مازاد مقداری از یک دارایی است که از مقداری که مورد استفاده قرار میگیرد فراتر میرود، بهعبارتدیگر مازاد از تفاوت میان دارایی ها و میزان مصرف (بدهی ها) به دست میآید.
مازاد برای توصیف دارایی های اضافی شامل درآمد، سود، سرمایه و کالاها به کار میرود. مازاد بودجه اغلب زمانی اتفاق میافتد که مخارج و هزینه ها کمتر از درآمد باشند، یا مازاد موجودی زمانی رخ میدهد که تجهیزات و مواد کمتری ازآنچه انتظار میرفت، مورد استفاده قرار میگیرد. مازاد اقتصادی به عرضه و تقاضا مربوط میشود.
وجود مازاد همیشه نشانه یک نتیجه مثبت نیست. در بعضی موارد، وقتی یک تولیدکننده تقاضای بالایی را برای محصولی که تولید میکند پیشبینی کند و بر طبق پیشبینی خود بیشتر ازآنچه که میفروشد، تولید کند، در این صورت مازاد موجودی خواهد داشت که اگر تقاضای محصول افزایش پیدا نکند، امکان دارد یک زیان مالی بزرگ برای یک فصل یا یک سال تولیدی به وقوع بپیوندد. وقتی مازاد، یک کالای فاسد شدنی مثل غلات باشد، میتواند به زیانی دائمی برای تولیدکننده منجر شود.
مازاد اقتصادی با عنوان رفاه کل نیز شناخته میشود. مازاد اقتصادی به پول و سودی که در درآمد پیشبینی شده برای یک محصول وجود دارد، بستگی دارد. دو نوع از مازاد اقتصادی وجود دارد: مازاد مصرف کننده و مازاد تولیدکننده.
مازاد مصرف کننده زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک محصول یا خدمت از بالاترین قیمتی که مصرف کننده حاضر به پرداخت آن است، کمتر باشد. به طور مثال، به این موضوع به شکل یک مزایده فکر کنید: خریداری با یک حد قیمت تعیین شده که از آن فراتر نخواهد رفت، وارد مزایدهای میشود. مازاد مشتری در صورتی اتفاق میافتد که خریدار قادر به خرید محصول با قیمت کمتر از این حد باشد که به شکل سود به آن مینگرند. مثالی از مازاد مصرف کننده در تجارت و اقتصادی جهانی مربوط به قیمت نفت است: با کاهش قیمت هر بشکه نفت به زیر آنچه مصرف کننده قبلاً پرداخت میکرد، مصرف کننده با مازاد سود مینماید.
مازاد تولیدکننده وقتی رخ میدهد که کالاها با قیمتی بالاتر از کمترین قیمتی که تولیدکننده مایل به فروش آن بود، فروخته میشوند. در همین مثال مزایده، شرکت حراجی ممکن است حداقل قیمتی برای یک کالا تعیین کرده و پیشنهادها را از آن قیمت شروع کند، قیمتی که حراجی مایل نیست از آن پایینتر برود. مازاد تولیدکننده هنگامی به وقوع میپیوندد که حراجی کالا را با قیمتی بالاتر از آن حد پایینی میفروشد. به طور مثال، اگر خریداران به ارائه پیشنهادهای خود ادامه دهند و قیمت را تا وقتی درنهایت به فروش میرسد بالا ببرند. این یعنی تولیدکننده بیش ازآنچه پیشبینی کرده بود پول در میآورد.
به عنوان یک قانون، مازاد مشتری و مازاد تولیدکننده منحصراً جدا از هم هستند، آنچه برای یکی مطلوب است برای دیگری باب میل نخواهد بود.
انواع مختلفی از مازاد وجود دارند که به شکل نزدیکی به هم وابسته هستند. برای مثال مازاد اقتصادی از مازاد عرضه متفاوت است. اولی اتفاقی مثبت است و افزایش در درآمد را نشان میدهد؛ اما دومی رویدادی منفی است و نشانگر آن است که سهام یا محصولات زیادی در دست وجود دارد و تقاضا کافی وجود ندارد (کسی محصول را نمیخرد). مازاد مشتری اغلب به کمبود عرضه برای تولیدکننده منتهی میشود، چون معمولاً بدین معنی است که عرضه برای محصول نمیتواند با تقاضای آن برابر کند، زیرا مردم گرایش به خرید تعداد بیشتری از محصولاتی که با قیمت خوب به فروش میرسد، نشان میدهند. از طرف دیگر، مازاد تولیدکننده اغلب به مازاد عرضه منجر میشود و این یعنی قیمت ها ممکن است خیلی بالا باشند.
نوع دیگر مازاد، مازاد بودجه است. این نوع مازاد زمانی اتفاق میافتد که درآمد بالاتر از هزینههاست و اغلب با دولتها سروکار دارد. به مازاد بودجه به شکل مثبتی نگاه میشود، چون بدین معنی است که دولت یا نهاد اقتصادی از پول خود به شکل هوشمندانهای بهره میبرد. مازاد بودجه درست مثل پس انداز برای اشخاص است.
مازاد زمانی اتفاق میافتد که نوعی قطع ارتباط بین عرضه و تقاضا برای یک محصول رخ میدهد، یا وقتیکه بعضی از مردم نسبت به سایرین، مایل به پرداخت هزینه بیشتری برای یک محصول هستند. برای مثال، اگر قیمت تعیینشدهای برای یک محصول خاص وجود داشته و این انتظار برود که همه همین مقدار را پرداخت نمایند، مازاد و کمبود وجود نخواهند داشت.
این امر در دنیای واقعی اتفاق نمیافتد. چون بسیاری از مردم و کسبوکارها آستانه قیمت متفاوتی، چه در هنگام خرید و چه در هنگام فروش دارند. در هنگام فروش کالاها، یک رقابت دائمی برای تولید بهترین و بیشترین ارزش وجود دارد. چون افزایش و کاهش قیمت ها بر اساس عرضه و تقاضا است، مازاد برای تولیدکننده و مصرف کننده به وجود میآید. اگر تقاضا برای کالا بالا باشد، فروشندهای که آن را با قیمت کم عرضه میکند ممکن است انبارش خالی شود. این اغلب به افزایشی در قیمت کل بازار (مازاد تولیدکننده) میانجامد. عکس این قضیه نیز صادق میباشد: قیمت ها وقتی عرضه بالا باشد و تقاضا پایین، کاهش خواهند یافت (مازاد مصرف کننده).
یک دلیل رایج مازاد این است که یک محصول در ابتدا بسیار بالا قیمت گذاری میشود و هیچکس مایل به پرداخت آن قیمت نخواهد بود. این اتفاق برای کسبوکارها چندان مطلوب نیست، چرا که بسیاری از شرکتها، برای خلاص شدن از شر ذخیرههای انبارشان، گزینه دیگری غیر از فروش محصولات با قیمتی کمتر ازآنچه مایل بودند، ندارند.
مازاد باعث ایجاد عدم تعادلی در عرضه و تقاضای محصول میشود. این عدم تعادل به این معنی است که محصول نمیتواند به شکل مؤثری در بازار به گردش در آید؛ اما چرخه مازاد و کمبود راهی برای ایجاد توازن و تعادل دارد.
بعضیاوقات، برای درمان این عدم تعادل دولت وارد عمل خواهد شد و یک کف قیمت گذاشته یا قیمت کمینهای که کالا باید در آن قیمت فروخته شود، تعیین مینماید. این قیمت اغلب بالاتر از قیمتی است که مصرفکنندگان پرداخت میکرده است و به همین دلیل به نفع کسبوکارها خواهد بود.
مداخله دولت اغلب لازم نیست، چون این عدم تعادل به صورت طبیعی خودش را اصلاح میکند: وقتی تولیدکنندهها مازاد عرضه دارند، مجبورند تا محصول را با قیمت کمتری بفروشند، متعاقباً مصرفکنندگان بیشتری محصول را خواهند خرید، چون قیمت آن پایینتر از حد انتظار است. به محض اینکه تولیدکنندگان نتوانند خود را با تقاضای مشتریان مطابقت دهند، محصول با کمبود عرضه روبرو میشود. کمبود در عرضه باعث بالا رفتن دوباره قیمت ها میشود و در نتیجه آن، مصرفکنندگان دیگر محصول را نمیخواهند چون قیمت آن بیشازحد بالاست و این چرخه به فعالیت خود ادامه میدهد.
Surplus
تهیهشده در: مدیر مالی