فیلم سینمایی «حکایت دریا» تازهترین ساخته بهمن فرمان آرا اثری سرد همچون اغلب سایر این فیلمساز است که شاید مقبول گروهی از تماشاگران نباشد اما در عین حال فیلمی با ساختاری درست است که بهتر بود روی پرده بزرگ تماشایش کرد، چرا که هم در قاب بندیها و هم در نورپردازی و صداسازی برای این درام، نگاه جدی به نمایش روی پرده بزرگ وجود داشته و برخی جزئیات در مانیتورها به اندازه توجه کارگردان، مشهود نیست.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ فیلم سینمایی «حکایت دریا» به کارگردانی و نویسندگی بهمن فرمانآرا، نهمین اثر این فیلمساز گزیدهکار سینمای ایران است. روایت شخصی بهمن فرمان آرا متکی بر دکوپاژهایی نزدیک به فضاهای تئاتری همچون برخی روایتهای پیشین شاید برای گروهی از تماشاگران جذاب نباشد اما فرم رواییاش کمتر نمادگرایانه و مبتنی بر سادگی است که کشش روایی بیشتری را با خود برای گروه بزرگتری از تماشاگران به همراه میآورد اما این بار با چه داستانی مواجه هستیم؟ یک حدیث نفس یا یک روایت از تجربیات فیلمساز نسبت به اطرافیانش.
طاهر محبی یک نویسنده ناخوش احوال سه سال در یک موسسه رواندرمانی بستری و در آستانه ابتلا به شیزوفرنی است و حالا پزشک معالجش قصد ترخیصش را دارد تا همسرش ژاله از او در خانه پرستاری کند. ژاله اما دادخواست طلاق داده و این تردیدها را برای ترخیص طاهر را فزونی میبخشد. ژاله افسرده توان ادامه دادن با طاهر را ندارد اما به درخواست پزشک معالج طاهر، از تصمیمش صرف نظر میکند و به همراه طاهر در خانه ساحلی سکنی میگزینند؛ سکونتی که همراه با صمیمیتی نیست و یک همزیستی متفاوت پس از 35 سال صبورانه است.
ژاله برای نخستین بار به طاهر که پس از چند سال با او همنشین میشود، میگوید قلب شخص دیگری را در بدنش قرار دادهاند تا زنده بماند. طاهر در ساحل و جنگل حین قدم زدن با اشخاص متعددی مواجه میشود که روزگاری با آنها مراوداتی داشته است؛ از جمله امیر دشتی شاگرد سابق طاهر در دانشگاه. طاهر در همان آغاز از ژاله میخواهد او را به بیمارستان بازگرداند و ژاله تهدید میکند اگر او را بازگرداند، دیگر در پیاش نخواهد آمد. طاهر حالا باید با همه رویاها و کابوس در کنار دریا روبرو شود. همزمان رمان طاهر پس از سه سال مجوز چاپ گرفته و حالا قرار است برای آن مراسم رونمایی بگیرد اما طاهر با این خودنماییها مخالف است و شاید توان روحیاش را ندارد که در چنین فضایی حاضر شود.
در مسیر زندگی روزمره، ناگهان پروانه دختر طاهر به صحنه وارد میشود و طاهر درمییابد او از همسر پیشینش نگار، دختری دارد. پروانه که محصول رابطه مخفی نگار دوست سابق ژاله و طاهر است. نگار هنگام ترک ایران از طاهر باردار بوده و این موضوع را از او پنهان کرده و اکنون در واپسین سالهای عمر و در سختترین لحظات زندگی طاهر، پروانه باید با ژاله روبرو شود. طاهر که خود خبر ندارد پروانه دخترش است، او را به خانهاش دعوت میکند تا مدتی همراهیاش کند. این اتفاق با اعلام خبر جدایی ژاله از طاهر و ترک خانه از سوی ژاله همراه میشود و او بازگشتش را موکول به زمانی میکند که پروانه برود.
فرمان آرا که خود نقش طاهر را بازی کرده، در قالب دیالوگهایی به بسیاری از آنهایی که نسبت به ایشان دلبستگی داشته و غالباً به دیار دیگر رفتهاند ادای احترام کرده و یادی از صنعتی، شهناز، عبادی، احمد محمود، کیارستمی و... کرده است. این ادای دینها با این واقعیت تکان دهنده همراه میشود که علائم اسکیزوفرنی در طاهر ظهور و بروز یافته است. در این شرایط یک اتفاق دیگر لازم است تا همه چیز را از هم بپاشاند و طاهر به نقطه شروع بازگردد.
علی نصیریان، فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، علی مصفا، رؤیا نونهالی، صابر ابر، مریم بوبانی، پانتهآ پناهیها و داریوش اسدزاده در این فیلم مقابل دوربین فرشاد محمدی بازی کردند و همگی بازیهای به اندازه و قابل قبولی ارائه کردهاند. شیمی بازی معتمدآریا و فرمان آرا کار میکند. لیلا حاتمی در حضور محدودش در چند سکانس و دیگر بازیگران نیز در سکانسهایی که بعضاً به یک سکانس خلاصه شده، در حد انتظار و تاثیرگذار ظاهر شدهاند. اگرچه در سکانسهای متعدد دکوپاژ تئاترهای میشود اما در بسیاری از صحنهها به ویژه نماهای خارجی، فضاسازی به گونهای است که تماشایش روی پرده بزرگ دلچسبتر از مانیتور بود.
پیمان یزدانیان موسیقی متن این فیلم را ساخت که روی سکانسهای متعدد به خوبی نشسته و در پیشبرد درام تاثیر مستقیم دارد. فرمان آرا متکی بر سینا گنجوی این اثر را تدوین کرده و فیلمی هفتاد و سه دقیقهای اش را با ریتمی نسبتاً کند و شبیه آثار پیشینش به تیتراژ پایانی رسانده اما فیلم به قدر کافی داستان دارد تا تماشاگر را نگه دارد.