«مطرب» پرمخاطب ترین فیلم سینمایی روی پرده سینمای ایران رونق را به گیشه سینما بازگرداند؛ اتفاقی که متاثر از استفاده از فرمول ثابت اغلب کمدیهای سینمای ایران است و همانگونه که انتظار میرود به جز موضوع حساسیتبرانگیزش، چه در فرم و پرداخت و چه در داستان حرف تازهای ندارد اما آیا اساساً تماشاگر کمدیها به دنبال یک کمدی برجسته هستند یا صرفاً به دنبال تخلیه خود هستند و این کمدیها در این زمینه کمک میکند؟
«تابناک»؛ فیلم سینمایی «مطرب» به نویسندگی و کارگردانی مصطفی کیایی، یکی از کمدیهای سینمای بدنه ایران است که برای گرم کردن گیشه ساخته شده و در ماموریت خود تا اینجا موفق عمل کرده است. مطرب که پیش از اکران با توقیف و جرح و تعدیلهایی مواجه شد، داستان یک خواننده کابارهای است که پیش از اوج گرفتن با وقوع انقلاب 1357 همچون این طیف خوانندهها از صحنه کنار میرود اما چون به اندازه کافی از شهرت و اقبال نیز برخوردار نبوده، نمیتواند خواننده لس آنجلسی شود و در نهایت به خواننده مراسم تبدیل میشود.
پرویز پرستویی در نقش ابراهیم در کنار محسن کیایی، الناز شاکردوست، مهران احمدی، حسین امیدی، امین مقدم و عایشه گل جوشکن مقابل دوربین حسین جلیلی بازی کردند تا فیلم از ویترین خوی برای فروش برخورد باشد؛ کمدی که نسبتی با فیلمهای پیشین کیایی ندارد اما از یک نظر شبیه دیگر آثار اوست و آن هم ساخته شده برای سینمای بدنه و موفقیت در گیشه است. این کمدی همچون دیگر کمدیهای موفق فرمولی که نشان داده در گیشه سینمای ایران جواب میشود را تکرار کرده و آن فرمول استفاده از موسیقی، حرکات موزون، شوخیهای دوپهلو، ارجاع به خوانندگان لس آنجلسی مشهور و در نهایت بازیگر زن خارجی است. «مطرب» نیز با همین فرمول فروخت و این به منزله تداوم این مسیر و تولید فیلمهای دیگری با همین فرمول خواهد بود.
برخی چنین فیلمهایی را ماقبل نقد تلقی میکنند و در این زمینه تاکید دارند نباید سراغ آنها رفت که این اتفاق به صورت ناخودآگاه یک مصونیت ناخواسته را برای چنین کمدیهایی به وجود میآورد. از این منظر باید به این فیلمها ولو در قالب یادداشتهای کوتاه پرداخت و دستکم اشاره به نقاط ضعف آنها کرد؛ نقاط ضعفی که به واسطه کمدی بودن این آثار به عنوان بخشی از دکوپاژ و ترفندهای کارگردانی تلقی میشوند و تصور میشود فکر شده و به همین دلیل به چالش کشیده نمیشود.
همچنین گروهی این فیلم را آنچنان جدی گرفته بود که حمله به نظام تلقیاش کرده بودند و نوع پرداخت کاراکتر اصلی را در راستای مظلوم نشان دادن خوانندگان کابارهای پیش از انقلاب و ظالم نشان دادن تصمیم گیران پس از انقلاب قلمداد کردند که قاعدتاً این برداشتها، توجه به این فیلم بیش از ظرف و مظروف است. این فیلم نه حرف بزرگی برای بیان دارد و نه سازندگانش مدعی بیان حرف بزرگی هستند و تاکید کردهاند برای آوردن لبخند به لب تماشاگران تلاش کردهاند و از این زاویه، تلقی بیشتر از این اثر، یک فیلم مفرح است که همه چیز در خدمت خنداندن تماشاگر است.
بیشک فیلم در این زمینه میتواند موفق باشد و از هر حربهای که اجازه داده شده در این راستا بهره برده اما جای تردیدی نیست که این فیلم نازلترین سطح فنی را دارد و از این منظر اساساً قابل بحث نیست. مصطفی کیایی فیلم به فیلم از تصویری که نسبت به او وجود داشت فاصله میگیرید و امیدها نسبت به او به عنوان یک کارگردان مولف و جریان ساز کمرنگتر میشود و اکنون میتوان او را در کنار دیگر فیلمسازانی قرار داد که نتوانستهاند از موج کمدیسازی برای کسب درآمد فاصله بگیرد و یا کمدی باکیفیتی خلق کند و یا سراغ ژانرهایی برود که میتواند در آنها آثار بهتر و آبرومندتری را خلق کند.