سعدآباد دیگر تنها یک مجموعه تاریخیفرهنگی نیست. هرچند با تاسیس یادمان ریاستجمهوری دولت اصلاحات و اقدام دولت بعدی در تبدیل این ساختمان به مخزنی برای هدایای احمدینژاد، عملاً سعدآباد وجه سیاسی نیز پیدا کرد، اما این روزها با انتخاب طبقه سوم موزه هنرهای زیبا برای نمایش هدایای ریاستجمهوری دولت روحانی، نام سعدآباد برای سومین بار به نام یادمانهای ریاستجمهوری گره خورده است.
یادمان ریاستجمهوری حسن روحانی بار دیگر نام مجموعه تاریخیفرهنگی سعدآباد را پررنگ کرد. پس از آنکه یادمان ریاستجمهوری محمد خاتمی در سال ۸۴ در کاخ شهناز یا ساختمان ۲۴۰ سعدآباد تاسیس و در دولت بعدی تعطیل شد، این مکان به صورت مخزنی برای نگهداری هدایای ریاستجمهوری احمدینژاد درآمد و از آنجا که او بعداً هدایای خود را به موزه آستان حضرت امام خمینی (ره) اهدا کرد و یادمان ریاستجمهوری دوره او نیز سرنوشت مشخصی ندارد، با خبری که مبنی بر تصمیم برای نمایش هدایای ریاستجمهوری حسن روحانی در طبقه سوم موزه هنرهای زیبای سعدآباد منتشر شده، بار دیگر سرنوشت یادمانهای ریاستجمهوری مورد بحث قرار گرفته است.
تیرماه امسال ماه پرخبری برای موزه هنرهای زیبای مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد بود. نهم تیر محمدحسن طالبیان، معاون میراثفرهنگی کشور، از موافقت حسن روحانی برای تحویل هدایای اهداشده به رئیسجمهور به وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خبر داد: «پس از سالها تلاش، در پی پیشنهاد وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی برای تحویل آثار نفیس، فاخر و ارزشمند هدیهشده به رئیسجمهوری در دورههای مختلف به این وزارتخانه، آقای دکتر روحانی با این پیشنهاد موافقت کرد.»
در همان روز کیا پارسا، مدیر مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد، هم به ایسنا گفت که بر اساس برنامهریزی انجام شده، هدایای ریاستجمهوری دورههای پیشین و هدایای دوره آقای روحانی در طبقه سوم موزه هنرهای زیبا در معرض بازدید عموم قرار میگیرد.
موزه هنرهای زیبا که این روزها دربارهاش زیاد صحبت میشود در جنوبیترین نقطه مجموعه سعدآباد قرار دارد. ساخت بنای آن به دستور رضاشاه در سال ۱۳۱۹ شمسی آغاز و در سال ۱۳۲۰ با تبعید او به صورت نیمهکاره رها شد. حدود سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۳ ادامه ساخت آن به دستورمحمدرضا پهلوی انجام شد و در سال ۱۳۴۶ به عنوان وزارت دربار به بهرهبرداری رسید.
پس از انقلاب با عنوان موزه هنرهای زیبا در سال ۱۳۶۱ بازگشایی و مجسمهها و تابلوهای نقاشی در آن به نمایش گذاشته شد که دارای ارزش زیادی هستند؛ از جمله تابلوهایی از نقاشان معاصر ایرانی همچون سهراب سپهری، حسین کاظمی، ناصر اویسی، حسین زندهرودی و ابوالقاسم سعیدی یا آثاری متعلق به دوران صفوی، افشار، زند و قاجار مثل «پرنده شکارشده» اثر کمال الملک و آثار نقاشان اروپایی قرن نوزدهم و بیستم میلادی مانند «خواب» از سالوادور دالی.
پس از انتشار خبر نمایش هدایای رئیسجمهور در طبقه سوم این موزه، بحثهایی به خصوص از سوی کارشناسان موزهداری و میراث فرهنگی در زمینه کنار هم قرار گرفتن هدایای ریاستجمهوری و آثار هنری، سنخیت این ۲، کارکرد موزهها و همچنین پیششینهای که اساساً مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد در دوره ۲ رئیسجمهور گذشته و تاسیس یادمانهای آنها داشته، آغاز شد. به همین منظور بد نیست در ابتدا نگاهی به وضعیت یادمانهای ریاستجمهوری در ادوار گذشته بیندازیم:
ایجاد یادمان رؤسای جمهور در سال ۱۳۸۴ بر اساس آنچه در ماده پنجم قانون تاسیس سازمان اسناد ملی ایران (سابق) مصوب شده بود، آغاز شد.
در نخستین ماده قانونی این مصوبه درباره یادمانها آمده است که آنچه امکان گردآوری، حفظ و نمایش در این موزه به عنوان میراثِ یک کشور را دارند، یعنی «دستنوشتهها، اسناد، آثار، تالیفات، اشیا و هدایای رئیسجمهور» در آن گنجانده و فراهم کردن شرایط و امکانات مناسب برای دسترسی عموم مردم به این اسناد و آثار و یادمان آن مقام توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انجام شود.
البته به گفته سایت «تاریخ ایرانی»، سابقه تاسیس موزههای یادمان ریاستجمهوری به پیش از این تاریخ برمیگردد. در سال ۱۳۶۲ از سوی آیتالله خامنهای، رئیسجمهوری وقت، دستوری مبنی بر ایجاد موزه هدایای ریاستجمهوری صادر شد. این موزه سه سال بعد آغاز به کار کرد و تا پایان دوران ریاستجمهوری ایشان در مجموع ۴۴۶ هدیه مردمی و خارجی را در خود جای داد. امروز هدایای دوران ریاستجمهوری مقام معظم رهبری در کنار سایر هدایای اهدایی به ایشان در مجموعه موزههای آستان قدس رضوی نگهداری میشود و در معرض دید عموم قرار دارد.
در سال ۷۶ هم یادمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی راهاندازی شد و اسناد و هدایای ۲ دوره ریاستجمهوری او با صلاحدید خودش و زیر نظر سازمان اسناد ملی ایران به رفسنجان انتقال یافت.
یادمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی، رئیس دولتهای هفتم و هشتم، هم تحت نظر سازمان اسناد و کتابخانه ملی و با مصوبه هیاتوزیران، سوم خرداد ۱۳۸۳، در ساختمان شماره ۲۴۰ مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد معروف به «کاخ شهناز» افتتاح شد.
این ساختمان در سال ۱۳۱۶ به دست وارطان برای اقامت فرزند پهلوی اول و همسر مصری او ساخته و در سال ۱۳۵۷ و پس از انقلاب، از آن به عنوان موزه «تاریخ طبیعی» استفاده شد. همزمان با اجلاس سران کشورهای اسلامی در اختیار نهاد ریاست جمهوری قرار گرفت و در سال ۱۳۸۱ به عنوان محل یادمان و موزه هدایای ریاستجمهوری انتخاب شد و آمادهسازی آن در سالهای ۸۳ و ۸۴ پایان یافت.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که طبقه همکف این موزه تالار جمهوری نامگذاری و به یادمان رؤسای جمهوری ایران تبدیل شد که یادمانهای همه رؤسای دولت از مهدی بازرگان تا آخرین رئیسوقت جمهوری اسلامی ایران را که خاتمی بود در بر میگرفت. حتی بخشی از هدایای مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوریشان در این موزه نمایش داده شد.
این روند با آغاز به کار دولت نهم و دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد تغییر کرد. شهریور ۱۳۹۲ علیرضا تابش، مدیر هماهنگی امور یادمانهای رؤسای جمهوری در سازمان اسناد و کتابخانه ملی در آن دوره، به «تاریخ ایرانی» گفت: «از جمله مصوباتی که در دولت آقای احمدینژاد تغییر کرد همان بود که در دولت آقای خاتمی راجع به ساختمان ۲۴۰ سعدآباد به تصویب هیاتوزیران رسیده بود و کاربری آن از سازمان میراثفرهنگی به سازمان اسناد و کتابخانه ملی منتقل شده بود تا موزه یادمان ریاستجمهوری آقای خاتمی را در خود جای دهد. در آغاز کار دولت نهم بنا بر پیشنهاد آقای مشایی، معاون رئیسجمهور و رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، هیاتوزیران تصویب کرد کاربری ساختمان این موزه دوباره به سازمان میراثفرهنگی واگذار شود. طبق این مصوبه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی از این ساختمان خلع ید شد.»
با لغو مصوبه دولت سابق، یادمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی تعطیل شد و به گفته تابش، دولت نهم به این بهانه دسترسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی را که وظیفهاش نگهداری هدایا و اسناد ریاستجمهوری آقای خاتمی بود محدود کرد و از آن پس او و همکارانش را به موزهای که مسئولیت ادارهاش را داشتند راه ندادند.
وقتی اسفندیار رحیم مشایی به سمت ریاست دفتر محمود احمدینژاد منصوب شد، مدیریت ساختمان ۲۴۰ را به تشریفات ریاستجمهوری سپرد و در این دوره موزه یادمان عملاً به مخزنی برای نگهداری هدایای دولت تازه تبدیل شد.
یادمان ریاستجمهوری خاتمی حاشیههای جنجالی دیگری هم برانگیخت. در گزارش خبرگزاری ایسنا چنین آمده است: «عقربههای ساعت برای رسیدن به زمان تحلیف مرد یازدهم دولت جمهوری اسلامی ایران میدود، آخرین دقایق شب ۱۱ مرداد ۱۳۹۲. زمانی که هشت کامیون پشت در موزه یادمان رؤسای جمهور در سعدآباد انتظار میکشند تا هدایایی را که محمود احمدینژاد، رئیس دو دولت نهم و دهم، از بیش از صد سفر خارجی خود به نمایندگی از مردم ایران دریافت کرده، بیسروصدا بار بزنند. ۲ هزار و ۵۳۰ قطعه از هدایای خارجی احمدینژاد از سعدآباد به محل دیگری منتقل شدند.»
گفته شد این آثار به دستور حسن موسوی- رئیس دفتر رئیسجمهور که اتفاقاً تا چند ماه پیش از آن رئیس سازمان میراثفرهنگی بود- و اجرای شخصی به نام پاسبانیان از سعدآباد خارج و نخست به ساختمان «لادن» و سپس به ساختمان «ولنجک» منتقل شدند.
البته در گزارش دیگری که پایگاه خبری «انتخاب» در شهریور ۹۲ درباره سرنوشت این آثار منتشر کرد روایت انتقال آنها از زبان یک مقام آگاه در نهاد ریاستجمهوری چنین بازگو شد: «از سوی برخی افراد به کارکنان موزه هدایا از طرف مسئولان دفتر رئیسجمهور سابق دستور داده شده تا همه اطلاعات مربوط به هدایا شامل پروندهها، فهرست و عکس هدایا منهدم شود و از بین برود. محلی که برای استقرار هدایای احمدینژاد در نظر گرفته شده ساختمان هفتطبقه لادن است که متاسفانه هدایا بدون حضور و نظارت کارشناسان موزهداری و اسناد ملی بدون رعایت استانداردها و به صورت فلهای در طبقات این ساختمان جا داده شده که متاسفانه برخی از هدایا دچار آسیب شده است.»
در این گزارش به انتقال بخشی از هدایای ریاستجمهوری خاتمی هم اشاره شده است: «سرقت یازده قلم هدایای نفیس و منحصر به فرد سران کشورهای خارجی به رئیسجمهوری اسلامی ایران سید محمد خاتمی از جمله مدال زرین شهروندی عربستان و قطر اهدایی پادشاهان عربستان و قطر به خاتمی و....»
طبق گزارش ایسنا در مهرماه ۹۳، برخی از هدایای احمدینژاد با وجود اینکه جزو اموال دولتی محسوب میشدند فروخته شدند: «او در قدم نخست بخشی از ارزشمندترین هدایا را که مارکدار بودند، مانند برخی از جواهرات اهدایی به همسر خود، ساعت مچی یا خودنویس مارکدار و... را به نفع بهزیستی حراج کرد. تعدادی از افراد و کارشناسان به این اقدام اعتراض کردند؛ اعتراضی که هیچ پاسخ روشنی به جز یک علامت سوال به دنبال نداشت.»
همچنین پس از بازدیدی که محمود احمدینژاد در ۱۳ مهر ۹۳ از پروژه توسعه حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و فضای موزه آستان حضرت امام خمینی(ره) داشت، در نامهای که ۱۴ مهرماه به حجتالاسلام سیدحسن خمینی نوه حضرت امام و تولیت آستان امام راحل نوشت، مجموعه هدایای دوران ریاستجمهوری خود را به این موزه و آستان اهدا کرد.
هرچند بحث بر سر وضعیت نگهداری آثار انتقالیافته از ساختمان ۲۴۰ سعدآباد همچنان وجود دارد، اما پیش از آنکه به سراغ یادمان ریاستجمهوری حسن روحانی برویم، فعلاً میتوان اینطور گفت که یادمان ریاستجمهوری احمدینژاد همچنان تاسیس نشده است و تکلیف یادمان ریاستجمهوری خاتمی مشخص نیست.
چنانکه در بخش ابتدایی گزارش ذکر شد، این روزها با انتشار خبری مبنی بر تصمیم برای نمایش هدایای ریاستجمهوری حسن روحانی در طبقه سوم موزه هنرهای زیبا بار دیگر کاخ موزه سعدآباد خبرساز شده است. در خبرها آمده که قرار است مکان دائمی برای این نمایش این آثار مشخص شود و طبقه سوم موزه هنرهای زیبا به عنوان یک نمایشگاه در نظر گرفته شده که احتمالاً تا شهریور آماده افتتاح خواهد شد. با وجود این، تبعات همجواری هدایای ریاستجمهوری و آثار هنری در فضایی تحت عنوان موزه هنرهای زیبا از دید کارشناسان میراثفرهنگی دور نمانده است.
محمدرضا کارگر، مدیرکل موزهها و اموال منقول فرهنگی و تاریخی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، روز ۱۱ تیر در مصاحبه با ایلنا عنوان کرد که قرار نیست این موزه را ریاستجمهوری بگیرد: «هیچگاه متقاضی این امر نبوده و هیچگاه چنین بحثی مطرح نبوده. نگرانیها و شائبههایی را که در این خصوص وجود دارد تکذیب میکنم. اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد، جلوی آن میایستیم.»
کارگر در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «در آخرین سال دوره ریاستجمهوری حسن روحانی هستیم و او تصمیم گرفت هدایایی را که تاکنون دریافت کرده است در اختیار وزارتخانه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قرار دهد. شاید بتوان از این پس این مهم را تبدیل به یک رویه کرد چراکه هدایای ریاستجمهوری به نوعی میراث سیاسی-تاریخ معاصر یک جامعه است. ضمن آنکه تصمیم این مهم که در هر دوره از ریاستجمهوریها چه اتفاقی در این خصوص بیفتد بر عهده ریاستجمهوری وقت است.»
رضا دبیرینژاد، موزهدار، اما درباره تصمیم سازمان میراث فرهنگی راجع به نمایش هدایای ریاستجمهوری حسن روحانی عقیدهای در مقابل نظر کارگر دارد: «حاکمیت کشور و دولت مستقر یکی است، پس نمیشود دوگانه رفتار کرد. سیاست تنوع رویکردها عملاً به ضرر منابع تاریخی، اسنادی و میراث فرهنگی است. اگر قانون مصوب کرده است که این هدایا و اسناد باید به سازمان کتابخانه و اسناد ملی تحویل داده شود، نمیشود قانون را نقض کرد. دولت که باید حافظ قانون باشد خودش نقضکننده آن شده است.»
به گفته او اسناد و هدایای ریاستجمهوری باید زیر نظر سازمان کتابخانه و اسناد ملی تجمیع و نظاممند شوند اما با چنین اقداماتی سیاست یک بام و دوهوا در برخورد با قانون مربوط به موزههای ریاستجمهوری برقرار میشود.
دبیرینژاد با اشاره به اینکه این بحث در دورهای مطرح شده که موزه ریاستجمهوری روحانی قرار است در بخشی از سازمان کتابخانه ملی در خیابان سی تیر راهاندازی شود و در دورهای گفته شد که در مجموعه موزهها در مرقد امام (ره) تاسیس میشود، این پرسش را مطرح میکند: «بعد از این گفتهها، الان مساله این است که هدایا قرار است به وزارت میراثفرهنگی داده شود. در حالی که بحث مالکیت تجمیع در سازمان اسناد ملی چه میشود؟»
این کارشناس موزهداری به اعتمادآنلاین میگوید: «اگر قرار است موزه ریاستجمهوری تاسیس شود، چرا فقط به هدایا میپردازیم؟ مهمترین بخش این موزهها اسناد هستند که به عنوان گذر یک دوره از تاریخ کشور باید در جایی ثبت و ضبط شوند. به همین دلیل هم تشخیص داده شده بود که این موزهها زیر نظر سازمان اسناد ملی باشند. پس بهتر است یادمانها زیر نظر یک سازمان تجمیع شوند تا بتوانیم یک روند تاریخی درست را نشان دهیم.»
او قرار گرفتن اشیایی با موضوعهای مختلف در کنار یکدیگر را ناهمخوانی قلمداد میکند: «برای تاسیس یک موزه نباید بخش دیگری از آثار موزه حذف شوند. چه همخوانیای میان آثار موزه هنرهای زیبا و مجموعه هدایای ریاستجمهوری وجود دارد؟ سعدآباد به واسطه همین کثرتها و تصمیمهای لحظهای در دورههای مختلف الان به یک تشتت هویت رسیده است و خیلی از موزههایی که در سعدآباد قرار دارند هیچ نسبت تاریخیای با سعدآباد ندارند. عملاً هویت و تاریخچه سعدآباد در حال مخدوش شدن است.»
دبیرینژاد در توضیح بیشتر این تشتت میگوید: «واقعیت این است که وقتی ساختمانی با سابقه تاریخی وزارت دربار شاهنشاهی شناخته شده است، به موزه هنرهای زیبا تغییر کاربری میدهد و بعد بحث تبدیل آن به موزه هدایای ریاستجمهوری مطرح میشود، چه نسبت و سنخیت تاریخی و موضوعیای دارد؟ در خود بطن این اتفاق چالش گفتمانی و تضاد گفتمانی وجود دارد. این چالش حتی بعدها میتواند تعبیرهایی پدید آورد که برخلاف نظرات بنیانگذاران فعلی است.»
همچنین یکی دیگر از مسائلی که کارگر در گفتوگو با ایلنا عنوان کرده این است که طبقات پایینی ساختمان موزه هنرهای زیبا در واقع موزه نبودهاند، اما اکنون در حال تبدیل کردن این بخشها به موزه هستند و اشیای طبقه سوم که بیشترشان تابلوهای نقاشی بودند به طبقات پایینتر این موزه منتقل شدهاند.
این در حالی است که دبیرینژاد اظهار میکند، گنجینه موزه هنرهای زیبا برای نمایش آثارش کمبود جا دارد و با این وضعیت بخشی از آثار حذف و جای موزه تنگ میشود.
او این کار را فرصتسوزی برای گسترش موزهداری کشور میداند و نسبت به آن هشدار میدهد: «به واسطه تغییر سیاستگذاریهایی که در دورههای مختلف در کشور اتفاق میافتد، وجود هر یک از این ۲ موزه در کنار هم، در معرض خطر قرار دادن هر یک از آنهاست؛ مثلاً اگر کسی بخواهد به موزه هدایای ریاستجمهوری توجه کند، کمکم به حذف موزه هنرهای زیبا میرسد یا اگر سیاست دولتها در تضاد با هم قرار بگیرد، ممکن است به بهانه هنرهای زیبا، موزه ریاستجمهوری حذف شود.»
او صحبتهایش را با این پیشفرض تمام میکند: «متاسفیم که همچنان موزه هدایای ۲ رئیسجمهور قبلی بلاتکلیف ماندهاند و بنیانگذاری موزه ریاستجمهوری آقای روحانی هم با چنین اقداماتی ممکن است سرنوشتی مشابه ۲ موزه قبلی پیدا کند.»
سعدآباد در حالی قرار است بار دیگر میزبان نمایش هدایای آخرین رئیسجمهور فعلی ایران باشد که پیش از این هم تجربههای مشابهی در نگهداری از مجموعههای ۲ رئیسجمهور پیشین داشته است.
گرچه در خبرها آمده است این مکان احتمالاً موقتی خواهد بود، باید به این گفته دبیرینژاد نیز توجه کرد که سنخیت نداشتن هدایای ریاستجمهوری و آثار هنری در یک موزه و بیتوجهی به گسترش فضاهای موزهای جدید، میتواند همچون لبه تیغی باشد که یادمان ریاستجمهوری حسن روحانی را هم به ابزاری تبدیل کند تا چنانچه دولتهای بعدی سیاستگذاریهای متفاوتی با این دولت داشته باشند، در نمایش آثار این موزه محدودیتهایی اعمال کنند.
علاوه بر اینکه موزه باید در زمینه موضوعی خودش جامع باشد و تنها به نمایش آثار محدود نشود، باید منابع اطلاعاتی را گردآوری و آرشیو کند و ارزش محتوایی اسناد جنبه پژوهشی و روایی قابل توجهی دارد. تعلیق برخورد با موزههای ریاستجمهوری نشان میدهد این موضوع هنوز در کشور جدی گرفته نشده و تنها به مثابه یک برنامه مناسبتی و گذرا با آن برخورد میشود.
موزهها نشان میدهند جامعه و متولیان آنها چگونه فکر میکنند و نحوه برخورد با موزههایی از جمله یادمانهای ریاستجمهوری، شیوه برخورد مسئولان دولتی را در مواجهه با موزهها و برنامههای آنها نیز آشکار میکند.