روابط سیاسی ایران با کشورهای غربی و به ویژه آمریکا که پس از روی کار آمدن «باراک اوباما»، رئیس جمهور پیشین آمریکا با کاهش تنش رو به رو و در نهایت به توافقنامه موسوم به برجام منجر شد، با روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور کنونی آمریکا دوباره آبستن تنشهای فراوانی شده که آرامش را از منطقه ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا گرفته و نگرانیها را در مورد آینده این تنشها به اوج رسانده است.
پس از تجاوز پهباد آمریکایی گلوبال هاوک به قلمرو دریایی ایران در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ و سرنگون سازی آن توسط نیروهای نظامی ایران و نیز توقیف نفتکش انگلیسی در تیرماه سال جای در آبهای خلیج فارس که آن اتفاق نیز توسط نیروهای نظامی ایرانی رخ داد، تصور همگان این بود که قدرتهای غربی و به ویژه آمریکا پاسخ محکمی به رفتار ایران خواهند داد؛ انتظاراتی که گذر زمان عملیاتی نبودن آنها را حداقل در بسترهای نظامی بر همگان اثبات کرد.
در شرایطی که همچنان تحولات منطقه و مناسبات قدرت در جنوب غرب آسیا متأثر از دو رخداد مورد اشاره قرار داشت، این بار حمله بی نقص و پهبادی انصار الله یمن در بامداد ۲۳ شهریور سال جاری به تأسیسات نفتی آرامکو عربستان، حساسیتها را در مورد احتمال حمله نظامی عربستان سعودی و آمریکا به ایران افزایش داده است؛ احتمالی که برخی عقیده دارند محقق نخواهد شد و برخی احتمال وقوعش را بالا میدانند.
با اینکه نیروهای نظامی انصارالله یمن مسئولیت حمله به تأسیسات نفتی آرامکو را بر عهده گرفتند و آن را پاسخی به حملات بی شمار نیروهای نظامی سعودی به خاک یمن و تجاوز به این کشور عنوان کردند، مقامات سیاسی عربستان سعودی مثل «ترکی المالکی» سخنگوی ائتلاف نظامی به رهبری سعودیها در یمن به صورت مشخص ایران را مسئول این حملات معرفی کردند و با تأکید بر اینکه بررسیهای آنها از نقش آفرینی ایران در این حملات پرده برداشته است، از آمریکا به عنوان متحد شماره یک خود درخواست کردند که نسبت به حمله نظامی به ایران اقدام کند.
رئیس جمهور آمریکا و «مایک پمپو» وزیر امور خارجه آمریکا نیز در روزهای پس از انجام این حملات ضمن اشارات صریح مبنی بر دست داشتن ایران در این حملات، از تلاش خود و همتایانشان برای جبران این اقدامات سخن گفتند و رئیس جمهور آمریکا به صورت مشخص در حساب توئیتری خود نوشت: «بسته به تأیید موضوع آماده اقدام نظامی هستیم».
با اینکه مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران همانند رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و نیز وزیر دفاع به صورت صریح نقش داشتن ایران در این حملات را رد کرده و هر گونه اقدام احتمالی و نظامی آمریکا و متحدانش علیه ایران را مستوجب پاسخ قاطعانه دانستند، همچنان برای بسیاری از افکار عمومی و کارشناسان این پرسش وجود دارد که چرا در همه این سالها به ویژه تحولات اخیر، آمریکاییها از گزینه حمله نظامی علیه ایران استفاده نکرده اند؟ به راستی دلیلی که رئیس جمهور کنونی آمریکا را همچون پیشینیان از اقدام نظامی علیه ایران بازداشته است، چیست؟
برخی بر این باورند که علت عدم گرایش آمریکا به اقدام نظامی علیه ایران به نگرانی این قدرت جهانی از پاسخهای قاطعانه ایران به دلیل رشد چشمگیر توانمندیهای نظامی ایران در دهههای اخیر و نیز خسارتهای جانی، مالی و حیثیتی آمریکا باز میگردد و مقامات سیاسی آمریکا علاقه ندارند با ورود به یک جنگ نظامی قدرت نظامی خود را در برابر کشوری به آزمون بگذارند که مسئولانش بارها قاطعانه از پاسخ صریح به هر گونه تجاوز سخن گفته اند و یکی از قدرتهای مهم جنوب غرب آسیا محسوب میشود.
در حالی این استدلال و استدلالهای مشابه را میتوان بخشی از علت عدم تمایل آمریکا به اقدام نظامی علیه ایران توصیف کرد که از سوی دیگر وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه و موقعیت استراتژیک ایران در جنوب غرب آسیا نیز محدودیتهای فراوانی برای هر گونه اقدام نظامی علیه این کشور در برابر قدرتهای جهانی و منطقهای قرار داده است.
برای تشریح این واقعیت ناگزیر باید سیر تاریخی تنشهای ایران و آمریکا را حداقل در دوران پس از انقلاب اسلامی مرور کرد؛ تاریخی که در آن تحولاتی، چون گروگانگیری ۴۴۴ روزه دیپلماتهای آمریکایی، دستگیری ملوانان آمریکایی در آبهای سرزمینی ایران، تسخیر سفارت آمریکا در ایران، اخراج مستشاران آمریکایی از خاک ایران پس از انقلاب اسلامی و... رخ داد و با اینکه قدرت نظامی ایران به مراتب از شرایط کنونی پایینتر بود، باز هم آمریکایی ها حمله نظامی به خاک ایران را عملیاتی نکردند.
واقعیت این است که مقامات سیاسی و نظامی آمریکا علی رغم تهدیدهای مکررشان نسبت به حمله نظامی به ایران که در همه سالهای گذشته بارها مورد اشاره قرار گرفته است، در مقام عمل و به واسطه موقعیت استراتژیک ایران در منطقه جنوب غرب آسیا و تأثیر گذاری آن بر مناسبات مناطق ژئوپلیتیکی مجاور، امکان عملیاتی چندانی برای حمله نظامی به ایران ندارند.
با اینکه در سال و دهههای اخیر بسیاری از کشورها و مناطق مجاور جغرافیای ایران آبستن جنگ و ناامنی هستند و دولتهای مثل پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه به تنهایی قادر به کنترل یا مقاومت در برابر گروههای تروریستی و نظایر آن نیستند، کشور ایران به لحاظ امنیتی و نظامی به یک جزیره ثبات و امنیت در منطقه بدل شده و در بسیاری موارد هزینههای نا امنی در کشورهای مجاور را نیز پرداخت میکند که از جمله آن میتوان به حضور موثر نیروهای نظامی ایران تحت عنوان «مدافعان حرم» در عراق و سوریه و نیز پذیرش و اسکان چند صد هزار پناهنده افغانستانی در ایران اشاره کرد.
نقش آفرینی موثر ایران در تأمین امنیت مناطق شرق و غرب و به صورت مشخص کشورهای نظیر افغانستان، عراق و سوریه و نیز کمک به تأمین امنیت خلیج فارس در حالی در همه این سالها متأثر از ثبات امنیتی ایران فراهم شده است که هر گونه تضعیف قدرت سیاسی و حاکمیتی در ایران و تقویت کانونهای بحران منطقه، معنایی جز فرو رفتن کل منطقه ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا و نیز دیگر مناطق مجاور نظیر آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و... در یک بحران امنیتی عمیق ندارد.
جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی موفق شده است در میان دو گروه عظیم شیعه و سنی با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه نوعی راهبرد تعاملی و تعادل بخشی را پیش بگیرد و ایجاد هر گونه چالش بزرگ برای قدرت جمهوری اسلامی ایران، با نتایجی همچون به هم ریختن این مناسبات و تزریق جنگ و نا امنی گسترده در صفحه بزرگی از جغرافیای سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا همراه خواهد شد؛ رویداد خسارت باری که احتمال وقوعش با تقویت گروههای تروریستی پر شمار و نیز زمینههای متعدد تنش در منطقه بسیار بالاست و البته این خسارتها تنها متوجه ایران نخواهد بود.
به دیگر سخن جغرافیای بهم پیوسته و بهم گره خورده ایران با کشورهای همسایه اش که از آسیای مرکزی تا شرق دریای سیاه و جنوب قفقاز، از آسیای جنوبی تا شمال خلیج عدن و از شرق دریای مدیترانه تا مناطق شمال آفریقا کشیده شده است، هزینه هر گونه اقدام نظامی علیه ایران و تضعیف حاکمیت سیاسی را به شدت بالا برده است و محدود به یک یا دو کشور نیز نیست.
بر اساس آنچه مورد اشاره قرار گرفت، به قدرتهای جهانی، کشورهای حاضر در مناطق ژئوپلیتیکی مجاور ایران و به ویژه همسایههای مرزی ایران باید این هشدار را داد که هر گونه تزریق بی ثباتی و نا امنی به ایران منجر به تزریق تصاعدی نا امنی به سایر کشورها نیز خواهد شد. چرا که امنیت ایران با امنیت بسیاری از کشورهای پیرامون رابطه مستقیم دارد و هر گونه حمله نظامی به ایران آن هم با تکیه بر بهانههای واهی، عواقب امنیتی سنگینی را متوجه بسیاری از کشورها خواهد کرد.
ناگفته پیداست که تقویت امنیت ایران و نیز گردهم آیی کشورهای منطقه برای تأمین امنیت دست جمعی منطقه میتواند فصل تازهای از امنیت و شکوفایی را برای منطقه ژئوپلیتکی جنوب غرب آسیا و دیگر مناطق مجاور رقم بزند و چشم انداز روشنی را پیش روی آینده این قسمت از کره خاکی قرار دهد.
*دانش آموخته دکتری جغرافیای سیاسی و عضو شورای تحریریه تابناک
*در این یادداشت از نظرات دکتر یدالله کریمی پور استاد دانشگاه خوارزمی تهران استفاده شده است.