در جریان حملات نژادپرستانه پلیس آمریکا به سیاهپوستان و طرح ابعاد نژادپرستی و تبعیض سیستماتیک علیه غیرسفیدپوستان، مواجهه دونالد ترامپ و شبکه اجتماعی توییتر در عین اوج گیری تنشها، منجر به طرح و بررسی یکی از چالش برانگیزترین ابعاد شبکههای اجتماعی شد؛ موضوعی که هرچند در بستر آمریکا همراه شده با توجه به ماهیت شبکههای اجتماعی، ابعادی جهانی دارد و بیشک این موضوع درباره شبکههای اجتماعی در دیگر کشورها نیز مطرح شود و آن نقش این شبکهها در مقام رسانه به عنوان «ناشر» یا «بستر نشر» است.
به گزارش «تابناک»؛ پس از انتشار ویدیویی که نشان میداد، پلیس آمریکا با زانو زدن بر گردن یک سیاهپوست، او را کشت، موج عظیمی در آمریکا علیه نژادپرستی شکل گرفت. این موج زمانی به اوج خود رسید که نه مقامات محلی و نه مقامات ملی آمریکا واکنشی متناسبی با چنین اقداک جنایتکارانهای نداشتند. در ابتدا پلیس مینیاپولیس که افسرش چنین جنایتی رقم زد، با طرح ادعاهایی که غیرواقعی بودنش به اثبات رسید، نظیر ادعای مقاومت این سیاه پوست، کوشید ابعاد این جنایت را تقلیل بخشد و در ادامه مقامات ایالت مینهسوتا نیز واکنش جدی نشان ندادند و این زنجیره تا اتاق بیضی کاخ سفید تداوم یافت.
برخوردهای خشن پلیس با معترضان که توسط شهروندان ثبت و در شبکههای اجتماعی منتشر شد، آنچنان شدید، غیرقانونی و تکان دهنده بود که از طرف مقابل نیز شاهد واکنشهای مشابهی بودیم. برخی فروشگاههای بزرگ زنجیرهای نیز از سوی سیاه پوستان که به دلایلی از جمله همین تبعیض سیستماتیک حضور پررنگتری در طبقه فرودست دارند، سرقت شد و در برخی شهرها، شرایط به سمت و سویی رفت که حکومت نظامی اعلام شد. در ادامه ترامپ در توییتی تهدید به شلیک به غارتگران در کرد؛ توییتی که با واکنش توییتر همراه شد و متولیان این شبکه اجتماعی با پنهان کردن این توییت، به خوانندگان هشدار دادند این توییت ترامپ مروج خشونت است.
دعوا از چندی قبلتر شروع شده بود؛ وقتی ترامپ در توییتی نوشت که استفاده از سیستم رایگیری از طریق پست در آمریکا، منجر به تقلب گسترده خواهد شد؛ ادعایی که هیچ سندی برای اثبات آن ارائه نشد و توییتر نیز در واکنش به این توییت، پیام هشداری را در خصوص احتمال نادرست بودن این اطلاعات به توییت ترامپ، پیوست کرد. توییتر تاکنون از سیستم راستیآزمایی تنها برای توییتهای حاوی اطلاعات مربوط به ویروس کرونا بهره میگرفت و هرگز پیام هشداری را برای توییتهای ترامپ استفاده نکرده بود و خود را از مواجهه با رئیس جمهور آمریکا دور نگه داشته باشد.
این اتفاق باعث شد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا یک فرمان اجرایی را امضا کند که محدودیتهای قانونی علیه شبکههای اجتماعی وضع میکند. قانون اجرایی جدید ترامپ میتواند قانون حفاظت از شبکههای اجتماعی را هدف قرار دهد که در 1996 تحت عنوان «قانون ارتباطات ایالات متحده آمریکا / Communications Decency Act» در کنگره آمریکا به تصویب رسیده بود. ترامپ که حسابی با 80 میلیون کاربر در توییتر دارد، همچنین گفت: «اگر وکلای وی راهی قانونی پیدا کنند، او شبکه توییتر را مسدود خواهد کرد» که منجر به سقوط سهام توییتر شد، چرا که یک تهدید جدی به نظر میآمد؛ اما دستور اجرایی ترامپ دقیقاً پیرامون چیست؟
این سه شبکه اجتماعی خود را مشمول «بند 230 قانون قانون ارتباطات ایالات متحده آمریکا» میدانند. بر اساس بند 230 قانون ارتباطات آمریکا، شبکههای اجتماعی به عنوان یک «پلتفرم» و نه «ناشر» غالبا مسئول محتویاتی که کاربران پست میکنند نیستند، اما میتوانند با نیت نیک و در صورت لزوم دست به انسداد برخی از پستها بزنند. مثلا در مواردی چون انتشار صحنههای مستهجن یا ترویج کننده خشونت. فرمان اجرایی ترامپ اما اشاره دارد که این مصونیت حقوقی در صورتی که یک شبکه اجتماعی پست های کاربران را ویرایش کند مصداق نخواهد داشت و خواستار مصوبه ای در کنگره برای حذف یا تغییر بند 230 شده است و وزیر دادگستری را مکلف کرده هر چه سریع تر پیش نویس لایحه جدیدی را در این زمینه به کنگره ارایه کند.
به تعبیر سادهتر، در بستر وب به لحاظ نشر محتوا، دو نوع ساختار دارییم: ناشر و بستر نشر. ناشر اختیار کامل نشر را برعهده دارد و اگر اختیاری به کاربری میدهد نیز حق اصلاح، اظهارنظر و ارزش گذاری محتوا را دارد اما بستر نشر یا پتلفرم، صرفاً محلی برای انتشار محتوای از سوی کاربران است و به جز مواردی که از احکام قضایی خواسته میشود، حق حذف یا ارزش گذاری محتوا را ندارد. به عنوان نمونهای رسانه تابناک ناشر است و شبکههای اجتماعی، وبلاگها و... که هر شخصی بدون واسطه و مداخله صاحب بستر میتواند هر محتوایی منتشر کند، بستر اینترنت یا پلتفرم محسوب میشوند.
فرآیندی که ترامپ مطرح کرده بدین ترتیب است پلتفرم یا بستر نشر اعم از شبکههای اجتماعی یا وبلاگها تا زمانی که هستند دخالتی در محتوا نکنند و اگر مداخله کنند، ناشر محسوب میشوند. اهمیت این تغییر از آن جهت است که وقتی توییتر از منظر حقوق پلتفرم تلقی شود، مسئولیت حقوقی متوجه صاحبان پلتفرم نیست و مسئول محتوا بر عهده ناشرش در این پلتفرم است. در این صورت اگر توییتر یا فیس بوک چنین رویهای در پیش بگیرند، با موجی از نقدها مواجه میشوند که چرا در قبال انتشار محتوای مخرب، واکنشی نشان ندادهاند و این محتواها را محدود یا مسدود نکردهاند.
بر اساس دستور ترامپ، از سوی دیگر به محض مداخله شبکههای اجتماعی در محتوای کاربران، به جای بستر به عنوان ناشر محسوب می شوند و مسئولیت کامل محتوا با صاحبان بستر است. به عنوان نمونه در توییتر مسئولیت حقوقی همه توییتهای همه کاربران برعهده صاحبان توییتر قرار میگیرد و انگار خودشان نوشتهاند. این موضوع در ایران برای بسترهای مشابه هم مطرح است و این منازعه و سرنوشت آن، شبکههای اجتماعی در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. توییتر و فیسبوک و گوگل پس از آنکه در بیانیههایی با دستور ترامپ مخالفت کردند، از دادگاه فدرال در واشنگتن دیسی خواستهاند فرمان اجرایی ترامپ را لغو کند و این فرمان را مصداق نقض آزادی بیان دانستهاند. باید دید این دعوای مهم چه فرجامی در پی خواهد داشت؟