امروز جا دارد ما بیش از هر زمان دیگری دل به ایران ببندیم و ایران را که در حال تبدیل شدن به یک قدرت است (هرچند مشکلات زیادی دارد و بسیاری نمیخواهند تبدیل به قدرت شود) سربلند سازیم. ما امروز باید از این پیچ تاریخی هم با تلاشهای ویژه، با گذشتهای ویژه خود و هم درک شرایط عبور کرده تا بتوانیم ایران را سرفراز کنیم و بهدینی که این مرز و بوم بر گردن ما دارد، به صورت شایستهای پاسخگو باشیم.