در سوم تیر ۸۴ بود که با روی کار آمدن احمدی نژاد و نشستنش بر مسند ریاست جمهوری، هر چه از ابتدای انقلاب و نخست وزیری کوتاه مدت شهید رجایی تا آن روز به دست آمده و انجام شده بود، زیر سؤال رفت و از انقلاب دوم سخن گفته شد. او و هوادارانش مدعی بودند، دولتی مکتبی بر سر کار آمده که ایران نابسامان را به گلستان تبدیل خواهد کرد. آنها مدعی بودند از وضعیت اقتصادی، معیشتی مردم گرفته تا وضعیت فرهنگی کشور همه چیز تا سوم تیر ۸۴ نامناسب و نامساعد بوده است، در حالی که در آن دوران، علاوه بر مدیریت کشور در دوران جنگ، سازندگی و ترمیم آسیبهای ناشی از جنگ هشت ساله انجام گرفته بود و هرچند نقد بر هر دورهای مجاز است، چنان نبود که تا سال ۸۴ همه چیز سیاهی و تباهی بوده باشد.
به گزارش «تابناک»؛ اتفاقا روزی رسید که احمدی نژاد دوره هشت ساله ریاست جمهوری اش را در سال ۹۲ به پایان رساند و همان رفتار که با دولتهای گذشته اش کرده بود، بر سر خودش آمد. در انتخابات ۹۲ هر هشت کاندیدا با نقد هشت ساله دولت او با هم به رقابت میپرداختند و آنکه بهتر از بقیه با نقد گذشته آیندهای روشنتر را ترسیم میکرد، رئیس جمهور یازدهم شد. کارگزاران دولت روحانی از همان ابتدا مدعی شدند که زمینی سوخته تحویل گرفته اند و نابسامانی بخصوص در اقتصاد به نحوی است که کار خواهد برد، ولی وعده دادند در مدتی نه چندان بلند سامانش خواهند داد.
در طول دولت یازدهم، هر نقدی بر عملکرد قوه مجریه در هر حوزهای وارد میشد، بی گمان یکی از پاسخهای ارائه شده تشریح وضع دولت قبل بود. دولت قبل شده بود کلیدواژهای که گاه برای توجیه عملکرد فعلی و فرار از پاسخ به کار میرفت. چهار سال فرصت کار و تلاش با مجلس همگراتر سپری شده بود و در انتخابات ۹۶ وقتی روحانی و جهانگیری در مناظرهها صحبت میکردند، همچنان از دولت گذشته صحبت میکردند.
تا اینکه یکی از کاندیداها گفت: شما با رئیس دولت گذشته مناظرهای داشته باشید تا تکلیف ما هم روشن شود. در افکار عمومی هم نوعی خستگی از رجوع و استناد بیش ار حد مسئولین به عملکرد دولت گذشته برای توجیه عملکرد دولت فعلی به چشم میآمد. در حقیقت ادعای استراتژی زمین سوخته در چندین نوبت هر چه انرژی و بهره انتخاباتی سیاسی داشت را آزاد کرده بود و اصرار بر اعلام ناکارآمدی گذشتگان نمیتوانست توجیه گر نقدهای وارده بر شرایط امروز باشد.
با وجود این، گروه پیروز انتخابات شورای شهر پنجم دنبال القای همین سیاست و همین استراتژی در مورد شهرداری تهران و شورای شهر چهارم بود، به طوری که پس از روی کار آمدن اصلاح طلبان در شورای شهر، رسانههای اصلاح طلب در یادداشتها و گفت وگوهای متعدد و پی در پی دنبال ترسیم شهر و شهرداری سوختهای بودند که به گفته آنها از قالیباف به ارث رسیده است.
هرچند استراتژی زمین سوخته اصلاحی نظامی است که در دوره جنگ جهانی اول و دوم به شکل پررنگی مطرح شده و سابقه تاریخی آن به هزاران سال پیش برمیگردد، به طرز عجیبی و احتمالا به اشتباه در ادبیات سیاسی ما تبدیل به یک واژه پرکاربرد شده است؛ استراتژی که گروهها پس از انتقال قدرت مدعی آن میشوند، بی آنکه به این نکته توجه داشته باشند که روزی خود آنها نیز سیستم تحت مدیریت خود را تحویل خواهند داد و صد البته خوشایند نخواهد بود، همه خدماتی که در طول دوره مدیریتشان انجام داده اند توسط مدیران بعدی ضرب در صفر شود.
«سیاست زمین سوخته» یک استراتژی نظامی است که به معنی از بین بردن تمامی منابع در دسترس نیروی دشمن است. ممکن است این سیاست در مورد نیروی مهاجمی اعمال گردد که در زمین خودی در حال پیشروی است. از این استراتژی در جنگ جهانی دوم و جنگ داخلی آمریکا هم استفاده شده است. طبق ماده ۵۴ کنوانسیون ژنو، از بین بردن ذخیره غذایی غیرنظامیان مناطق درگیری ممنوع است. اما این اتفاق مثلا با به آتش کشیدن چاههای نفت کویت پس از عقب نشینی عراقیها از این کشور یا بمبارن کردن مزارع ویتنامیها از سوی نیروهای آمریکایی در جنگ ویتنام رخ داده است.
حالا نگاه به این موضوع کاملا فرق کرده و «عزت الله ضرغامی» فعال سیاسی اصولگرا و رئیس اسبق صدا و سیما در گفت و گویی که احتمالا با هدف نقد به شرایط موجود کشور و رها کردن بازار و مسائل و موضوعات اقتصادی از سوی دولت و مطرح شدن قیمتهای سرسام آور عنوان شده است، از لزوم مراقبت مجلس یازدهم و نظارت بر تصمیمات دولت «حسن روحانی» به منظور جلوگیری از تحویل «زمین سوخته» سخن گفته است.
وی خطاب به نمایندگان مجلس یازدهم و در آستانه آغاز فعالیت مجلس در حساب توییتری خود نوشت: «مجلس جدید دو وظیفه مهم دارد. اول نظارت هوشمندانه بر تصمیمات قابل تأمل دولت در مسائل اقتصادی، با هدف جلوگیری از تحویل زمین سوخته دوم، تهیه فهرستی از اولویتهای معیشتی مردم و ارائه راه حلهای پیشنهادی برای دولت ۱۴۰۰».
اینکه دولت روحانی با مسائل و مشکلات عدیدهای در طول دوران صدارت خود مواجه شده است، درست؛ اما طبیعتا وقتی در دولت وزارتخانههای مختلفی با کارکرد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و دهها سازمان و نهاد عریض و طویل مرتبط با این مسائل وجود دارد، طبیعی است که انتظار برخورد با مشکلات و معضلات در حوزههای مختلف برای ساماندهی به امورات کشور خواسته غیرمنطقی و زیادی نیست.
دولت تدبیر و امید در تنها حوزهای که به نظر میرسد، هیچ تدبیری ندارد و جای هیچ امیدی نگذاشته، حل مشکلات مردم و بهبود شرایط آنهاست؛ از این روی، شاید بتوان این دولت را «بدترین دولت» تاریخ انقلاب اسلامی در مدیریت ارز، مسکن، خودرو و ... دانست. اکنون قیمت مواردی که از آنها یاد شد به حال خود رها شده است؛ مثلا پراید ۵۰ میلیونی که در نوع خود بی نظیر و بسیار گران است؛ حرکت عجیب خود برای افزایش تعجب آور قیمتش را شروع میکند، بعد از دو ماه تازه آقای وزیر صنعت دستور رسیدگی میدهد!
طبیعی است، یا تدبیر و برنامهای برای حل مشکلات وجود ندارد، یا آقایان مسئول در دولت فکر میکنند که با حرف درمانی و مصاحبه کردن توسط آنها مشکلات حل میشود و مردم هم آرام میشوند؛ شاید به این دلیل است که رئیس پیشین صدا و سیما از احتمال در پیش بودن «استراتژی زمین سوخته» که شاید تعمدی هم در آن باشد، سخن میگوید و تاکید دارد که مجلس یازدهم باید جلوی آن بیاستد.