حضرت زینب (س) تندیس عفت و حیا و پیام آور عاشوراست. فرازهای زندگانی وی دارای آموزه های تربیتی و الگویی ناب برای بانوان است. یک سال و نیم پس از حادثه عاشورا در 56 سالگی از دنیا رفت و به دیدار برادر شتافت اما پیش از رحلت در نیمه ماه رجب، رسالتش را در دوران اسارت انجام داد اما چگونه پیام آور آشنا چنین کرد و اجازه نداد پیام عاشورا در کربلا ماند؟
به گزارش «تابناک»؛ از جمله حوادث خونبار و دردناک اجتماعی ـ سیاسی تاریخ اسلام، حادثه جانسوز کربلاست که از سویی نشان دهنده نقطه اوج روح و تعالی انسان است و از سوی دیگر نمایانگر فرود روح آدمی در پَست ترین دَرکات. نهضت عاشورا یک نهضت ارزشی بر علیه ضد ارزش ها بود که اگر به وقوع نمی پیوست، با طرح هایی که بنی امیه ریخته بودند، دیگر اثری از ارزشهای اسلامی و انسانی نمی ماند.
در این رویداد عظیم، همه گونه طبقات اجتماعی از آزاد و بنده، پیر و جوان و کودک، و مرد و زن سهیم بوده و هر کدام نقش به سزایی ایفا کرده اند. در این میان، نقش برخی از زنان به خصوص حضرت زینب علیهاالسلام بسیار حسّاس و مهم بوده است. زینب علیهاالسلام از همان ابتدای ورود به کربلا حضوری فعّال و سازنده داشت، امّا آنچه که به این حضور، جلوه دیگری می بخشد و آن را پُر رنگ تر می سازد نقش ویژه آن حضرت بعد از واقعه عاشورا است که به همراه زنان دیگر در دو مرحله رهبری کاروان اُسرا و تبلیغ دین و ترویج عاشورا به تصویر کشیده شده است.
حضرت زینب(س) با احاطه کامل بر جریان های سیاسی، فرهنگی و تبلیغی منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهی بخشی مردم و رسوا کردن این خاندان بود. او این رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و کفر می دانست و در این منظر، حقایق تاریخی را آشکار و روشن می کرد. از نگاه حضرت زینب(س) حوادث بزرگی مثل جنگ صفین، شهادت امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) و اسارت خاندان نبوی همگی جز محصول عقده گشایی و خواری و حقارت خانواده ابوسفیان نیست؛ زیرا این خاندان، ضربههای مهلکی از آموزه های نظام اسلام خورده اند.
آنان گرفتار انتقام کور تاریخی شده اند. به همین دلیل حضرت زینب(س) در شیوه تبلیغی خود، به ویژه در خطبه هایش می کوشد ضمن بیان افتخار و عزت اسلام و خاندان نبوت، پرده از نفاق امویان بردارد و با استنادهای تاریخی خود، خاندان اموی را رسوا و ادعاهای پوچ و بی اساس آنها را در تاریخ برملا کند. حضرت زینب(س) تباهی، فساد و فسق آن خاندان را که به نوعی تداوم روحیه ها و هویت جاهلی است، آشکار می کند.
وارث زیبایی ها
حضرت زینب کبری علیها السلام دوران کودکی را در آغوش پر مهر رسالت و امامت سپری کرده و در دامن عصمت و طهارت بالیده و به صفات والای انسانی و فضایل و کمالات معنوی و ملکوتی آراسته گردید. از این رو، آن حضرت دارای صفات برجسته ایست که وی را از سایر بانوان عالم ممتاز می سازد.
صبر و شکیبایی، زهد و تقوی، فصاحت و بلاغت، دانش و بینش، حلم و حزم، تدبیر و سیاست، سیادت وبزرگواری، جلالت شخصیت و عظمت روحی، پایداری و ثبات قدم در راه هدف، قوت قلب و اراده ای فولادین، راستی و امانتداری، دفاع خالصانه از حق و حقیقت، حمایت از یتیمان وضعیفان، شرافت و فضیلت خانوادگی، عبادت و انقطاع از خلق، مهر و عطوفت در حد اعلای خود، تعلیم و تربیت انسان ها، پرورش فرزندان پاک و صالح، همسر داری و خانه داری، عزت نفس، وفاداری در عهد و پیمان، از جمله ارزنده ترین صفات این شیر زن عاشورایی است که از خاندان وحی و نبوت و پنج تن آل عبا به ارث برده است . بررسی اجمالی تاریخ زندگی این بانوی با عظمت این حقیقت را نمایان می سازد.
در مورد شخصیت برجسته عقیله بنی هاشم و فضایل و مناقب آن بانوی بزرگوار کتاب ها و مقالات فراوانی به رشته تحریر در آمده است، اما در بسیاری از آن ها به نقش زینب کبری علیها السلام در حماسه عاشورا پرداخته و از برکات وجودی آن حضرت از ولادت تا قبل از عاشورا کمتر سخن به میان آمده است . البته این امر شاید بدین علت باشد که زینب کبری علیها السلام به عنوان بارزترین جلوه عفت و عصمت، در ایام نوجوانی و جوانی در پس پرده بوده و کمتر کسی می توانست از زندگی آن حضرت گزارش دهد. این نوشتار سعی دارد نگاهی هر چند گذرا به فرازهایی از زندگانی آن میوه نبوت و شاخسار امامت تا قبل از عاشورا داشته و آموزه های تربیتی را از زندگی آن حضرت به مشتاقان و ارادتمندان ارائه نماید. زیرا از این راه می توان نسل جوان رابا بهترین الگوها واسوه های تربیتی آشنا کرد و پیوند قلبی و عاطفی آنان را با خاندان عصمت و طهارت مستحکمتر نمود.
کودک بلند نظر
به طور کلی از دوران کودکی هر فرد تا حدودی می توان استعداد و لیاقت ذاتی او را شناخت. همچنان که شاعر عرب می گوید: فی المهد ینطق عن سعادة جده اثر النجابة فیه خیر مسدد «در گهواره از موقعیت والای خود در آینده خبر می دهد. وجود نشانه های نجابت [و بزرگی] در آن طفل، بهترین دلیل منطقی [بر آینده درخشان او] می باشد.»
دختر والامقام علی علیه السلام نیز از همان دوران کودکی شخصیت معنوی، عرفانی خود را در گفتار و رفتار خویش نشان می داد. داستان زیر نشانگر این حقیقت است: روزی حضرت علی علیه السلام زینب کبری علیها السلام را که دختر خردسالی بود در آغوش خود نشانده و نوازش کرد . آن حضرت به وی فرمود: دخترم! بگو «یکی » . زینب علیها السلام گفت: «یکی » . سپس پدر گفت: دخترم! بگو: «دو تا» . زینب سخنی نگفت . علی علیه السلام فرمود: چرا سخن نمی گویی؟ زینب علیها السلام گفت: بابا! زبانی که به گفتن «یک » آغاز سخن کرد، چگونه «دو تا» بگوید؟ ! علی علیه السلام دخترک با معرفت خود را به سینه چسبانیده و او را غرق بوسه ساخت (2) .
و بدین ترتیب دختر خردسال به حاضرین فهماند کسی که لب به توحید گشوده و به یگانگی پروردگار شهادت داده است، دیگر نباید برای او شریکی قائل شود. همچنین از این روایت معلوم می شود که علی علیه السلام، آن مربی کامل بشریت، در تربیت فرزندان خویش از روش های کار آمد تربیتی بهره می گرفت. او در فرصت های مناسب و با شیوه های متنوع به پیروان خویش می آموخت که مهمترین نیاز کودک، رفع نیاز عاطفی است. محبت، نوازش و احترام به شخصیت کودک، نگرانی ها، افسردگی ها و مشکلات روحی و روانی وی را از میان برده و آنان را به زندگی آینده امیدوار می سازد . امیر مؤمنان علیه السلام با فرزندان خود ارتباط عاطفی وکلامی برقرار کرده، حرف دل آنان را شنیده و برای سخنانشان ارزش قائل می شد و به این وسیله روحیه اعتماد به نفس و عزت را در وجود آنان پرورش می داد.
روایتی دیگر در این زمینه نقل شده است که هم نشانگر شیوه تربیتی علی علیه السلام در پرورش کودک و هم شاهدی بر کمالات والای حضرت زینب علیها السلام می باشد.
میرزا محمد تقی سپهر در «الطراز المذهب» می نویسد: در دوران کودکی حضرت زینب علیها السلام، پدر بزرگوارش در کنار او بود و ضمن نوازش و بذل گرمترین عواطف خود، با وی سخن می گفت. زینب علیها السلام، دختر خردسال علی علیه السلام از وی پرسید: پدر جان! آیا مرا دوست داری؟ فرمود: آری دخترم. زینب علیها السلام طبق آموخته های خویش از مکتب علوی علیه السلام گفت: ای پدر! دو دوستی در یک دل جمع نمی شود، مگر اینکه دوستی دیگران نیز در جهت دوستی خدا و برای خدا باشد.
راز یک رؤیا
هنوز پنج سال از تولد زینب علیها السلام نگذشته بود که هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامی اش رسول الله صلی الله علیه و آله فرا رسید .
در یکی از آن روزهای غمبار و حادثه ساز بود که زینب علیها السلام صبح زود برای تعبیر رؤیایی که شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش ر آزار می داد به کنار بستر جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله شتافته و عرضه داشت: ای جد بزرگوار! خواب دیدم که در اثر وزش تند بادی، هوا تاریک شد و من از وحشت آن در پشت درخت بزرگی پناه گرفتم، که ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جای کنده شد. خود را به درخت دیگر رساندم که شاخه همان درخت بود، اما تند باد سخت آن را نیز از جای برکنده و با خود برد. پس از آن به شاخه ای دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شکست. آنگاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آن ها نیز یکی بعد از دیگری در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدار شدم.
با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت بزرگ من هستم که از میان شما می روم و شاخه اول آن مادرت فاطمه علیها السلام است . شاخه دوم پدرت علی علیه السلام و دوتای دیگر برادرانت حسن و حسین علیهما السلام هستند که با رفتن آن ها جهان تیره و تار می گردد (3).
در مکتب فاطمه علیها السلام
حضرت زینب علیها السلام بعد از جدایی از بزرگترین حامی خاندان رسالت، در کنار مادر خود که بدنبال ارتحال جانسوز پدر و مصیبت های بعد از آن در بستر بیماری افتاده بود، قرار گرفت.
وی علاوه بر پرستاری از مادر، شاهد ناجوانمردانه ترین حوادث تاریخ نیز بود . او یکی از کسانی است که مادرش را در ایراد خطبه دفاعیه در مسجد مدینه همراهی کرده است و از آن درس ها آموخته، تجربه ها اندوخته و در سینه سوخته اش همچون امانتی گرانبها و میراثی جاویدان برای نسل های آینده به یادگار گذاشته است. عده ای از تاریخ نگاران و محدثین نامدار، سند خطبه فدک را از این بانوی بزرگوار نقل کرده اند.
ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبد الله می گوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر علی بن ابی طالب علیه السلام است، زینب همان بانویی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه علیها السلام را از او روایت کرده است . ابن عباس در آغاز نقل خطبه می گوید: این خطبه را عقیله ما، زینب دختر علی علیه السلام برای ما روایت کرد . همچنین شیخ صدوق در «علل الشرایع » و «من لا یحضره الفقیه » ، شیخ حر عاملی در وسایل الشیعة، طبرسی در احتجاج و علامه مجلسی در بحار الانوار، در ردیف عالمانی هستند که خطبه فدک را از حضرت زینب علیها السلام نقل کرده اند .
بنابر این حضرت زینب در حدود 6 سالگی، شایستگی حفظ خطبه استدلالی، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشته است و این نشانه بارزی از رشد فکری و بلوغ اندیشه و تعقل دختری است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافته است . زینب کبری علیها السلام در آن سنین نه تنها به محتوای خطبه توجه کرد، بلکه تمام حرکات و سکنات مادر را در آن لحظات بحرانی برای الگو سازی نسل آینده به سینه تاریخ سپرد . در متن روایت آمده است: عن زید بن علی علیه السلام عن عمته زینب اخت الحسین علیه السلام قالت: لما بلغ فاطمة علیها السلام اجماع ابی بکر علی منعها فدک، لاثت خمارها وخرجت فی حشرة نسائها ولمة من قومها وتجر اذراعها، ما تخرم من مشیة رسول الله صلی الله علیه و آله شیئا حتی وقفت علی ابی بکر . . . (4) ; زید بن علی از عمه اش زینب، خواهر امام حسین علیه السلام نقل می کند که فرمود: هنگامی که به مادرم فاطمه علیها السلام خبر رسید که ابوبکر قصد دارد او را [از ارث پدری محروم نماید] و از فدک منع کند، آن حضرت مقنعه اش را بر سر پیچید و در میان بانوان و گروهی از قومش خارج شد، در حالی که دست هایش را می کشید، چیزی از راه رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله کم نگذاشت تا در مقابل ابی بکر ایستاد...»
پاسدار عفت
حضرت زینب علیها السلام در پاسداری از عفت و عصمت، سر آمد دختران روزگار بود . وی با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزه های پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یک زن مسلمان می دانست و بر این باور بود که زن هنگامی به خدای خود نزدیکتر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه - به غیر موارد ضروری - حفظ نماید. او از مادرش آموخته بود که: «لیس شی ء خیرا للمراة من ان لا یراها الرجل ولا تراه (5) ; چیزی برای زن نیکوتر از این نیست که: مرد [نامحرم] او را نبیند و او هم مرد [نامحرم] را نبیند.»
برای همین دختر جوان زهرا علیها السلام خود را کاملا از دید نامحرمان پوشیده نگاه می داشت.
یحیای مازنی یکی از اهالی مدینه می گوید: من در شهر مدینه و در همسایگی امیر مؤمنان علی علیه السلام بودم و منزل من پهلوی منزلی بود که زینب دختر علی علیه السلام در آنجا زندگی می کرد . به خدا سوگند! هیچگاه کسی قد و قامت او را ندید و صدای او را هم نشنید . او هر گاه می خواست به زیارت جد بزرگوارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مؤمنان علیه السلام و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام می رفت . علی علیه السلام در مورد تشرف این گونه زینب علیها السلام به امام حسن علیه السلام می فرمود: «اخشی ان ینظر احد الی شخص اختک زینب (6) ; بیم دارم که کسی به خواهرت زینب نگاه کند.»
در سنگر ارشاد
روزهایی که زمینه های نبرد جمل در حال شکل گیری بود، عایشه از بصره نامه ای به حفصه نوشت و از پیروزی های اولیه بر علیه کارگزاران و لشکر علی علیه السلام خبر داد . حفصه نیز نتوانست خوشحالی درونی خود را مخفی کند . او با گرد آوری زنان و دختران هم عقیده خود، مجلس جشن و شادی به راه انداخته و آن ها با خواندن سرودها و ترانه هایی که مضمون آن در فحش و ناسزا به علی علیه السلام بود، کف و دف می زدند.
ام سلمه همسر باوفای پیامبر صلی الله علیه و آله از شنیدن خبر برپایی چنین مجلس عیشی شدیدا ناراحت شده و خواست شخصا برای جلوگیری از آن اقدام نماید.
اما زینب علیها السلام فرمود: مادر جان! من از جانب شما می روم و آنان را از ادامه جلسه و سب امیرمؤمنان علیه السلام باز می دارم . آنگاه زینب کبری علیها السلام به همراه عده ای از زنان و دختران بنی هاشم به جمع آنان رفتند . زن ها که بر گرد حفصه حلقه زده بودند با دیدن حضرت زینب و بانوان اهل بیت علیهم السلام ساکت شدند . سپس آن حضرت خطاب به حفصه فرمود: «ان تظاهرت انت واختک علی امیر المؤمنین علیه السلام فقد تظاهرتما علی اخیه رسول الله صلی الله علیه و آله من قبل فانزل الله عزوجل فیکما ما انزل (11) ; اگر تو و خواهرت (منظور خواهر عقیدتی او است که عایشه می باشد) امروز بر علیه امیر مؤمنان هم دست شده [و توطئه می کنید]، دیروز هم بر برادرش رسول الله صلی الله علیه و آله هم پیمان شده [و نقشه می کشیدید و دل او را می آزردید] تا اینکه خداوند متعال در سرزنش شما آیه فرستاد (12).»
زینب علیها السلام، معلم قرآن
یک سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده ایم که دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است . اگر اجازه دهید در صبح یکی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره مند شویم .
علی علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه اش زینب کبری علیها السلام، بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند . زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داده و پرسش ها و شبهات آنان را جواب می داد (13).
روزی در یکی از جلساتی که حضرت زینب علیها السلام برای زنان کوفی تفسیر می گفت، امیر مؤمنان علیه السلام وارد جلسه شد تا کلاس درس دخترش را از نزدیک ببیند . آن روز حضرت زینب علیها السلام در مورد تفسیر «کهیعص » سخن می گفت . علی علیه السلام ضمن اشاره به تفسیر دیگری از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزی است در مصیبت هایی که بر شما عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خواهد شد. سپس آن حضرت تمام مصائب کربلا را برای دخترش و حاضرین شرح داد . زینب علیها السلام با شنیدن آن متاثر شده و صدای ناله اش بلند گردید و فضای جلسه قرآن عوض شد (14).
فرهنگبان شیعه
نام زینب کبری علیها السلام به عنوان یکی از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتاب های رجال را مزین کرده است. روایت های آن حضرت در منابع معتبر شیعه از جمله در کتاب های «من لا یحضره الفقیه »، «وسائل الشیعه »، «دلائل الامامة»، «بحار الانوار»، «کفایة الاثر»، «مناقب امیر المؤمنین علیه السلام » و . . . موجود است.
امین امامت
زینب علیها السلام بعد از مادرش فاطمه علیها السلام امینه اهل بیت علیهم السلام بود و هدایای ارزشمند آسمانی را نگهداری می کرد . هنگامی که علی علیه السلام به شهادت رسید و امام حسن مجتبی علیه السلام پیکر پاک پدرش راتجهیز می نمود، به زینب کبری علیها السلام فرمود: خواهرم حنوط جدم رسول الله صلی الله علیه و آله را حاضر کن، زینب در اسرع وقت آن را آورد و تحویل امام مجتبی علیه السلام داد . وقتی آن حضرت ظرف حنوط را باز کرد از بوی خوش آن نه تنها منزل، بلکه فضای کوفه عطر آگین گردید (15).
شاهد محراب خونین
واپسین لحظات عمر مبارک امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقی شکافته و چهره ای خونین بر بستر افتاده بود. زینب کبری علیها السلام به کنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزی ام ایمن ضمن نقل حدیثی به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم.
علی علیه السلام فرمود: دخترم! حدیث ام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را می نگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) می کنند، به گونه ای که بیم دارید مردم به سرعت شما را بربایند. دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید . سوگند به خداوندی که دانه را می شکافد وانسان را خلق می کند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود . هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود: شیطان در آن روز از خوشحالی پرواز می کند و در روی زمین جولان می دهد و به شیاطین و عوامل خود می گوید: ای گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاکت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شده ایم [که فرزندان آدم را دچار آن کنیم] مگر آن افرادی که به این گروه یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شوند . شما تلاش کنید تا مردم به آل محمد صلی الله علیه و آله مشکوک شوند. مردم را بر دشمنی آنان تحریک و تشویق نمایید (16).
پی نوشت ها
1) گفتنی است که در مورد محل دفن حضرت زینب علیها السلام اختلاف شدیدی میان سیره نویسان و تاریخ نگاران وجود دارد، آنچه که در متن آمده، طبق نظر شیخ بهایی، محدث نوری، علامه بحر العلوم، محدث قمی، و از مورخان اهل سنت ابن بطوطه، ابن حورانی و صیادی شافعی و... است. ولی برخی محل دفن آن حضرت را در مصر و بعضی دیگر در بقیع می دانند.
اما بهتر است از زبان حضرتش بگوییم:
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست
(حضرت زینب کبری، ص 167; زینب قهرمان، ص 395; تاریخ اماکن زیارتی و سیاحتی سوریه، ص 65) .
2) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 54 .
3) زینب الکبری، ص 34 .
4) مواقف الشیعة، ج 1، ص 480; دلائل الامامه، ص 31; بلاغات النساء، ص 26 .
5) مناقب امیر المؤمنین علیه السلام، محمد کوفی، ص 210 .
6) وفیات الائمه، ص 435، بااختصار .
7) فرازهایی از زندگی زینب کبری علیها السلام، ص 71 .
8) الاصابه، ج 3، ص 49 .
9) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 41 .
10) زینب الکبری، ص 22 .
11) الجمل، شیخ مفید، ص 149; وقعة الجمل، ص 33 .
12) اشاره به آیه 3 در سوره «تحریم » است که خداوند می فرماید: «واذ اسر النبی الی بعض ازواجه حدیثا» ; «هنگامی که پیامبر به برخی اززنانش (حفصه) رازی را به امانت سپرد . . .» برای توضیح بیشتر به تفاسیر ذیل آیه، از جمله تفسیر روح المعانی، ج 28، ص 152 رجوع شود .
13) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 57 .
14) خصائص الزینبیه، ص 27 .
15) بحار الانوار، ج 42، ص 294 .
16) همان، ج 45، ص 183، کامل الزیارات، ص 448، پاورقی .