موتور تولید در سینمای ایران در ششمین ماه سال در حالی پرشتاب شده که برخی فیلمهای تولیدی توسط بخش خصوصی با شرایط خاص و بعضاً عجیب به مرحله تولید رسیده و شماری از فیلمنامه متناسب با اسپانسر به نگارش درآمده یا پس از جذب اسپانسر بازنویسی شده و اکنون مراحل تولید را پشت سر میگذارند؛ رویکردی که متاثر از افزایش شدید هزینه تولید در سینمای ایران و منوط شدن تولیدات باکیفیت به برخورداری از سرمایه قابل توجه است.
به گزارش «تابناک»؛ فیلمسازی در سینمای ایران به صورت عمده هر ساله معمولاً از شهریورماه آغاز میشود و تا بهمن ماه و موعد برگزاری جشنواره فیلم فجر تداوم دارد. مهمترین علت تمرکز تولید در این دوره پنج ساله، تامین منابع مالی از سوی بخشهای دولتی در این مقطع است و با توجه به آنکه امکان تامین سرمایه در ماههای نخست سال تامین نمیشود، معمولاً فیلمهای انگشتشماری در بهار و تابستان ساخته میشوند. این قاعده تا حدودی برای بخش خصوصی نیز صادق است و به جز برخی تولیدات تجاری متعلق به سینمای بدنه، بخش خصوصی نیز زمان مشارکتش عمدتاً در نیمه دوم سال است.
در این میان افزایش هزینه تولید فیلمهای سینمایی به خصوص طی چهار سال اخیر باعث شده شرایط فیلمسازی در ایران نیز پیچیدهتر شود و کاهش تامین سرمایه توسط بخشهای حاکمیتی و دولتی، فیلمسازان را به مسیرهای عجیبی برای تامین سرمایه سنگین تولید فیلمهایشان سوق داده است. از عجیبترین روشها که در سال کنونی توسط شماری از فیلمسازان مورد بهره برداری قرار گرفته، نگارش یا بازنویسی فیلمنامه بر اساس جنس فعالیتها یا ملاحظات اسپانسر برای تامین نظر یا منافع اوست؛ رویکردی که در سینمای حرفهای چندان مرسوم نیست و قطعاً به تولید ضربه میزند.
جذب سرمایهگذار در سینمای آمریکا نیز رخ میدهد و حتی کمپانیهای میجر نیز اقدام به جذب سرمایه گذاران به ویژه سرمایه گذاران چینی میکنند اما به صورت معمول اجازه دخل و تصرف در فیلمهای تولیدی را به سرمایه گذار نمیدهد. فرآیند مرسوم در مواجهه با سرمایه گذار، در اختیار قرار دادن یک کمیک بوک از فیلمنامه در دفتر کمپانی و فرصت مطالعه برای سرمایه گذر است. اگر سرمایه گذار متقاعد شد در فیلم سرمایه گذاری کند، قرارداد منعقد میشود و سهم سرمایه گذار از کل پروژه و مسائل اینچینی مورد توافق کمپانی و سرمایه گذار قرار میگیرد.
در سینمای ایران اما شرایط دیگر تفاوت چندانی با فیلم «وقتی همه خوابیم» آخرین ساخته بهرام بیضایی ندارد و همان قدر آن فیلم تلخ است که شرایط تولید در سینمای کشور تلخ و گزنده است. از سالهای گذشته مرسوم بود که اگر اسپانسر فیلم سینمایی خودش یا یکی از اقوامش علاقمند برای بازی در فیلم سینمایی باشند، نقشی فرعی و در موارد معدود یکی از نقشهای اصلی به آنها تقدیم میشده که تاثیر منفیاش بر اثر به خوبی نمایان میشد و این رویه اکنون نیز مرسوم است و یکی از دلایل بازنویسی برخی فیلمنامهها همین مطالبات است.
رویه دیگر که در یک دهه اخیر به مرور مرسوم شد، برخورداری از سرمایه گذار است و بیشک بسیاری از بازیگران متوسط سینمای ایران که نه فروش قابل توجهی دارند و نه بازی فوقالعادهای اما در شمار بالایی از فیلمهای سینمایی بازی میکنند، خروجی همین وضعیت هستند. در واقع اساساً به جز شماری از بازیگران پرفروش یا دارای بازی قابل توجه، دیگر بازیگران یا به واسطه قرار گرفتن در تیمهای مختلف صاحب نقش میشوند و یا از طریق برخورداری از اسپانسر. این اسپانسر در مواردی که رقم پرداختیاش میلیاردی است، نه تنها دستمزد بازیگر را پوشش میدهد بلکه بازیگر پس از توافق میان اسپانسر و تهیه کننده تا سی درصد سرمایهای که تامین کرده را جدا از دستمزدش دریافت میکند.
البته در مواردی که سرمایه گذاری به این پرداخت به چشم هدیه به بازیگر نگاه میکند، ممکن است بازیگر در لیست سرمایه گذاران فیلم قرار بگیرد و فرم ماجرا تغییر کند. با این حال شیوه جذب سرمایه گذار توسط بازیگر به هر شکل که باشد، به جز تاثیر منفی در کستینگ، معمولاً منجر به مداخله در امور فیلمنامهنویس و کارگردان نیز میشود. دستکم دو تن از بازیگران مرد سینمای ایران با توجه به جذب سرمایهگذار، به صورت واضح در کارگردان مداخله آشکار میکنند و در این حد مداخله میکنند که نما کلوزآپ از روبرو یا اورشولدر گرفته شود!
نمونه پررنگ دیگر از جذب سرمایه گذار که معمولاً توسط کارگردان رخ میدهد، جذب اسپانسر به شرط استفاده از مکان جغرافیایی اسپانسر است. اخیراً در یک نمونه فیلمنامه پس از جذب اسپانسر و متکی بر محیط فضای مذکور بازنویسی کامل شده تا بتوان نظر اسپانسر را تامین کرد و سپس برای این فیلمنامه درخواست پروانه ساخت داده شده است. این نوع فیلمساز به ذات فاقد مشکل حقوقی و قانونی است اما اینکه تا چد حرفهای است و منتهی به خروجی باکیفیت میشود را میبایست به داوری خبرگان و اهالی سینما واگذار کرد.