به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز یکشنبه دوازدهم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بازتاب اظهارات اسحاق جهانگیری در کلاب هاوس و واکنش ها به آن در روزنامه های وطن امروز با تیتر تند «بی مسئولیت» و در جوان « همهکارة هیچکارة وارونه نما!» برجسته شده است.
رد صلاحیت ها در انتخابات شورای شهر و عملکرد شهرداری ها در چهار سال گذشته نیز از محورهای مورد توجه سردبیران برای شماره امروز روزنامه ها قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز ار مرو می کنیم:
علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: مذاکرات وین تحتالشعاع آینده سیاسی محمدجواد ظریف در داخل کشور قرار نخواهد گرفت. حتی اگر محمدجواد ظریف استعفا بدهد یا توسط فشارهای مجلس نهایتا استیضاح و برکنار شود، نمیتواند روی خروجی مذاکرات وین اثری منفی داشته باشد یا حتی روند آن را کُند نماید؛ چرا که این مذاکرات، مذاکراتی بینالمللی در قبال پروندهای حساس مانند پرونده فعالیتهای هستهای ایران است و ارتباطی با آینده سیاسی افراد و اعضای تیم مذاکرهکننده ندارد. اکنون از اعضای 1+4 و همچنین آمریکا مسائل و حواشی مربوط به انتشار فایل صوتی ظریف را یک مناقشه سیاسی داخلی در ایران تلقی میکنند و آن را به مذاکرات وین ارتباط نمیدهند. همه اینها نشان میدهد عملا فضای مذاکرات وین و جدیت اعضای 1+4 و آمریکا برای رفع تحریمها و احیای توافق هستهای ارتباطی به مسائل سیاسی در ایران ندارد. در کنار اینها نباید فراموش کنیم که برجام و پرونده فعالیتهای هستهای در ایران یک مساله فراقوهای است و تصمیمگیری در خصوص آن مربوط به دولت، مجلس و هیچ ارگان و نهاد دیگری نیست، بلکه یک مساله ملی است که حاکمیت باید درخصوص آن تصمیم بگیرد و با توجه به حمایت رهبری از تیم مذاکرهکننده قطعا آینده سیاسی محمدجواد ظریف، چه در صورت استعفا و چه در صورت استیضاح و برکناری نمیتواند آینده برجام را مخدوش کند.
با توجه به حساسیت کنونی در فضای دیپلماتیک و سیاست خارجی ایران به دلیل مذاکرات همزمان وین و نشست بغداد و نیز با توجه به اینکه دولت حسن روحانی در ماههای پایانی حیات سیاسی خود قرار دارد به نظر نمیرسد حاکمیت بخواهد با فشار نمایندگان مجلس طرح استیضاح و برکناری یا استعفای محمدجواد ظریف ذیل فشار را کلید بزند. این مهم از فحوای کلام حسن روحانی در جلسه هیأت دولت که چهارشنبه هفته پیش پیرامون حواشی و جنجالهای مربوط به انتشار فایل صوتی سه ساعته محمدجواد ظریف بیان شد، کاملا هویدا بود. روحانی سعی کرده است با مواضع خاص خود شدت فشارها، واکنشها، هجمهها و جنجالها علیه دستگاه سیاست خارجی و شخص محمدجواد ظریف را کم کند. به بیان دقیقتر روحانی با این کلمات و جملات و گام نهادن در یک مرز میانی، مدیریت شرایط را در دست گرفته است. به بیان دقیقتر اگر روحانی مواضع ظریف را در فایل صوتی تایید میکرد و در جلسه هیات دولت همان گفتههای وزیر امور خارجه در فایل مذکور را تکرار میکرد که وضعیت به مراتب بدتر میشد؛ بهگونهای که دیگر هیچکس نمیتوانست چالش را مدیریت کنند و عملا یک بحران سیاسی برای کشور به وجود میآمد که همهچیز تحتالشعاع آن قرار میگرفت. پس روحانی با دوراندیشی سعی در مدیریت شرایط را داشته است، ضمن اینکه اگر حسن روحانی پشت وزیر امور خارجه خود را خالی میکرد هیچگاه به وزیر اطلاعات دستور نمیداد که پرونده انتشار فایل صوتی وزیر امور خارجه را با جدیت و بهدقت پیگیری کند و نتیجه آن را به سمع و نظر افکار عمومی برساند. از طرف دیگر باید به این نکته مهم اشاره کرد که یکی از مهمترین ابعاد مهم دولت روحانی به سیاست خارجی آن بازمیگردد. کمااینکه از او به عنوان شیخ دیپلمات یاد میشود؛ چراکه او علاقه وافری به مسائل سیاست خارجی دارد و سالها هم در این زمینه با محوریت پرونده فعالیتهای هستهای ایران فعالیت کرده است. بنابراین به نظر نمیرسد در این برهه حساس کنونی در حوزه سیاست خارجی، روحانی بخواهد پشت محمدجواد ظریف را خالی کند. چون در این صورت ماههای پایانی حیات دولت دوازدهم با یک چالش ر جدی در حوزه سیاست خارجی مواجه خواهد شد؛ آن هم در شرایطی که دولت روحانی نگاه جدی به نشست وین و همچنین نشست بغداد دارد. باید این نکته مهم را هم یادآور شد که مقام معظم رهبری اکنون اشراف کاملی به حساسیت شرایط داخلی و تاثیر مذاکرات وین بر کاهش مشکلات کشور، حداقل در فضای روانی، آن هم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دارند. اتفاقا از همین رو است که رهبری اصرار دارند مذاکرات وین فرسایشی نشود و در کمترین فاصله زمانی ممکن این مذاکرات به لغو تحریمها و احیای برجام منجر شود تا بخشی از مشکلات کشور و انتقاد از مدیریت کمرنگ شود.
سید علیرضاکریمی طی یادداشتی در شماره آفتاب یزد نوشت: سخنان دیروز مدیرکل داروی سازمان غذا و دارو حاوی دو نکته مهم بود. او ابتدا عنوان کرد که روسیه در ارسال واکسن کرونا بدقولی کرده و براساس آنچه در اواخر سال گذشته میان دو کشور توافق شده عمل نکرده و نکته بعدی هم این بود که تحویل ۶۰ میلیون دوز واکسن روسی کرونا به ایران تا پاییز «مبهم» است.
نگارنده این سطور پس از طرح این سخنان از سوی این مقام دولتی بلافاصله و ناخودآگاه تصویر نیروگاه اتمی بوشهر مقابل چشمانش آمد. در واقع واژه «بدقولی» در مورد روسها واژه غریبی نیست و بارها و بارها در رسانههای مختلف در همین راستا در مورد این کشور تیتر زده است.
تا چند سال قبل مدام رسانهها در مورد دیرکرد و بدقولی روسها در موضوع تکمیل و راهاندازی نیروگاه بوشهر قلم فرسایی کرده و تیتر میزدند حال به نظر میرسد از این به بعد باید در مورد واکسن چنین رویهای را در پیش بگیرند. از آنجا که وضعیت واردات واکسن به دلایلی به شدت به تصمیمات مقامات روسی وابسته شده است بنابراین، این موضوع در نهایت آنچنان تفاوتی از منظر «بدقولی» با ماجرای نیروگاه بوشهر نداشته باشد.
براساس قرارداد اولیه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر که بین ایران و روسیه امضا شده است، قرار بود این نیروگاه ماه جولای سال ۱۹۹۹ میلادی به کار افتد. یعنی سال ۱۳۷۸. اما در نهایت این نیروگاه نه به طور کامل و نه طبق آنچه مقرر شده بود در شهریورماه سال ۱۳۹۰ در دولت محمود احمدینژاد به صورت رسمی افتتاح شد.
روسیه دلایل مختلف فنی و مالی را عامل تعویق در تکمیل این طرح عنوان میکرد. اما ناگفته پیدا بود دلایل سیاسی و امنیتی عامل تاخیر است. مسکو در طراحی سیاست خارجی خود در مورد تهران نگاه خاصی دارد و آنگونه نیست که بتوان یک حکم قطعی در مورد رویکرد این کشور در قبال ایران داد. کرملین درموضوعی مثل سوریه و بشار اسد ممکن است همراهی کند اما در موضوعی دیگر مثل پرونده اتمی در کنار قطعنامههای سازمان ملل بایستد و دم نزند. بر اساس همین دیدگاه است که روسیه در مورد نیروگاه بوشهر هم وقت و هم پول ایران را هدر داد و در نهایت با بدقولی پروژه را به پایان رساند. علی اکبر صالحی در بهمنماه ۱۳۹۵ هزینه نیروگاه بوشهر را پنج میلیارد دلار اعلام کرد. موسسه کارنگی نیز با اشاره به تغییر نرخ ارز در طول سالهای طولانی به تعویق افتادن تحویل این پروژه، هزینه آن را ۱۱ میلیارد دلار برآورد نمود.
البته این نکته قابل ذکر است علیرغم تمام این نکات که ذکر شد تهران برای ساخت نیروگاههای جدید باز هم سراغ روسیه رفت! «روساتم» شرکت دولتی روسیه که در زمینه انرژی هستهای فعالیت میکند در حال اجرای مرحله دوم ساخت نیروگاه هستهای بوشهر (واحدهای دوم و سوم) با ظرفیت کلی ۲۱۰۰ مگاوات است. کلنگ ساخت دو واحد جدید نیروگاه بوشهر (دو و سه) ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ به زمین زده شد و عملیات گودبرداری واحد دو نیروگاه اتمی بوشهر نهم آبان ۱۳۹۶ در بوشهر انجام شد.
مسئولان مرتبط احتمالا از بیم پیگیری رسانهها بازه زمانی خاصی در مورد این واحدها ارائه ندادهاند و فی المثل مشخص نیست با توجه به تحریمهای سخت ترامپ طی سالهای گذشته آیا روسیه پروژه را به پیش برده یا متوقف کرده است.
به هر حال عرض اصلی اینجاست به نظر میرسد سرنوشت نیروگاه اتمی بوشهر برای واکسن روسی در حال تکرار است. ما در ماجرای نیروگاه امکان همکاری با غرب را نداشتیم و روسیه از این موضوع سوء استفاده کرد. در مورد واکسن کرونا نیز شواهد و قرائن میگوید امکان تعامل و همکاری با سایر کشورها حتی چین نیز به سبب تحریم وعدم امکان گردش مالی در بانکها وجود ندارد. بنابراین مثل ماجرای نیروگاه بوشهر، ناچاریم با روسیه کنار بیاییم تا زمانیکه واکسنهای داخلی آماده شوند.
نکته پایانی آنکه، با توجه به انتقال قطره چکانی واکسن از روسیه به ایران امکان ایمن شدن آن عده قلیلی هم که واکسینه شدند نزدیک به صفر میشود. ما نیازمند واکسیناسیون سریع هستیم نه حلزونی! نیروگاه اگر با تاخیر ۱۲ساله در مدار قرار گرفت تلفات جانی نداشت ولی ماجرای واکسن چنین نیست.
رضا دهکی در بخشی از سرمقاله امروز ابتکار نوشت: انتخابات خرداد ۱۴۰۰ دومین انتخابات پس از اسفند ۹۸ است که در دوران کرونا برگزار میشود. در انتخابات پیشین، حتی اعلام وجود یا عدم وجود کرونا در ایران تحت تاثیر تحلیلهای سیاسی قرار گرفته بود که بنا بر آنها به نظر برخی قرار بود بر بالا و پایین شدن میزان مشارکت تاثیر بگذارد. پایینترین مشارکت در انتخابات پس از انقلاب اسلامی اما نه صرفا به دلیل شیوع کرونا که به دلیل قهر همان طیف رایهای خاکستری اتفاق افتاد. هر چند انتخابات ریاست جمهوری همواره در اذهان عمومی از انتخابات مجلس شورای اسلامی مهمتر بوده و مشارکت در آن عدد بالاتری ثبت میکند، اما شواهد و قرائن نشان میدهد که اقبال عمومی به مشارکت در انتخابات تغییر چندانی نسبت به انتخابات ۹۸ نداشته است و البته در این میان فقدان امکان وجود فضای انتخاباتی خیابانی در زمانه شیوع کرونا و کاهش همایشهای انتخاباتی، بر این موضوع دامن میزند. در چنین شرایطی است که دامنه فضای انتخاباتی به شبکههای اجتماعی میکشد. با این حال پیشبینی میشود که این شرایط نه تنها چندان اثرگذار نخواهد بود که آسیبهایی را حتی برای پس از انتخابات به دنبال خواهد داشت.
در جمع کاندیداهای بالفعل و بالقوه ریاست جمهوری – شاید به جز یکی دو نفر با سابقه مرتبط – آگاهی کافی و دقیقی درباره ظرفیتهای شبکههای اجتماعی وجود ندارد و البته همگی اغلب کار را به دست مشاوران خود میسپارند. هر چند سنجش اثرگذاری فعالیت در شبکههای اجتماعی در حیطهای مثل انتخابات نیازمند ارزیابی کیفی است، اما بسیاری از فعالان این فضا، عملکرد خود را با دادههای عددی میسنجند. تعداد دنبالکننده، لایک، نظر، مشاهده محتوا، بازنشر و ... از جمله اعداد مطرح در این زمینه هستند و اخیرا تعداد حاضران در رومهای کلابهاوس هم اضافه شده است. از سوی مشاوران شبکههای اجتماعی، اغلب این عددهاست که «فروخته میشود»؛ چنان که اخیرا از فروش روم ۱۰۰ میلیون تومانی برای صحبتهای کاندیداهای بالقوه و بالفعل انتخابات خبر میرسد. همین روند درباره تبلیغات در سایر فضاهای شبکههای اجتماعی هم وجود دارد و البته گاه چالشزا هم میشود؛ مثلا وقتی که در دوره گذشته تبلیغات محمدباقر قالیباف و در هفتههای گذشته ویدئوهای محمود احمدینژاد، در کانالهای پربیننده جوک، تصاویر و ویدئوهایی دیده شدهاند که با متر و معیارهای همین افراد «مستهجن» ارزیابی میشوند. شبکههای اجتماعی همچنین با قابلیت ترفندهای فنی گوناگون، از ساخت کاربران فیک گرفته تا هجمههای گوناگون دروغین، الزاما آینه تمامنمای عناصر مربوط با انتخابات و هیچ رویداد سیاسی نیستند. آسیب انتخابات برای این فضا نیز همین باقی ماندن آثاری از جنس حسابهای فیک و تخریبهای دروغین و بی اخلاقی خواهد بود.
همین موضوع یک نکته مهم را پیش روی کاندیداها، ارزیابان فضای انتخاباتی و البته مردم میگذارد: جو انتخاباتی را از شبکههای اجتماعی برداشت و تحلیل نکنید. شبکههای اجتماعی حداقل در این یک زمینه هنوز به بلوغ نرسیدهاند و جای کار بسیاری دارند. و البته این نکته را هم پیش روی ما میگذارند که اگر سابقا باید به سواد رسانهای مجهز میشدیم تا از بازیهای این چنین در امان میبودیم، حال باید «سواد شبکههای اجتماعی» و «سواد اینترنت» هم داشته باشیم.