اگر قرار باشد در میان نسل دهه شصتی سینمای ایران، سیاسیترین چهرهها را معرفی کنیم، پگاه آهنگرانی و باران کوثری در صدر این لیست قرار دارند. روزگاری که بسیاری از سینماگران از موضعگیری سیاسی پرهیز میکردند و هنوز فضا به این شکل نشده بود، آنها با مردی با عبای شکلاتی در یک قاب عکس میگرفتند و این وضعیت تا سال هزار و سیصد و نود و دو نیز تداوم داشت اما عدم تحقق اغلب وعدههای دولت حسن روحانی باعث شد باران کوثری کمتر موضعگیری سیاسی داشته باشد و پگاه آهنگرانی نیز اساساً سکوت پیشه کند و رویهاش را تغییر دهد.
صبح روز شنبه 22 اردیبهشت 1397 کافه آپارتمان متعلق به پگاه آهنگرانی میزبان عوامل نمایش «دستورالعملهای پرواز» بود که او نیز در آن نقش آفرینی میکرد. پگاه همان جا در گفت و گویی تصویری، مشروعیت موضعگیری سلبریتیها پیرامون هر موضوعی را به چالش کشید اما این گفت و گو در آن مقطع دیده نشد و امروز این گفت و گو در بازنشر برخی رسانههای پرمخاطب به عنوان گفت و گوی تازه مورد توجه قرار گرفت و حتی واکنشهایی را در پی داشت که به شرایط کنونی این بازیگر مبنی بر ممنوع الخروجی و قطعیت حکم زندان اوست.
آهنگرانی در این گفت و گوی قدیمی تأکید کرده بود: «سالهاست که از کسی حمایت نکردم و این بخاطر ترس هم نبوده چون تو با حمایتت میتوانی یک امتیازهایی هم بگیری. اما مردم اوردوز این شدند که بازیگرها راجع به یک چیز نظر بدهند. ما چه کاره جامعهایم؟ چه برتری نسبت به بقیه آدمها داریم که نسبت به همه چیز نظر بدهیم؟ میتوانیم درباره تخصص خودمان نظر بدهیم ولی اینکه یک اقتداری احساس کنیم و از یک جایگاهی رهنمود به مردم بدهیم نه تنها کار نمیکند برعکسش هم عمل میکند. ما جایگاهی که فضای مجازی به یک بازیگر میدهد را باور میکنیم و طرف میگوید من اینقدر میلیون فالوئر دارم، پس حق دارم راجع به همه چیز نظر بدهم.»
مانیفست تازه پگاه آهنگرانی که با توجه به سوابق رفتارهای سیاسی او غیرمنتظره بود، به عنوان یک واکنش تازه حتی از سوی برخی هنرمندان مورد توجه قرار گرفت و مهناز افشار در توییتی نوشت: «پگاه آهنگرانی عزیزم، پیغامت رو همه شنیدن؛ امیدوارم هرچه زودتر حکم ممنوع الخروجیات لغو بشه.»
این توییت مهناز افشار با واکنش منیژه حکمت مادر پگاه آهنگرانی مواجه شد و او در پاسخ به مهناز افشار توییت کرد: «مهناز جان قصد جواب نداشتم ولی پگاه گفت این پیغام رو بهت بدم اول اینکه این مصاحبه برای دو سال و اندی پیش است پس نه به ممنوع الخروجی ربط دارد و نه به خاطر عافیت طلبی است و به غلط این شائبه را جا نیندازید که اگر پگاه عافیت طلب یا به هر طریقی به دنبال رفع ممنوع الخروجی بود، یقینا نامه درخواست برای دادرسی صحیح پرونده نوشین جعفری را امضا نمی کرد که همه مان میدانیم چه مخاطراتی دارد... خوب ميدونى كه همه پگاه رو مى شناسند.»
مانیفست پگاه آهنگرانی یا مشی مهناز افشار؟
از گذشته هنرمندان به دو دسته کلی تقسیم میشدند؛ نخست، هنرمندانی که اساساً هیچ موضعگیری سیاسی از هیچ جنسی ندارند و حتی نسبت به رویدادهای اقتصادی و اجتماعی نیز واکنش چندانی بروز نمیدانند. دوم، هنرمدانی که واکنش سیاسی پررنگی داشتند. معمولاً هر گروه مسیرشان را تغییر نمیدهد اما تغییری که در پگاه آهنگرانی رخ داده و قطعاً بیتاثیر از واکنشهای عمومی نیست، نشانهای از کاهش رفتارهای سیاسی یا آن دسته از واکنشهای اقتصادی و اجتماعی است که عملاً از آنها برداشت سیاسی میشود.
پس از حوادث سال 1388، هنرمندان که عمدتاً در جریان مقابل دولت مستقر بودند، در موقعیت مظلوم قرار گرفتند و پایگاه اجتماعیشان تقویت شد. آنها این سرمایه را در جریان انتخابات ریاست جمهوری 1392 به کار گرفتند اما شرایط آن طور که انتظار داشتند پیش نرفت و اغلب وعدههای دولت حسن روحانی به ویژه در عرصههای سیاست داخلی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تحقق نیافت و بعضاً حتی بدتر از دولت احمدی نژاد عمل شد. در مواردی نیز که اتفاقات مطلوبی رخ داد، سیر وقایع منجر به مضمحل شدن این دستاوردها در دولت دوم روحانی شد که به طور خاص میتوان به شرایط اقتصادی اشاره کرد.
بیشتر بخوانید
تا پیش از این، هنرمندان واکنش یا عدم واکنششان را به امر سیاسی یا امور اجتماعی و اقتصادی دارای مایههای سیاسی متاثر از ملاحظات و خطوط قرمزی که برای آنها در نظر گرفته شده، میدانستند اما پگاه آهنگرانی نخستین سلبریتی است که حرف منتقدین موضعگیری سلبریتیها در همه موضوعات را تأیید کرده و به عنوان مانیفست خود برای سکوت اعلام کرده است. تاکید او بر اینکه تعداد بالای مخاطب منجر به فضیلت و تخصص نمیشود، ظاهراً یک امر بدیهی است اما مخالف آرای بسیاری از سلبریتیهاست که همین تعداد دنبال کننده را به منزله برخورداری از مشروعیت عمومی برای هر موضع گیری تلقی کرده و در قبال اینکه آیا تخصصی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای موضعگیری دارند، سکوت میکنند.
واقعیت آن است که وقتی هنرمند به فعال سیاسی تبدیل شود و به تک تک اتفاقات سیاسی کشور واکنش نشان دهد و بکوشد بر نتیجه تحولات یا رقابتهای سیاسی تأثیر بگذارد، جریانهای سیاسی رقیب سعی در خنثیسازیاش میکنند، کما اینکه میکوشند سایر برگهای برنده رقبای سیاسی را خنثی کنند. در دیگر کشورها نیز ممکن است یک بازیگر یا خواننده حمایت خود را از یک کاندیدای ریاست جمهوری اعلام یا چند نوبت به یک سیاستمدار نقد وارد کند اما هر روز درباره مسائل روز سیاسی کشورش موضعگیری نمیکند و خود را در جایگاه یک سیاستمدار قرار نمیدهد، مگر آنکه تحصیلات و تخصص سیاسی داشته باشد.
این عدم تخصص باعث شد تا گروهی از هنرمندان در چند دوره انتخابات اخیر ایران وارد یارکشیهایی شوند که نتیجهاش سیل حملات به آنها در فضای مجازی، پس از ناکامی شماری از وعدههای این دولت بود. نتیجه این حملات و همچنین حملات مهندسی شده جریان رقیب که سلبریتی را به عنوان یک عنصر تهدیدآمیز در رقابتهای سیاسی میپندارد، واکنش تندتر سلبریتیها بود. برخی از آن سوی بام افتادند و گفتند اگر انتخابات تکرار میشد رأی نمیدادند و برخی نیز پا را فراتر گذاشتند و تأکید کردند چهل سال آب خوش از گلویشان پایین نرفته است!
حالا سلبریتیها این بار مجبور شدند تا به وضع موجود و حتی نظام حمله کنند تا دل دنبال کنندگانشان را در شبکههای اجتماعی به دست آورند؛ دنبال کنندگانی که بسیاریشان همین مردم کوچه و بازار هستند که پس از گرانیها، از سادهترین روشها برای تخلیه خشم خودشان، توهین به این سلبریتیهاست. این فضا ایجاب میکند سلبریتیها از چنین مسائلی که به قدر کفایت متخصصین خود را دارد فاصله بگیرند و اساساً وارد فضایی نشوند که امروز مهناز افشار برخلاف پگاه آهنگرانی درگیرش است و بابت عدم شناخت زمین بازی سیاست نیز به دردسر افتاده است.
از آن سو، انتظار میرود آن بخش که مشغول ترور شخصیت سلبریتیها برای کم اثر کردنشان در رویدادهای سیاسی آتی است، در نظر داشته باشد بیاثر شدن این چهرهها و یا حذفشان منجر به ظهور سلبریتیهای مطلوب این جریان نمیشود. به قول علی حاتمی در کمال الملک: «هنر مزرعه بلال نیست كه هر سال محصولش بهتر شود. از ستارههای آسمان هم یكی میشود كوكب درخشان، الباقی... سوسو میزنند.» بنابراین باید کوشید صرفاً جهتگیری سلبریتیها را اصلاح کرد و چهرهای با نه میلیون دنبال کننده در شبکههای اجتماعی را به سمتی نبرد که از مدار خارج شود و این سرمایه که در وقت ضرورت میتواند به کمک کشور بیاید، با تصمیم اشتباه او و هدف قرار دادن مضاعفش از سوی چنین جریانهایی از بین برود.