چه کرده‌ایم که عده‌ای نجیبانه «آرزوی مرگ» می‌کنند؟

در جامعه بهره‌مند و روشنفکران و نخبگان ما چنان یأسی مستولی شده و انگیزه‌های بهبود وضعیت رنگ باخته و به روش‌های اصلاحی امیدی نیست؛ تاجایی‌که مرگ بر زندگی ترجیح یابد
کد خبر: ۹۸۳۳۴۸
|
۲۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۰ 09 June 2020
|
23418 بازدید
|

به گزارش «تابناک»، محمدرضا تابش نماینده مجلس دهم در روزنامه شرق نوشت: در چند روز اخیر که با مرگ برادر جوان و فرهیخته و عالمم دکتر محمد صوفی، متخصص و فعال محیط زیست و طبیعت که اتفاقا در هفته محیط زیست و بر اثر ابتلا به بیماری مهلک و مرموز کرونا رقم خورد، مواجه شدم، از میان پیامک‌های ابراز همدردی و تسلیت، متن‌هایی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان و استادان، من را بهت‌زده و میخکوب کرد.

آنجا که گاهی با وجود موقعیت اجتماعی و تمکن مالی، دم از مهاجرت و حتی گلایه نمی‌زدند؛ بلکه به دلیل مشاهده ناروایی‌ها و شدت‌گرفتن فقر در جامعه و بروز پدیده‌های خشن جرم و جنایت، نجیبانه «آرزوی مرگ» می‌کردند. یادآوری این مطلب اکنون که در حال نگارش آن هستم، رعشه بر اندامم می‌اندازد و اشکم را جاری می‌کند و این سؤال را به ذهنم متبادر می‌کند که: ما در قامت نسلی انقلابی با آرمان و ایمان مردم چه کرده‌ایم که از شدت ناراحتی آرزوی مرگ می‌کنند.

بارها در پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها و مقالات دانشجویانم از تاب‌آوری (Resiliency) سخن به میان آورده شده است؛ واژه‌ای که از علم فیزیک گرفته شده و به مفهوم بازگشت‌پذیری است. تاب‌آوری به‌مرور در حوزه‌های محیط زیست، سازمان‌ها، هواشناسی، ساختارهای فیزیکی و مهندسی اماکن و بناها و شهرها، امنیت سایبری و حوزه اجتماعی وارد شد و به واژه و ارزیابی مهمی بدل شد که بر پایه آن مثلا در جنگل میزان جذب و تحمل فشارها، خطرات و تخریب‌های بیرونی و سازماندهی و بازسازی درونی سنجیده می‌شود و نهایتا میزان تاب‌آوری جنگل در برابر تهدیدات و اختلالات احتمالی مشخص می‌شود.

بر مبنای این تفکر جدید است که شهرها به نحوی از آسیب‌پذیری کمتر و انعطاف‌پذیری بیشتر، برخوردار می‌شوند.

در حوزه اجتماعی زمانی که صحبت از تاب‌آوری می‌شود، توجه به قدرت، استحکام، قابلیت ترمیم و ظرفیت‌های لازم در جامعه همانند مصرف، انرژی، ارتباطات، حمل‌ونقل، غذا، تنش‌ها و کنش‌های اقتصادی و همبستگی اجتماعی به‌ویژه در مواجهه جامعه با اختلالات و آشوب‌ها مدنظر است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت زمانی یک سیستم اجتماعی تاب‌آور است که بتواند مخاطرات موقت یا دائم را جذب کرده و خود را با شرایط به‌سرعت در حال تغییر، انطباق دهد. تاب‌آوری در بحران‌های اجتماعی نقش عمده‌ای را ایفا می‌کند و با آسیب‌پذیری اجتماعی که مظاهر آن را متأسفانه در بی‌کاری، فقر، بی‌خانمانی، مهاجرت، خودکشی، سرقت و دزدی، طلاق، اعتیاد و... به وفور می‌بینیم، رابطه معکوس دارد.

برگردیم به اصل مطلب. باید با توجه به وضعیتی که حتی در جامعه بهره‌مند و روشنفکران و نخبگان ما چنان یأسی مستولی شده و انگیزه‌های بهبود وضعیت رنگ باخته و به روش‌های اصلاحی امیدی نیست؛ تاجایی‌که مرگ بر زندگی ترجیح یابد، فکری برای بهبود تاب‌آوری کنیم تا کشور در مواجهه با بحران‌ها پابرجا بماند. شرایط کشور به گونه‌ای است که اگر بحران‌های داخلی و تحریم‌های خارجی و بحران کرونایی منجر به بروز اعتراضات و جنبش‌های فرودستان نشود، مسلما مجموعه حاکمیت را به اتخاذ تصمیمات سخت و خطیری واخواهد داشت که همراهی مردم در برون‌رفت کشور از این وضعیت ضروری است.

چه ترامپ انتخابات آمریکا را ببرد که شرایط بر ما سخت‌تر خواهد شد و چه ببازد که سهل‌تر، راه‌حل فائق‌آمدن بر مشکلات در داخل کشور نهفته است. حاکمیت قانون به معنای واقعی، مشارکت‌دادن مردم در امور و آشتی با آنها، مفاهمه و گفت‌وگو بین نخبگان و روشنفکران و اتخاذ تصمیمات راهبردی بر آن مبنا، بازگشت به آرمان‌ها و شعارهای انقلاب نظیر عدالت و آزادی و... می‌تواند تا دیر نشده، کشور را در مقابل حوادث داخلی و توطئه‌های خارجی بیمه کند و با افزایش «تاب‌آوری» در برابر جذب اختلالات و نابسامانی‌ها در جامعه، فرصت بهسازی و سازماندهی مطلوب را فراهم کند.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب ها
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱۰
در انتظار بررسی: ۲۹
انتشار یافته: ۲۷
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
کاری کرده اید که مردم هیچ امیدی به آینده ندارند .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
خدا نگذره از باعث و بانیان این وضعیت حالا چه آگاهانه و تعمدی این وضع را به وجود آوردند یا در اثر جهل و نا آگاهی
mohammad
|
Germany
|
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
سلام بنده هم محمد صوفی هستم امروز دوستام بمن زنگ میزنن ببینن مورد اشاره اقای تابش نکنه من باشم خدا ایشونو رحمت کنه و یه رحمی هم بما زنده ها...
ناشناس
|
Singapore
|
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
همش زیر سر آمریکاست. من میدونم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
همیشه باید یک دشمن باشه تا تمام کاستی ها، مشکلات و ناکارآمدی خودمان را گردن آن بیندازیم
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
همیشه باید دشمنی باشه که تمام ناکارآمدی خودر گردن آن بیندازیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
دیگر حتی گفتن این جملات با هر هدفی هم دیر شده است!
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
بعد از چهل سال ، حالا ؟
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
به ملتی تبدیل شدیم که نان تنها نگرانیمان شده. فکر و اندیشه نابود و بی هویت شده ایم. با خودمان چه کردیم؟
با قوم نجیب آریایی چه کردند؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
آقا ما رو هم به کسانی که ارزوی مرگ دارند اضافه کنید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
منم اضافه کنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
مرگم آرزوست
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
مرگ صد هرار مرتبه از این زندگی جهنمی بهتر است.
یک همکار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۰
دکتر جان بنده هم همکار دانشگاهی شما هستم. به این نمی پردازم که 4 سال در مجلس چه می کردید و یا دولت امیدتان چه نقشی در امید ما داشت. کلا نمی خواهم حاکمیت را محکوم کنم نه اینکه حاکمیت مشکل ندارد به این دلیل که حاکمیت در متن شما نقد شده است (ولو خلاصه) می خواهم به موضوع دیگری بپردازم که من آن را مشکلی بزرگتر می دانم.
بگذارید از خانواده مثال بزنم. قدیمترهایمان (نسل قبل از دهه 30) به دلایل مختلف تحصیل نمی کردند که مهترین آنها مسائل اقتصادی بود هم نیاز بود کودک کمک کار والدین باشد و هم تحصیل هزینه داشت و توجیهی هم دیده نمی شد. نسل زمان شما (دهه 30 و 40) در دوران کودکی و نوجوانی اکثریت درس خواندن ولی در کنار آن کار کردند تا هزینه های آن را در بیاورند. نسل دهه 50 معمولا تابستانها کار می کردند که اکثرا نه به جهت کمک به خانواده بود بلکه بیشتر برای یادگیری یک فن و نهایتا در آوردن هزینه ها خود دانش آموز بود. نسل 60 کمتر کار کرد وخانواده هزینه های معمول تحصیل رایگان را به عهده می گرفت. کم کم کلاسهای مختلف کم آموزشی و مدارس غیرانتفاعی گسترش یافت و نسل 70 نه تنها کار نکرد که باید حمایت مالی هم می شد. والدین بجای 5 فرزند کم خرج ترجیح دادند فرزند پرخرج داشته باشند ولو 2 تا! نسل 80 نسلی شد که والدین تمام تلاش و هم خود را برای رفاه 100% آن خرج کردند تا دغدغه نداشته باشند اگر یک فرزند هم می شد مشکلی نداشت ولی باید همه چیز تمام و کمال می بود. نسل 90 بماند...
این جریان فرزندان را بی مسئولیت و کم مهارت و تحصیل کرده و پرتوقع بار آورد. همه چیز برایشان در خانواده تامین است هیچ وقت از آنان پرسیده نمی شود شما برای خانواده چه کردید همیشه می پرسند چرا خانواده فلان کار را مانند فلان کس نکرد. امروز بجای تشکر از تامین تحصیل و امکانات جانبی، سوال نوجوانان وجوانان دهه 80 این است: چرا ما را به درس خواندن وادار کردید؟!! نسلی پرتوقع و لوس که یادگرفته فقط مطالبه گر باشد و کمتر پاسخگو مستولیت پذیر.
تا اینجا فرد با دیگران درگیر بود چه خانواده و چه اجتماع و چه حاکمیت. ولی الان می رسیم به خودش. او در درون خود، خود را فردی کم توان می بیند که حتی توان پول درآوردن ندارد حتی توان مهاجرت ندارد چون درس خوانده حاضر به کارگری و مسافر کشی نیست در حالی که دهه 30 و 40 نوجوانان و جوانان با کارگری شروع می کردند. مگر زندگینامه افراد موفق چه در حوزه اقتصاد چه علم و چه ... غیر از این است؟! این است دردنسل 70 و 80. حتی توانی تغییر شرایط خود را ندارند بنابراین بهترین راه حذف خود است. و البته بنده معتقدم این باز بهانه است برای کسب امکانات بیشتر توسط دیگران.

البته نقش سرعت انتشار اخبار بخصوص اخبار منفی و افسردگی و ناامیدی پس از آن را نباید دراین عصر مجازی دست کم گرفت
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات