ما دو نوع نیاز اساسی داریم؛ نیازهای درجه اول و نیازهای درجه دوم. نیازهای درجه اول شامل خوراک، پوشاک، مسکن و اموری از این قبیل هستند که اگر وجود نداشته باشند، اصل حیات ما به خطر میافتد. در مقابل، نیازهای درجه دوم بعد از برآورده شدن نیازهای درجه اول بتدریج سر بر میآورند؛ از جمله این نیازها، نیازهای سیاسی ما هستند. بنابراین، نیازهای سیاسی از جمله نیازهای ظریف انسانها به شمار میآید و در یک شرایط خاص تاریخی که نیازهای درجه اول در حد لازم برآورده شده است، بروز پیدا میکنند. بر این اساس، وقتی جامعهای احساس نیاز سیاسی دارد، این احساس را باید مغتنم شمرد چرا که طرح این نیاز نشان از این امر دارد که بخش بزرگی از نیازهای مردمان آن جامعه برآورده شده و اکنون نوبت نیازهای ظریف رسیده است.
در این فضا، این پرسش مطرح میشود که اگر بخواهیم به عیارسنجی بلوغ سیاسی (که در یک شرایط خاص تاریخی ظاهر میشود) بپردازیم، باید چه معیارهایی را مدنظر قرار دهیم:
نخستین نکته اساسی بحث «آگاهیسیاسی» است، به اندازهای که در یک جامعه آگاهی سیاسی در سطح گسترده وجود داشته باشد و اکثریت جامعه جزو طبقات آگاه جامعه باشند، میتوان ادعا کرد که آن جامعه از بلوغ سیاسی برخوردار است.
در یک تقسیمبندی معروف، اغلب جوامع به دو گروه عوام و خواص تقسیم میشوند؛ بر این اساس، در جوامعی که اکثریت مردم در گروه خواص قرار میگیرند و عوام جامعه در حداقل ممکن قرار دارند، از بلوغ سیاسی بیشتری برخوردار هستند.
یکی از نشانههای افزایش طبقه خواص و آگاه جامعه وجود بخش عظیمی از «طبقه متوسط» در جامعه است تا آنجا که هر چه تعداد افراد طبقه متوسط در یک جامعه بیشتر باشد میتوان از افزایش طبقه خواص و به تبع آن از بلوغ سیاسی در آن جامعه سخن گفت.
از دیگر معیارها، برای عیارسنجی بلوغسیاسی در یک جامعه، «رفتارهای مدنی» در عرصه سیاسی به جای رفتارهای تودهوار است. جوامعی که در آن بلوغ سیاسی وجود دارد، مردمانش از وضعیت تودهوار خارج شدهاند و به منظور شرکت در عرصه سیاسی و مشارکت در تصمیمسازیهای سیاسی به تشکلات مختلف روی میآورند. چنین جامعهای از تشکلات مختلف مدنی، صنفی، آموزشی، رفاهی، فرهنگی، پژوهشی، مذهبی و... برخوردار است و هر فرد در انواع تشکلهای مدنی عضو است. به اندازهای که این تشکلات در جامعه به وفور وجود داشته باشد و هر یک از اعضا در درون تشکلهای مختلف عضویت داشته باشند، این جامعه از بلوغسیاسی بیشتری برخوردار است.
همچنین مسأله علاقه به «مشارکت سیاسی» نیز میتواند از معیارهای عیارسنجی بلوغ سیاسی در یک جامعه باشد، به این معنا که جوامعی که در آن بلوغ سیاسی تحقق پیدا کرده باشد، مردمانش با توجه به تشکلاتی که در جامعه شکل گرفته است، علاقه بیشتری به مشارکت سیاسی نشان میدهند. البته یک قاعده عمومی وجود دارد مبنی بر اینکه اکثریت بزرگی از انسانها علایق سیاسی کمتری دارند و در زندگی بیشتر بهدنبال ضروریات اولیه زندگی، رفاه، اقتصاد، آسایش و... هستند. کسانی که بهصورت ذاتی علایق سیاسی داشته باشند، تعداد بسیار اندکی هستند اما در جامعه توسعهیافته و به بلوغ سیاسی رسیده، علاقهمندان به مشارکت سیاسی تعداد قابلتوجهی هستند و این مشارکت سیاسی هم از منظر کیفی و هم به لحاظ کمی باید مورد توجه قرار گیرد. به اندازهای که مشارکت سیاسی از روی آگاهی و براساس رسیدن به حقوق سیاسی صورت گیرد، به همان اندازه کیفیت مشارکت بهتر و عقلانیتر خواهد بود و به اندازهای که از سر انفعال و بدون توجه به حقوق سیاسی باشد، طبیعتاً این نوع مشارکتهای سیاسی چندان ارزشی نخواهد داشت، بنابراین، منظور از علاقه به مشارکت سیاسی صرف امر کمی و تعداد نیست بلکه کیفیت مشارکت اهمیت دارد.
معیار دیگر، مسأله حساس بودن همزمان به دریافت «حقوق سیاسی» و انجام تکالیف سیاسی است. در نظامهای توسعهیافته به لحاظ سیاسی و دارای شهروندان برخوردار از بلوغ سیاسی، مسأله برای مردم صرفاً انجام تکالیف سیاسی نیست. آنان حقوق سیاسیشان را دنبال میکنند و برای خود حقوقی قائل هستند اما در عین حال اینگونه نیست که صرفاً دنبال حقوق سیاسی باشند و از انجام تکالیف سیاسی غفلت کنند. در چنین نظامهایی میان تقاضاها و حمایتها از یک سیستم سیاسی حتماً باید تعادل وجود داشته باشد، به این معنا که در جوامع توسعهیافته نه اینگونه است که شهروندان دائماً مشغول حمایت از سیستم باشند و نه اینکه دائماً در حال انتقاد و طرح شکایات و... باشند بلکه همزمان هر دو وجود دارد.
در یک جامعه بلوغیافته سیاسی مردم چارچوبهای کلی سیستم را میپذیرند و از آنها صیانت و حراست میکنند ولی در عین حال با همه این حمایتها چون برای خود حقوق سیاسی هم قائل هستند، تقاضاها، شکایتها و انتقادهایشان را از اجزای سیستم سیاسی و سیاستگذاریها همزمان مطرح میکنند. اینجا است که میتوان گفت بلوغسیاسی اتفاق افتاده است.
همچنین مسأله «چرخش آزادانه اطلاعات» و وارد شدن بیشترین اطلاعات سیاسی به متن جامعه و تعاملات اجتماعی یک معیار برای سنجش بلوغ سیاسی است. به اندازهای که این چرخش اطلاعات وجود داشته باشد، مردم از نادانی سیاسی بیرون آمده و بلوغ سیاسی آنان پیوسته در حال افزایش است. در این زمینه میتوان به نقش رسانههای آزاد دیداری، شنیداری و نوشتاری اشاره کرد؛ به میزانی که تعداد آنان بهطور کمی و به لحاظ کیفی افزایش داشته باشد، بلوغ سیاسی در آن جامعه هم افزایش پیدا خواهد کرد.
بلوغ سیاسی در ایران
ما در ایران سه دوره را از منظر بلوغ سیاسی میتوانیم ترسیم کنیم؛
نخست؛ یک وضعیت ما قبل توسعه سیاسی است که به دوره ما قبل مشروطه باز میگردد. در این دوره، آگاهی سیاسی در جامعه وجود ندارد و افراد کاری با سیاست ندارند.
دوم؛با پیدایش مقدمات مشروطه وارد یک دورهگذار تاریخی میشویم و در منطقه خاورمیانه نخستین کشوری هستیم که به این آگاهی سیاسی دست پیدا میکنیم و تلاش میکنیم تا وضعیت سیاسی خود را بهبود ببخشیم. در این راستا، مجموعهای از جنبشهای سیاسی در ایران شکل میگیرد. با این حال در عمل تا قبل از انقلاب این خواسته تحقق نمییابد.
سوم؛ یک دوره جدید را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میتوان ترسیم کرد؛ چراکه بالاخره این آگاهی و بلوغ سیاسی نتیجه میدهد و انقلابی تحقق پیدا میکند و نظام جدیدی شکل میگیرد اما برای اینکه این دوره جدید تثبیت شود ما نیازمند یک توسعه سیاسی پایدار هستیم که نظام سیاسی ما به شکل خودافزاینده بتواند بلوغ سیاسی را هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی در جامعه پایدار کرده و گسترش بخشد. در این دوره جدید تاریخی هنوز رسیدن به مرحله پایداری توسعه سیاسی رخ نداده است. ولی با این حال، ورود به جمهوری اسلامی جهش سیاسی ما است. هر چند اکنون مشکلات سیاسی فراوانی به لحاظ داخلی و خارجی داریم ولی با این حال، به جمهوری اسلامی به جهت توسعه و بلوغ سیاسی امیدوار هستم.
جامعهای که در آن بلوغ سیاسی وجود نداشته باشد، در حوزههای مختلف اعم از حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و... با اختلال مواجه میشود و همه خرده سیستمها به نحوی از فقدان بلوغ سیاسی رنج میبرند؛ مخصوصاً در نظامهای شرقی که «نظام سیاسی» هسته مرکزی نظامهای اجتماعی به حساب میآید. بنابراین، به اندازهای که توسعه سیاسی در جامعهای وجود نداشته باشد به همان میزان مشکلات و مفاسد اجتماعی دیگر آشکار میشود. بنابراین، تردیدی وجود ندارد که فقدان بلوغ سیاسی میتواند کل سیستم اجتماعی را مختل کند.
* استاد علومسیاسی دانشگاه مفید
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.