به گزارش «تابناک»، در مورد چرایی حمله نظامی ترکیه به ادلب سوریه، کارشناسان دلایل متعددی را ذکر میکنند که از جمله آن میتوان به تلاش برای ایجاد موازنه نسبی میان خود و روسیه اشاره کرد.
با این همه به نظر میرسد دلیل اصلی ترکیه برای حمله به ادلب این است که ترکیه حامی برخی از گروههای شورشی در سوریه و به صورت مشخص استان ادلب است و روسیه، به عنوان متحد حکومت بشار اسد با این مواضع ترکیه مخالف است؛ ترکیه ای که نگران است با مهاجرت بیشتر آوارگان سوری به ترکیه هزینه های بیشتری به این کشور تحمیل شود. از همین رو و پس از ناکامی در دستیابی به توافقی بر سر ادلب میان روسیه و ترکیه، حملات دولت ترکیه به ادلب آغاز شد.
در رابطه با چرایی حمله نظامی ترکیه به ادلب سوریه، دکتر، ولی گل محمدی عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس در روزنامه اعتماد نوشت: تجریه ۸ سال درگیری در معادله سوریه بهویژه نتایج نسبی سه عملیات نظامی در شمال سوریه این واقعیت را به یک اصل در نظام تصمیمگیری ترکیه تبدیل کرده است که آنچه را در میدان از دست دادی در میز مذاکره به دست نخواهی آورد!
همین ذهنیت باعث شد که هاکان فیدان نتواند با علی مملوک در مسکو به توافق برسد و آنکارا بیمحابا لشکرکشی سنگینی در ادلب داشته باشد. بیشاز هر چیزی نتایج عملیاتهای اخیر شرق فرات و تار و مار کردن چند روزه سیاهی لشکر کردی این توهم را به وجود آورد که آنکارا میتواند اقدامات و دستاورد مشابهی در میدان پیچیده و استراتژیک ادلب داشته باشد.
سوء برداشت دوم این است که آنکارا نتایج معادله ادلب و بهطور کلی سوریه را روی توافق با روسیهای بنا کرده است که در سطح راهبردی و فراتر از روزمرگیهای میدانی هیچ منافع راهبردی مشترکی بین دو کشور وجود ندارد. حجم قابل توجه اتصالات راهبردی بین دو کشور (انرژی، تجارت ۲۳ میلیارد دلاری، پروژه هستهای اک کویو، توافقهای امنیتی-نظامی، اس-۴۰۰، ...) این برداشت را در اذهان رهبران ترکیه ایجاد کرده است که میتوانند با توسل به آنها رفتار روسیه را در بزنگاهها تغییر دهند. تحولات روزهای اخیر ادلب نشان داد که حتی اس-۴۰۰ سلاح بیفایدهای برای اهداف میدانی ترکیه در سوریه است و کارکرد آن صرفا تحریک به جلب حمایت متحدان غربی بوده است. اساسا استقرار سنگین نظامی ارتش ترکیه در ادلب بیش از اینکه به منظور اهداف مشخص میدانی باشد، بیشتر برای بازدارندگی و وارد کردن روسیه به یک توافق است. از سوی دیگر، بعد از ادعاهای اخیر اردوغان درباره مساله اوکراین و بنبست سیاسی در بحران لیبی، روسیه جایگاه ترکیه در سیاست خاورمیانهای خود را بازتعریف کرده است. برخوردهای میدانی دو کشور در ادلب در آینده قابل پیشبینی میتواند به معادلات لیبی نیز سرایت پیدا کند.
مساله سوم به برآورد آنکارا از اراده و ترجیحات راهبردی متحدان ناتویی برمیگردد. در سالهای اخیر ترکیه از هر ابزاری برای وارد کردن متحدان غربی به منظور تغییر موازنه علیه روسیه و متحدان دولت سوریه بهرهبرداری کرده است. از خرید اس-۴۰۰ گرفته تا بازکردن مرزها برای ارسال پناهجویان سوری به سمت اروپا. اما واقعیت این است که امریکا و قدرتهای اروپایی فهم و ترجیحات مشابهی از معادله ادلب با ترکیه ندارند و تمایلی به مخاطره انداختن ظرفیتهای خود برای جاهطلبیهای میدانی آنکارا نشان نمیدهند. بخشی از این تنهایی استراتژیک هزینهای است که ترکیه برای خرید اس-۴۰۰ میپردازد.
مساله آخر پیوند تحولات ادلب با مناسبات سیاست داخلی ترکیه است که بهطور قابل ملاحظهای انتخابهای آنکارا در این معادله را محدود میکند. دولت اردوغان به منظور گذار از بحرانهای داخلی برخی از مسائل سیاست خارجی را به کف خیابانهای چندقطبی این کشور آورده است تا با امنیتی کردن فضای کنش اپوزیسیون یک بسیج سیاسی در راستای پروژه هژمونی داخلی خود راه بیندازد. اردوغان اهداف راهبردی خود در ادلب را براساس ظرفیتهای گروههایی بنا کرده است که حتی از سوی نیروهای اپوزیسیون این کشور مورد شناسایی واقع نشدهاند. به خاطر هجمههای شدید اپوزیسیون داخلی از تلفات سنگین ادلب، دولت ترکیه اقدام به فیلتر کردن تمامی شبکههای اجتماعی و کاهش سرعت اینترنت کرده است و رسانههای دولتی نیز با قربانی نشان دادن سربازان ترک از ظفرمندی آنها در مورد هدف قرار دادن اهداف میدانی دولت اسد تصویرپردازی میکنند.