اوقات فراغت به معنای اختصاص دادن زمانی منطقی به خود، در کنار کار و فعالیتهای روزانه از اهمیت و جایگاه ویژه ای در رشد زندگی شخصی و اجتماعی برخوردار است.
جامعه شناسان اوقات فراغت را زمانی که بصلاحدید و انتخاب خودمان در مقابل الزامات و تکالیف زندگی روزانه سپری می کنیم تعریف کرده اند
اهمیت اوقات فراغت در ایجاد ثبات و شادابی در فرد و جامعه تا آنجاست که جامعه شناسان کارکردگرا آن را از بنیانها و نهادهای اجتماعی عصر مدرن قلمداد کرده اند.
اوقات فراغت فرصتی است که انسان از تکالیف و محدودیتهای رسمی فردی و اجتماعی رهایی یافته و برای بخش عاطفی یا احساسی خود فرصتی اختصاص می دهد تا بتواند خویش را از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی برای مدتی ولو کوتاه جدا کند و به اشتغالاتی با رضایت کامل خویش مانند تفریح، استراحت، مشارکت های اجتماعی دلخواهانه و آموزش مهارتهای مورد علاقه خود روی آورد.
اوقات فراغت در این معنا، جدایی و فراغت و کندن از کار و به منزله روی آوردن به اموری دلخواه احساس و میل و نیاز شخصی خویش است.
بدین جهت برای اوقات فراغت فوایدی مانند تجدید قوا،تنوع و تحرک، شکوفایی استعدادها، رشد مهارتهای اجتماعی، غلبه بر سستی و کسالت و در نهایت پویایی جامعه و تعریف کرده اند.
تا اینجا آن چیزی است که جامعه شناسان در تعریف اوقات فراغت،نقش و کارکرد آن گفته اند؛
اما آنچه ما ایرانیان از اوقات فراغت استنباط کردیم و به کار بستیم، همانا تراشیدن تکالیفی نو و پر حجم به ویژه برای کودکان و نوجوانان فارغ از تکلیف مدرسه در تابستان و پر کردن و به تعبیر درست تر امحاء اوقات فراغت آنان است.
تا آنجا که نگارنده بیاد دارد تغییر کاربرد و کارکرد اوقات فراغت در ایران از اوایل دهه هفتاد به نیت فراهم کردن تکالیفی از جنس دیگر برای پر کردن اوقات فراغت تابستانی دانش آموزان باب شد و بقصد به کمال رساندن نسل آینده این مفهوم و ضرورت و نیاز فردی و اجتماعی را مسیر از خود خارج کرده تکالیفی بعضا طاقت فرساتر بر تکالیف نه ماهه مدرسه و تکالیف روزانه افزودیم. بدین صورت که زمینه ایجاد شده برای اوقات فراغت را به تکلیفی دیگر اختصاص می دهیم و به اصطلاح برای پر کردن اوقات فراغت فرزندانمان فارغ از توجه علائق آنان برای گذراندن اوقات فراغتشان برنامه ریزی می کنیم.
با این حال جامعه ما بدلایل مختلف و از جمله بدلیل تغییر کارکرد اوقات فراغت امروزه بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه به نشاط، تجدید قوا، تقویت مهارتهای اجتماعی و پویایی جمعی است و این ضرورتها اهمیت اصلاح نگاه و بازگشت به تعریف و نقش و کارکرد اصلی اوقات فراغت در جامعه ایران را دوچندان کرده است.
در این باره توجه رسانه ها و دیگر نهادهای اجتماعی برای ارائه تعریفی درست از نقش و کارکرد اوقات فراغت از ضرورتهای مواجهه منطقی با این نیاز انسان و جامعه است.