یکی از ویژگیهای نظامهای سیاسی معاصر، شهری شدن و جهانی شدن شهرها می باشد، امروزه به دلیل انباشت چالشها و مشکلات ناشی از گسترش شهرها و رشد کلانشهرها و افزایش روزافزون مشکلات زیستمحیطی، ترافیک، آلودگی هوا، حاشیهنشینی، بزهکاری و ناهنجاریهای اجتماعی و سایر چالش ها، نظامهای سیاسی به سمت تفویض اختیار به مدیران شهری وشهرداری ها هستند تا در مقیاسی خردتر نسبت به نظام سیاسی کشورها به این بحرانها رسیدگی شود. در واقع استقبال نظام های سیاسی مختلف از ایده مدیریت یکپارچه شهری نشان از تفوق مدیریت شهری بر مدیریت جامع نظام سیاسی بر همه امور شهروندان است، جایی که هر منطقه شهری بر اساس توان و ظرفیت خود منطبق بر شاخصهای بومی نسبت به حل مشکلات خود اقدام می کند. در چنین شرایطی تخصص و تجربه نقش مهمی ایفا میکند، در واقع مدیریت شهری ورای شعارزدگی و کلی گویی باید در میدان عمل نسبت به حل مشکلاتی اقدام کند که شهروندان به صورت ملموس با آن روبرو هستند، مسائلی همچون ترافیک، الودگی هوا، انظباط شهری، بزهکاری اجتماعی و ... پدیدههایی نیستند که سیاستمداران و سیاست ورزان بتوانند در لابلای سخنرانی و سخنوری حل و فصل کنند.
شهر تهران نیز به عنوان کلانشهری بزرگ و پایتخت کشور از مصایب و عواقب شهرنشینی بی نصیب نمانده است، در حال حاضر مهمترين چالش مديريت شهري تهران مشخص نبودن متولي اصلي شهر، تعدد مديريتها، رشد حاشيه نشيني و توسعه فيزيكـي شـهر، رشد جمعيت و عدم توازن با ساخت و سازهاي موجود و بهره برداري بي رويـه از منـابع زمـين، تـضاد مـديريتهاي نوين با ساختار سنتي و ضعف قوانين و كاستيهاي آن مي باشد. شرایطی که حل آن نه تغییرات سیاسی مکرر بلکه نیازمند عزم راسخ مدیرانی توانمند، متخصص و کاردان است. متاسفانه با الهام از شرایط سیاسی کشور، مدیریت شهری تهران نیز از پیامدهای ناگوار سیاست زدگی در امان نبوده است، مشکل وقتی بیشتر می شود که گروههای سیاسی برنامه مدون و مشخصی برای حل مشکلات و چالشهای شهر تهران ندارند و چون عموما از تجربه کافی برخوردار نیستند و به دلیل فضای سیاسی کشور از این سازمان به سازمانی دیگر و از پستی به منصبی دیگر در حال تردد و انتقال هستند، شناخت دقیق و علمی از وضع موجود ندارند و لذا عدم شناخت باعث برنامهریزی ناصحیح و تداوم اشتباهات و خطاها میگردد. درواقع میتوان گفت نه اینکه مدیران شهری سیاستزده نیتی برای حل مشکلات نداشته باشند بلکه مشکل آنجاست که چون این مدیران اغلب از خارج از حوزه شهرداری آموزش دیدهاند، رشد کردهاند و تجربه آموختهاند، نسبت به ساختار مدیریت شهری، راهکارها و مشکلات آن بیگانه هستند.
فعالیتها و عملكرد شهرداري تهران بیشتر بر امور مستمر نظـارتي، اجرايـي و عمرانـي و ارائـه خـدمات شـهري سازماندهي شده است. در اين ساختار هـيچ بخـش مـشخص برنامـه ريـزي كـه بتوانـد بطـور متمركـز و مـشخص برنامه هاي عمراني، نوسازي و بهسازي منطقه، ناحيه و محله را براي حوزه هاي اجرايي به منظور تحقـق طرحهـاي توسعه شهري (جامع و تفصيلي ) ارائه دهد، وجود ندارد. تجارب دورههای مختلف مدیریت شهری نشان مي دهد به رغم وجود انگارهها و رویههای مثبت در عملکرد شهرداری امكان تحول در ساختار و عملكـرد سازمان شهرداريهاي مناطق و شهرداري تهران بزودي امكان پذير نمي باشد. در حال حاضر شهر تهران بدون وجـود برنامه هاي فرادست بلندمدت و ميان مدت به نقش اجرايي و خدماتي خود مي پـردازد و اگر برنامهای هم به صورت ظاهری تدوین می شود در عمل آن برنامه در دستور کار مدیریت شهری قرار نمی گیرد. لذا به نظر میرسد گرچـه تحـولاتي در زمينـه استقلال، خودكفايي مديريت جامع و متمركز در شهرداريهاي مناطق صورت گرفته ، ولـيكن بـه دليـل پـاره اي مشكلات اساسي به شرح ذيل اين تغييرات با روند كندي همراه است.
راهکار اساسی برای خروج از این بحران مدیریتی در عرصه مدیریت شهری پرهیز از سیاستزدگی مدیریت شهری و سپردن اداره امور شهرها به متخصصین شهری است، کارشناسان و متخصصان شهری که سالهاست در پیچ و خم مدیریت شهری تجربه اندوخته اند و و زیر سایه مدیران سیاسی مجالی برای خودنمایی و ارائه نظر پیدا نمی کنند، این زنجیره اشتباه اگر با مشارکت و آگاهی مردم حل شود، آینده درخشانتری در انتظار مدیریت شهری تهران و حتی سایر شهرها خواهد بود.
*شاهرخ رضایی فر دکتری مدیریت توسعه و کارشناس مدیریت شهری