بین الملل تابناک: در چند دهه گذشته، همواره هرگونه جهت گیری سیاست خارجی دولت ها و نظام سیاسی مخالفان و موافقان جدی داشته که این موافقت و مخالفت ها بیش از آنکه در چارچوب منافعع ملی باشد، سیاسی، جناحی و مبتنی بر تمایلات فردی و نه ملی است.
با اعلام تصویب پیشنویس سند 25 ساله همکاری ایران و چین، مناظره جدیدی در عرصه سیاست خارجی میان طیف ها و جناح های مختلف کشور شکل گرفته است و هر کدام دیگری را «انگلوفیل» و یا «چینوفیل» معرفی می کنند!
با اعلام تصویب پیشنویس سند ۲۵ ساله همکاری ایران و چین، مناظره جدیدی در عرصه سیاست خارجی میان طیفها و جناحهای مختلف کشور شکل گرفته است و هر کدام دیگری را «انگلوفیل» و یا «چینوفیل» معرفی میکند! مناظرهای که بیش از آنکه مبنای روابط بین المللی داشته باشد، سیاسی و ناشی از نزاع جناحی است؛ نزاعی که همواره بوده و اجازه نداده جریان سیاست خارجی کشور در مسیر درستی هدایت شود.
این نزاع و رقابت سیاسی، جناحی و باندی بر سر منافع و مصالح سیاست خارجی کشور آنقدر جدی است که حتی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق که توسعه دهنده سیاست خارجی چین محور و شرق محور کشور بوده نیز در موضع گیری عجیب و غافلگیرکننده خود، به سند همکاری ایران و چین تاخت!
احمدینژاد در سخنانی عجیب گفته است: «شنیدهایم که در حال مذاکره هستند و میخواهند یک قرارداد جدید ۲۵ ساله با یک کشور خارجی منعقد کنند و هیچ کس هم خبر ندارد.»
طبق گزارشی که سایت دولت بهار، نزدیک به آقای احمدینژاد منتشر کرده است، وی در دیدار با جمعی از مردم استان گیلان افزود: «هر قراردادی که مخفیانه و بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ملت ایران با طرفهای خارجی منعقد شود و برخلاف منافع کشور و ملت باشد، معتبر نیست و ملت ایران آن را به رسمیت نخواهد شناخت.»
این موضع گیری احمدی نژاد به خوبی نشان می دهد که سیاست خارجی کشور تا چه اندازه در گرو جناح بندی ها سیاسی و منافع حزبی است. کسی که خود پرچمدار رابطه به شرق در دوران ریاست جمهوری اش بود، اکنون رابطه بلندمدت با چینی ها را برنمی تابد!
در همین راستا، مجیدرضا حریری رئیس اتاق مشترک ایران و چین با اشاره به قراردادهای مختلف دولت آقای احمدی نژاد با کشور چین تاکید کرد، در روزهای اخیر شبکههای معاند نظام روی اظهارات اخیر رئیسجمهور پیشین به شدت تمرکز کردهاند. اما باید این نکته را خاطرنشان کرد در زمان آقای احمدینژاد قراردادهای مختلفی با کشور چین منعقد شد، در این بین این سوال مطرح میشود که چطور آن زمان همکاری مشترک با چین، واگذاری مملکت به چینیها نبوده اما در زمان دولت فعلی انعقاد قرارداد همکاری دو جانبه به معنای واگذاری کشور و مملکت است؟!
اما ماجرای قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین چیست؟
در حالی که هنوز جزئیات دقیق و روشن این سند منتشر نشده است، موضع گیری های محکمی علیه آن مطرح شده است؛ به گونه ای که این موضع گیری ها به کف جامعه نیز سرایت کرده است! شاید بتوان گفت مخالفان این سند همکاری با چین به دنبال فشار اجتماعی برای جلوگیری از پیشبرد این سند باشند! سندی که به نظر می رسد می تواند تحولی مهم و قابل اتکا برای سیاست خارجی کشور تلقی شود.
دکتر محسن شریعتی نیا متخصص امور چین و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی که در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت، به این مساله پرداخت و مسیر توسعه روابط ایران و چین را پیچیده ولی مهم ارزیابی کرد.
شریعتی نیا در این رابطه نوشت: ایران در دهههای اخیر همواره در پی شکلدهی به «کار راهبردی» با قدرتهای شرقی بوده است. البته هیچگاه مختصات این کار راهبردی چندان روشن نشده اما میتوان گفت بهرهگیری از اهرم اینقدرتها برای کاستن از فشار آمریکا در کانون این استراتژی قرار دارد. همکاری با روسیه در سوریه مهمترین نمونه تحقق هرچند موقت و محدود «کار راهبردی» است. از یک دهه پیش تلاشهایی برای شکلدهی بهکار راهبردی با چین نیز آغاز شد. در سال ۲۰۱۶ رئیسجمهور چین پس از ۱۴ سال به ایران آمد و کار مشترک برای تدوین سند جامع همکاری راهبردی مورد توافق قرار گرفت. اکنون و پس از ۴ سال دولت ایران آن را تایید کرده است. آنچه از کلیات منتشر شده پیداست، این که سند یک نقشه راه است. تدوین نقشه راه در سیاست خارجی ایران سابقه چندانی ندارد. اما در چین سند نویسی و چارچوب دهی به روابط با دیگر کشورها و مفهومبندی آن اهمیت دارد. چین با بسیاری از کشورها روابط خود را در قالب نقشه راه تعریف کرده است.
وی افزود: چین با حدود ۸۰ کشور روابط خود را در قالب «مشارکت راهبردی» تعریف کرده است. مشارکت راهبردی به معنایی که در سیاست خارجی چین بهکار میرود و در بیانیه مشترک و نیز احتمالا سند آمده، با «اتحاد» تفاوت کلیدی دارد. در اتحاد، شبیه آنچه در بند ۵ پیمان ناتو آمده، طرفین به یکدیگر تعهد امنیتی میدهند. اما در مشارکت راهبردی که چین تعریف کرده است این کشور تعهد امنیتی سنگینی برعهده نمیگیرد. از همین روست که چین با ۸۰ کشور موافقتنامه مشارکت راهبردی دارد اما تنها به پاکستان و کره شمالی تضمین امنیتی تلویحی داده است. بنابراین آنچه اهمیت دارد آن است که «کار راهبردی» با «مشارکت راهبردی» تا چه میزان همپوشانی دارند. از آنجا که متن سند هنوز انتشار نیافته، نمیتوان برآورد کرد که به کدامیک نزدیکتر است. این سند ممکن است بسط بیانیه مشترک همکاری راهبردی که در ۲۰۱۶ و در پایان سفر رئیسجمهور چین منتشر شد، باشد. کانون آن بیانیه بند ۵ بخش سیاسی است که در آن آمده «طرفین درخصوص مسائل مهم مربوط به منافع اصولی کشورها از جمله استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی از یکدیگر حمایت قاطع میکنند. طرف ایرانی کماکان به سیاست چین واحد قاطعانه پایبند است. طرف چینی نیز از «برنامه توسعه» طرف ایرانی حمایت کرده و از افزایش نقش ایران در امور منطقهای و بینالمللی پشتیبانی میکند.» این بند تعهدات چندانی برای ایران ایجاد نمیکند و تعهد مشخصی هم به چین تحمیل نمیکند.
نه میتوان این سند را نماد دورهای جدید در روابط برشمرد و نه اهمیت آن را نادیده گرفت. طراحی استراتژیها و اسناد اهمیت چندانی ندارد، اجرای آنها اهمیت کلیدی دارد.
این کارشناس مسائل چین همچنین عنوان کرد: نقشه راه روابط ایران و چین در جهانی تدوین میشود که بهطور فزایندهای سیال میشود. جهان ما ناشی از پیامد کرونا در چند ماه به اندازه چند دهه تغییر کرده است. این سیالیت تداوم خواهد یافت و کشورها را در مسیرهای جدیدی قرار خواهد داد. مهمتر آنکه نقشه راه در جهانی تدوین میشود که جهان فروپاشی توافقهاست. برجامی که به روایتی دواده سال بر سر آن مذاکره شد دو سال بیشتر دوام نیاورد؛ بنابراین نه میتوان این سند را نماد دورهای جدید در روابط برشمرد و نه اهمیت آن را نادیده گرفت. طراحی استراتژیها و اسناد اهمیت چندانی ندارد، اجرای آنها اهمیت کلیدی دارد.
در همین رابطه، احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال اصلاح طلب نیز نوشت: واقعیت این است که در شرایط کنونی روابط بینالملل چیزی به عنوان “شرق” در مقابل “غرب” وجود ندارد که بتوان از چرخش به شرق و غرب در سیاست خارجی یک کشور از آن یاد کرد. به عبارت بهتر، چین و روسیه که بعضاً از آنان به عنوان “شرق” یاد میشود، نگاهی دو قطبی به نظام بینالملل ندارند و کشورهای جهان نیز در چنین چارچوبی روابط خود را با آنها تنظیم نمیکنند.
وی افزود: در حقیقت، روابط چین با آمریکا و متحدان اروپایی و آسیاییاش، ترکیبی از همکاری و رقابت است و تمایلی به تبدیل این روابط به دشمنی در آن دیده نمیشود. بنابراین، پکن در حوزههای حساس منطقهای و بینالمللی معمولاً محتاطانه گام برمیدارد و عمدتاً به دنبال نظم و ثباتی است که امکان سرمایهگذاری و مبادلات اقتصادی را برای این کشور تسهیل کند. برای نمونه، چین در خاورمیانه میکوشد با همۀ کشورهای منطقه بخصوص اسرائیل و عربستان و ایران، روابط گرم و متوازنی برقرار کند و نزدیکی به یکی را به بهای دوری از دیگری با منافع خود سازگار نمیبیند.
در نهایت ذکر این نکته ضروری است که باید از نگاه صفر و صدی به سیاست خارجی کشور و جهت گیری ها، قراردادها، توافقات و... دوری کرد. بدون تردید حمله به سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین بدون آگاهی از جزئیات دقیق آن قابل تامل است!