پیشنهاد پلید مرد متاهل به دختر جوان

کد خبر: ۹۱۱۸۷۰
|
۲۵ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۳ 16 July 2019
|
4338 بازدید

 

همه حوادث چنان پشت سر هم رخ داد که نفهمیدم چگونه در این سن وارد یک رابطه خیابانی شدم و زندگی خودم را نابود کردم .

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، دختری جوان در حالی که اشک‌های سوزان ندامت، چون قطرات باران بر سنگ فرش‌های اتاق مشاوره کلانتری می‌چکید و از شدت شرم توان نگاه کردن به چهره غمگین و حیرت زده مادرش را نداشت در تشریح حادثه‌ای که او را به پرتگاه تباهی و سیه روزی کشاند، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: از این که در یکی از رشته‌های مهندسی شیمی تحصیل می‌کردم بسیار خوشحال بودم و بر خود می‌بالیدم که در آینده شغل مناسبی خواهم داشت.

از سوی دیگر نیز از این که با ورود به دانشگاه توانسته بودم لبخند رضایت و شادمانی را در چهره پدر و مادرم ببینم در پوست خودم نمی‌گنجیدم چرا که آن‌ها برای سعادت و خوشبختی من از هیچ کوششی دریغ نمی‌کردند.

پدرم که فردی بازاری بود همه امکانات رفاهی را برایم فراهم می‌کرد و مادرم نیز با آن که در یکی از ادارات دولتی شاغل بود همه تلاشش را برای ایجاد محیطی آرام و به دور از هیاهو به کار می‌برد تا من فقط به درس و دانشگاه بیندیشم، اما در این میان شاهین خوشبختی زمانی از شانه‌های لرزانم پرید که با «تکتم» آشنا شدم.

اگرچه او در یکی از رشته‌های زیر مجموعه علوم انسانی تحصیل می‌کرد، اما خیلی زود روابط بین من و او صمیمانه شد به گونه‌ای که حتی برخی از ساعت‌های اوقات بیکاری ام را نیز با او می‌گذراندم.

هنوز سه ماه بیشتر از این دوستی نگذشته بود که روزی تکتم برایم از آغاز آشنایی اش با یک مرد متاهل گفت. تکتم همواره از این که اضافه وزن زیادی داشت رنج می‌برد و مدعی بود وقتی در کنار من که از نظر ظاهری شرایط ایده آلی دارم قرار می‌گیرد احساس آرامش می‌کند!

خلاصه آن روز تکتم از ثروت آن مرد دلارفروش طوری تعریف و تمجید می‌کرد که گویی قصد ازدواج با او را دارد! و این آشنایی فراتر از یک ارتباط خارج از عرف است.

او در میان سخنانش از من خواست تا در اولین ملاقات، او را همراهی کنم تا از وضعیت ظاهری خودش خجالت نکشد. آن شب در یکی از رستوران‌های اطراف مشهد در حالی به دیدار «فرمان» رفتیم که او فقط از من و شرایط زندگی و تحصیلی ام می‌پرسید و به تعریف و تمجید از من می‌پرداخت.

روز بعد از این ماجرا بود که «فرمان» در حالی که ادعا می‌کرد شماره تلفنم را از تکتم گرفته است، به من گفت: قصد دارد ارتباط دوستانه‌ای با من داشته باشد و تکتم نیز از این موضوع اطلاع دارد. اگرچه مدتی بعد فهمیدم که تکتم در قبال آشنا کردن من با «فرمان» بیشتر از یک میلیون تومان از او گرفته است، اما آن روز خودم هم نفهمیدم که چگونه اسیر جملات عاشقانه و فریبنده فرمان شدم و به ارتباط با او ادامه دادم.

این تماس‌های تلفنی در نهایت به دیدار‌های حضوری در رستوران‌ها و مراکز تجاری انجامید تا جایی که روزی همسر فرمان دختر خردسال او را که دچار بیماری خاص بود برای ادامه درمان به تهران برد. «فرمان» هم بلافاصله از فرودگاه با من تماس گرفت و از من خواست برای گفتگو درباره مسافرت با یکدیگر به منزلش بروم.

همسر فرمان حدود ۱۰ روز در تهران ماند تا به امور درمانی فرزندش رسیدگی کند من هم هیچ گاه به عاقبت این ارتباط خیابانی نمی‌اندیشیدم بدون ترس از آبرو ریزی قدم به منزل او می‌گذاشتم تا این که تصمیم گرفتیم چند روزی در غیاب همسر و فرزند فرمان برای مسافرت به شهر‌های شمالی کشور برویم با این تصمیم احمقانه، با طرح یک نقشه زیرکانه نزد مادرم رفتم و به دروغ ادعا کردم که از طرف دانشگاه قرار است ما را به یک اردوی علمی و تفریحی ببرند.

مادرم که نمی‌دانست با این نقشه شوم در واقع خودم را زنده به گور می‌کنم پدرم را راضی کرد و این گونه من و فرمان به سوئیتی در حاشیه دریای خزر رفتیم و چند شبانه روز را در شهر‌های زیبای شمال گذراندیم، اما در یکی از همان شب‌ها بود که هوس‌های شیطانی زندگی و آینده ام را به تباهی کشاند و همه هستی ام را نابود کرد.

وقتی به خود آمدم که دیگر گریه هایم فایده‌ای نداشت از سوی دیگر عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد و از این که به همین راحتی آبرو و حیثیت خانواده ام را بر باد داده بودم زجر می‌کشیدم با وجود این وقتی به مشهد بازگشتم مادرم از چهره غمگین من همه چیز را فهمید و با پرس و جو از دانشگاه متوجه شد که به مرداب فلاکت و بدبختی سقوط کرده ام.

شایان ذکر است به دستور سرگرد بیگی (رئیس کلانتری سناباد مشهد) این پرونده با یاری مشاوران اجتماعی در مسیر دادرسی قرار گرفت.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات