درحالیکه به نظر میرسد بهترین راه حل برای مسئله اقتصاد، انبوهسازی در حوزه مسکن است، اما انبوهسازی مسکن در ایران پس از انقلاب اسلامی تا به حال بحرانهای بسیاری داشته است. در عین حال نمونههای خارجی انبوهسازی در کشورهای مختلف نیز با شکستهایی روبهرو بوده است. با این وجود هم میتوان از تجربیات گذشته داخلی و هم از نمونههای خارجی با توجه به تفاوتهای عمیق فرهنگی بهرهبرد. در این نوشتار قصد داریم به چند نکته مهم در حوزه انبوهسازی مسکن در ایران اشاره کنیم:
شعارهای غلط یا اهداف بسیار بد
اگر بپذیریم که اسم با مسمی ارتباط عمیقی دارد و این ارتباط با تفکر ما نسبت دارد، پس مسکن هم بایستی محلی باشد برای سکنیگزیدن یا سکونت یا حداقل چنین امید یا هدفی برای آن داریم. میدانیم برای پروژههای بزرگ در سطح مسکن انبوهی که چند وقتی است که نقل محافل است، افراد بسیار زیادی دخیل هستند و این افراد ممکن است از همین واژه مسکن انبوه و هدف از ساخت آن منظورهای متفاوتی داشته باشد. برای مثال اگر از منظر دستاندرکاران اقتصادی، مسکن را ببینیم چیزی که شاید این روزها بسیار مهم تلقی شود مسکن کالایی است برای خرید یا فروش و هدف سکونت یا معیارهای کیفی و فرهنگی برای آنان بسیار کمرنگ است. همین توجه بیش از حد به وجه اقتصادی مسکنسازی انبوه و توجه اندک به نکات فرهنگی است که در گذشته نه چندان دور واحدهای مسکونی ۷۰ ۸۰ متری را به عنوان مسکن به مردم عرضه کردیم و در حال حاضر نیز صحبت از واحدهای ۴۰ متری است. پس شعارها یا برنامههایی که بدون توجه به ماهیت مسکن به وجوه مختلف چه اشتغال، چه اقتصاد و چه مسائل سیاسی میپردازند به هر نحوی که باشند ما را از مسکن به معنای محلی برای سکونت دور خواهند کرد.
مسکن و اشتغال، تجربیات تلخ گذشته
در نگاه اولیه مسکن به عنوان یکی از پیشرانهای اقتصای که میتواند نقش مهمی در اشتغالزایی داشته باشد مورد توجه بوده است. گروههای مختلف از کارگران ساختمانی، مهندسین و طراحان، شرکتهای مشاور و پیمانکاران و ادارات دولتی دستاندرکاران حوزه مسکن در ایران هستند و در مقیاسهای بزرگتر در حوزه شهرها و راهها نیز گروههای مشابهی به چشم میخورند. اما اتفاقات ناگواری که در گذشته شاهد ان بودیم چه بود؟ و چه راهکارهایی برای انها میتوان در نظر گرفت؟
کارگران ساختمانی نقش بسیار مهمی در مسیر تحقق برنامهها و محصول نهایی یک ساختمان دارند اما آنچه که شاهدش هستیم عدم توجه به نیروی متخصص در این زمینه است. کارگران ساختمانی بدون آموزش کافی نکات اجرایی، توانایی تشخیص درست یا غلط را در بسیاری از موارد ندارند و در عین حال به علت عدم دانایی کافی نسبت به نقشههای اجرایی و دلایل برخی تصمیمها که در نقشههای ساختمانی موجود است، وضعیت نهایی عناصر ساختمانی را به نحوی تغییر میدهند. در صورتی که کارگران ساختمانی نیز همانند مهندسان به جهت اشتغال در کار ساختمان نیازمند گذراندن دورههای آموزشی لازم باشند میتوانیم بسیاری از معضلات ساختمانها و بخش مسکونی در مرحله اجرا را بهبود ببخشیم.
مهندسین و طراحان در جایگاههای مختلفی در مسیر شکلگیری ساختمانها نقشآفرینی میکنند. در واقع مهندسین بیشترین نقش را در بهبود کیفیت محصول نهایی در چهارچوب ضوابط و شرایط موجود دارند، چرا که محصول نهایی تابع تفکر آنها در مرحله اجرا و در مرحله طراحی است. آفت بزرگی که در سالهای گذشته در ایران شاهد آن بودیم، بسنده کردن به حداقلها و استفاده از طرحهای از پیش طراحی شده یا به اصطلاح copy و paste بوده است. این معضل بزرگ البته فقط تقصیر مهندسین و طراحان نبوده است و بسیاری از مدیران و مشتریان یا کارفرمایان دولتی نیز در شکلگیری آن کوتاهی کردند.
نظام مهندسی استانها نقش بسیار کلیدی دارند که نباید این سخن را به عنوان کلیشه در نظر گرفت کرد. استانهای کشور ایران شرایط متفاوت اقلیمی و فرهنگی متفاوتی دارد که این تفاوت در معماری گذشته که وابستگی بسیاری به بستر هم از نظر فن ساخت و هم از نظر فرهنگی داشته است، به وضوح مشاهده می شود. درست است که در مقررات تدوین شده نکاتی برای اقلیمها یا مثلا ضرایب زلزله تعیین شده است اما مسائل دیگری نیز در ساختمانها یا محیطهای پیرامون انسان وجود دارد که به راحتی قابلیت تبدیل آن به مقررات وجود ندارد که این مسائل ارتباط نزدیکتری با رفتار یا فرهنگ دارد. بدین ترتیب بایستی مقررات و آییننامههای اجرایی ساختمانها مختلف و متناسب با شرایط هر ناحیه باشد و در عین حال اجازه ظهور معماری متناسب با بومهای گوناگون را بدهند. این یکی از وظایفی است که بر دوش نظام مهندسی استانهاست یا مراجع تصمیمگیرنده یا نظارتی محلی است.
شرکتهای تخصصی حوزه ساختمان و مسکن نیز در دورههای نه چندان دور در تلاطم وضعیتهای اقتصادی و اوج و رکود ساخت و ساز با مشکلات بسیاری روبهرو بودند. اگرچه عدم تامین مناسب منابع مالی برای پروژههای ساختمانی یکی از گلایههای همیشگی شرکتهای پیمانکاری بوده است، اما عدم برنامهریزی مناسب برای پروژهها هم از نظر ریالی و هم از نظر پیشرفت فیزیکی یکی از مهمترین عواملی است که سبب میشود این شرکتها با مشکلات بسیاری روبهرو شوند. همانند کارگران ساختمانی تخصصی بودن شرکتهای ساختمانی نکته بسیار مهمی است اما ساخت و ساز در ایران به علت وجود تورمهای بسیار زیاد و رشد شهرها برای بسیاری جذابیت داشته است و شاهد شکلگیری شرکتهای پیمانکاری و بعضا مشاور بدون تخصص کافی و دغدغههای جدی تخصصی در زمینه ساختمان بودیم. پیری زودهنگام و معضلات بسیاری که پس از تحویل در ساختمانها شاهد آن هستیم، گواه این مدعا است.
و اما مدیران و کارمندان دولتی چه نقشی در حوزه مسکن و ساختمان دارند؟ همانطور که در ابتدا گفته شد، تلقی هدف از انبوه مسکن یا اینکه مدیران چه مسکنی را مسکن خوب میدانند نقش بهسزایی در محصول نهایی دارد، چرا که این قشر توانایی زیادی در تصمیمگیری دارند. این تصمیمگیریها میتوانند به شدت مخرب باشند و این خطر بزرگی است که در گذشته نیز رخ داد و در آینده نیز میتواند گریبانگیر حوزه مسکن نیز بشود. اما چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟ تسلط فرایند اداری و سیاستهایی که توجه کمی به کیفیت مسکن دارند زمینه بحرانهای موجود در مسکن را فراهم آوردهاند چرا که عمده مدیرانی که در دولتهای گذشته در زمینه مسکن اشتغال داشتند، چندان دستی بر آتش نداشته و بیشتر تجربیات آنان در بخش اداری یا تصمیمگیریهای سیاسی بوده است و مباحث فرهنگی اولویت بسیار اندکی داشته است. پس شاید بتوان گفت اگر قرار است در آینده مسکن انبوه را پیگیری کنیم، مدیران و کارمندان دولتی که اشنایی و تجربه عملی در حوزه مسکن داشته باشند، ضروریترین نکتهای است که بایستی به آن عمل کنیم. از سوی دیگر برنامهریزی دقیق و شفاف اقتصادی در حوزه ساختمان یکی دیگر از مطالباتی است که در شرایط کنونی برای عموم مردم مهم است و میتواند مانع افزایش هزینههای ساخت مسکن از بودجههای دولتی بشود.
کلام آخر
در حوزه مسکن انبوه به خصوص پس از انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم که هرگاه بدون تفکر و برنامهریزی و با سرعت بالا اقدام به شروع عملیات ساختمانی کردیم در نهایت با انواع بحرانها روبهرو شدیم. اگرچه این روش کار برای جلب اعتماد عمومی در کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرد اما با کاهش کیفیت محصول نهایی و هدر رفت منابع ملی کشور همراه خواهد بود. دستاندرکاران مسکن انبوه از یکسو و عموم مردم از سوی دیگر بایستی به دور از عجله خواستار تشکیل فرایندهای برنامه ریزی شده و درعین حال شفاف برای مسکنهای انبوه و پروژههای مشابه باشند. به طور خلاصه دقت کنیم که اشتباهات گذشته را دگربار تکرار نکنیم.