به گزارش تابناک، روز پنجشنبه محمدجواد ظریف پس از هشت سال با تحویل دادن سکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به حسین امیرعبداللهیان با وزارتخارجه خداحافظی کرد. امیرعبداللهیان در روزهای شلوغ و بحرانی عهدهدار وزارت خارجه کشور شده است.
اعتماد در ادامه نوشت: مذاکرات هستهای ایران با ۱+۴ به شکل مستقیم و با ایالات متحده امریکا به شکل غیرمستقیم به حالت تعلیق درآمده و سیاست دولت ابراهیم رییسی در پیگیری این مذاکرات هنوز مشخص نشده است، در مرزهای شرقی ایران، افغانستان بحرانیترین روزها در ۲۰ سال گذشته را تجربه میکند و در حالی که ایالات متحده و دیگر کشورهای عضو ناتو در حال اسبابکشی نظامی از این کشور هستند، طالبان قدرت نسبتا مطلق سیاسی و امنیتی را در اختیار گرفتهاند و البته با زنجیرهای از انفجارها در میدان هوایی کابل که روز پنجشنبه رخ داد صدای پای گروههای تروریستی دیگر، چون داعش در همسایگی ایران واضحتر به گوش میرسد، در شمال ایران تداوم بحران میان آذربایجان و ارمنستان، مرزهای ایران را تحتالشعاع قرار داده و در حاشیه خلیج فارس هم مذاکرات میان ایران و عربستان سعودی تا دور سوم پیش رفته و انتظار میرود که با آغاز به کار رسمی دولت سیزدهم، تکلیف این مذاکرات هم مشخص شود.
ابراهیم رییسی، رییس دولت سیزدهم تاکنون صرفا از بازگشت تمام اعضای اولیه برجام به این رایزنیها استقبال کرده، اما درباره نقشه راه مدنظر دولتش برای اجرایی کردن این بازگشت سرنخی در دست نیست، به گفته رییسی در دولت او اولویت در حوزه سیاست خارجی با همسایگان است که این نیز نکته جدیدی نیست و حسن روحانی نیز همین شعار را در حوزه سیاست خارجی در سال ۱۳۹۲ و هنگام آغاز به کار دولت یازدهم داده بود.
حسن روحانی معروف به شیخ دیپلمات در سال ۱۳۹۲ با دستورالعمل حلوفصل مناقشه هستهای ایران با جامعه جهانی کار خود را آغاز کرد و این در حالی بود که در داخل ایران مخالفانش او را چهرهای غربگرا و در خارج از ایران کارشناسان و تحلیلگران او را روحانی متمایل به توازن در رابطه ایران با غرب و شرق میشناختند. ابراهیم رییسی در نقطه مقابل حسن روحانی قرار دارد و از منظر غرب او رییسجمهوری است که آمده تا سکان سیاست خارجی ایران را به سمت شرق بچرخاند.
در هشت سال گذشته مجموعه تحولات کلانی که در حوزه سیاست خارجی رخ داد این سوال را بیش از پیش مطرح کرد که نقش وزارت خارجه در تعریف، تبیین و اجرای سیاست خارجی ایران چیست؟ جرقه اصلی این بحث نیز از تابستان سال ۲۰۱۵ و حصول برجام به شکل جدیتر زده شد. زمانی که متن تفاهم به دست آمده میان ایران و ۱+۵ وقت از سوی مخالفان حسن روحانی در داخل بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت و گفته شد که بند به بند این توافق با سایر نهادهای تصمیمگیرنده در ایران به بحث و بررسی گذاشته شده است.
این بحث با نزدیک شدن به پایان دولت حسن روحانی بیش از پیش مطرح شد و مقامهایی، چون محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین بارها و بارها در گفتگوهای مطبوعاتی به این نکته صحه گذاشتند که وزارت خارجه صرفا مجری سیاستهای نظام است، اما باید در ارایه نظر کارشناسی و بیان واقعیتهای صحنه بدون لکنت مقامهای تصمیمگیرنده در نهادهای متفاوت حاکمیتی را مطلع سازد. با اینهمه تجربه دو دولت گذشته در ایران به ریاست محمود احمدینژاد و حسن روحانی صرفا در یک مقوله مذاکرات هستهای با ۱+۵ نشان از تاثیر بسزای مدیریت مجری در نتیجه به دست آمده از مقاومت و مذاکره دارد.
در این میان نگاهها به حسین امیرعبداللهیان نیز دوخته شده، دیپلماتی که برخلاف محمدجواد ظریف بخش عمده عمر سیاسی خود را در منطقه و کشورهای عربی گذرانده است. حسین امیر عبداللهیان در حالی سکان وزارت خارجه را برعهده گرفته است که عامه مردم از او انتظار رفع تحریمهایی را دارند که در تاثیرگذاری آن بر معیشت آنها شکی نیست، همزمان برخی از چهرههای سیاسی و تحلیلگران اصولگرا با ادامه مذاکرات هستهای به شکل و شمایل قبل مخالف بوده و از مقاومت بیشتر در مسیر خنثیسازی تحریمها سخن میگویند و البته عدهای نیز او را صرفا مجری سیاستهای نظام میدانند و معتقدند که باید دید تصمیم نظام در حوزه سیاست خارجی چه اولویتهایی را به وزارت خارجه دیکته خواهد کرد.
جدا از این پرسش که اولویتهای دستگاه دیپلماسی ایران در چهار سال پیش رو با توجه به چند پرونده قطور و نیمهباز قرار گرفته روی میز امیرعبداللهیان چیست، یکی از پرسشهای جدی این است که این پروندهها فرصتها یا تهدیدهای بیشتری را پیش روی ایران قرار داده است؟
شرایط برای مانور ایران مهیا است
در پاسخ به این پرسش نیز نظرات بسیار متفاوتی مطرح میشود. برخی معتقدند که مجموعه تحولات در ۴ سال اخیر، تکههای پازل در شرق و غرب ایران را به گونهای چیده که امکان مانور بیشتری برای ایران وجود دارد و برخی دیگر از قوت گرفتن تهدیدها علیه تهران و لزوم تغییرات اساسی در راهبردهای جمهوری اسلامی ایران خبر میدهند.
در ۷ روز گذشته با قریب به ۳۰ دیپلمات و کارشناس در این باره گفتگو کردیم که در این میان برخی از دیپلماتها با قاعده محفوظ ماندن نام به پرسشهای ما پاسخ دادند. یک دیپلمات بازنشسته در پاسخ به پرسشی معتقد است که فرصتهای امروز پیش روی دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی به اندازهای است که بتوان از آنها برای مقابله با تهدیدها استفاده کرد.
این دیپلمات با اشاره به آنکه دست ایران در منطقه پر است، میگوید: «تنها به یک نمونه سوریه نگاه کنید. پس از حصول توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ وقت، مشکلات در منطقه ما از سوریه تا یمن اوج گرفت. نهتنها کشورهای غربی که بخش عمدهای از کشورهای منطقهای هم یکصدا تاکید داشتند که در سوریه جایی برای بقای بشار اسد در قدرت وجود ندارد. این کشورها برای پایان دادن به حکومت بشار از هر ابزار ممکن استفاده کردند، اما امروز ما شاهد تماسهای جسته و گریخته همین دولتها با دولت بشار اسد در دمشق هستیم.
وضعیت سیاسی در سوریه تا حدودی تثبیت شده است و اکثر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به دنبال پایان دادن به بحران در سوریه با توسل به راهکار سیاسی و نه نظامی هستند. یمن، پرونده مهم دیگری در منطقه است که وضعیت امروز آن نشان از شکست سیاستهای عربستان سعودی و متحدانش دارد.
امروز از دولت ایالات متحده تا کنگره این کشور، از اتحادیه اروپا تا افکار عمومی در سطح بینالمللی همه مخالف سیاستهای عربستان سعودی در یمن هستند. هرچند که وضعیت انسانی در یمن به دلیل سالها حصر اقتصادی فاجعهبار است، اما انصارالله در میدان قویتر شده و در چند سال اخیر خاک امارات و عربستان را هدف قرار داده است. عربستان عملا به شکست در پرونده یمن معترف است و میداند که راهی جز عقبنشینی ندارد.»
این دیپلمات کهنهکار در ادامه با اشاره به این نکته که امروز وضعیت اقتصادی در جایگاه کشورها در سطح بینالمللی مهم است، میگوید: «هرچند که با خروج دونالد ترامپ، رییسجمهور پیشین ایالات متحده تحریمها علیه ایران بازگشت، اما این نکته قابل توجه است که در هشت سال اخیر، ظرفیتهای نفتی ایران توسعه یافته و در حوزه حفاری صنعتی رشد کردیم. در شرایطی که تحریمها برداشته شوند پولهای ذخیرهشده یا بلوکهشده ایران در سایر کشورها آزاد خواهد شد و در صورت مدیریت صحیح این اقدام میتواند در بهبود اوضاع اقتصادی ایران سهم قابل توجهی داشته باشد.»
در سیاست خارجی با احتیاط برانیم
در هشت سال اخیر که بحثهای مربوط به مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ وقت در افکار عمومی بیش از پیش مطرح شد، سیاست خارجی منطقهای ایران نیز از سوی افکار عمومی مورد پرسش بیشتری قرار گرفت و یکی از پرسشهای متداول از محمدجواد ظریف در مصاحبههای مطبوعاتی این بود که آیا ایران سیاست خارجی پرهزینهای دارد و آیا وقت آن فرانرسیده که این هزینهها به گونهای کاهش یافته یا مدیریت شوند که سفره مردم را تنگتر نکنند؟
یک مقام دیپلماتیک در این باره میگوید: «به نظر میرسد که مسوولان این مطالبه مردم را شنیدهاند، اما اینکه تا چه اندازه آن را در تصمیمگیریها دخیل کنند به گذشت زمان نیاز دارد. به عنوان نمونه شما در مناظرههای انتخاباتی در خردادماه دیدید که کاندیداها در حوزه سیاست خارجی اظهارنظر چندانی نکردند یا فاصله خود را با اظهارنظرهای جنجالی حفظ کردند. به نظر میرسد که بسیاری از تصمیمگیران در نظام به این نتیجه رسیدهاند که اکنون وقت هزینهسازی برای مملکت با ابزار سیاست خارجی نیست.
در ۴ سال پیش رو در حوزه سیاست خارجی باید با احتیاط عمل کنیم. ایران باید از هرگونه رفتار شتابزده و تصمیم هیجانی با اهداف کوتاهمدت پرهیز کند. وضعیت امروز در منطقه به گونهای است که فضا برای نقش آفرینی بیشتر ایران مهیا شده است.
در حالی که پس از توافق هستهای، مسائل منطقهای کار را برای ایران سخت کرد و بسیاری از بازیگران منطقهای تلاش کردند با درگیر کردن بیشتر ایران در منطقه، حیات برجام را نشانه بگیرند که تا حدودی موفق هم شدند امروز وضعیت کاملا برعکس شده است.
عربستان شکست در پروندههای منطقهای، چون سوریه و یمن را پذیرفته و همزمان تهدیدها تغییر کردهاند. ایالات متحده ابتدا مهار چین و سپس روسیه را اولویت نخست در حوزه سیاست خارجی میداند و کلیت کشورهای غربی نیز بهشدت درگیر مهار بحران کرونا و کاستن از تبعات اقتصادی آن هستند. طرف مقابل به کمک ایران نیاز دارد و همین مساله فضا را برای ایفای نقش سازنده ایران مهیا میکند. تغییر ادبیات طرف امریکایی نیز مشهود است.
در دولت پیشین ایالات متحده به ریاست دونالد ترامپ هر چند روز یک بار از ایران به عنوان بزرگترین تهدید یاد میشد و تیم سیاست خارجی او هر هفته نقشه جدیدی برای مطرح کردن نام ایران در شورای امنیت و محکوم کردن ما طراحی میکرد. امروز هرچند که دولت جو بایدن تحریمها علیه ایران را ادامه داده، اما از آن لفاظیها خبری نیست و حتی میبینیم که مقامهای امریکایی از نقشآفرینی ایران در پرونده افغانستان استقبال کرده یا مخالفتی با تلاشهای عراق برای پشت میز مذاکره نشاندن ایران و عربستان نمیکنند.»
تندرویهای دوره احمدینژاد تکرار نخواهد شد
این دیپلمات ایرانی با اشاره به بحثهای مطرح شده در دو سال اخیر درباره تفاوتهای میدان و دیپلماسی در سیاست خارجی ایران میگوید: «اگر این دو مکمل هم باشند، تامین منافع ایران آسانتر خواهد بود. فعلا رییسجمهور جدید مذاکره را به عنوان ابزار دیپلماسی به رسمیت شناخته و از لزوم تلاش برای رفع تحریم سخن گفته است. یکی از اشتباهات در چند دهه اخیر در ایران این بوده که سیاست خارجی به امر حاکمیتی تبدیل شده است.
باید از هزینههای سیاست خارجی کم کرد و البته باید توجه داشت که عاری از قدرت نشان دادن وزارت خارجه یک کشور در نهایت به نفع منافع ملی ما در خارج از مرزهایمان نخواهد بود چرا که در هر پروندهای این دیپلماتهای ما هستند که مقابل هیات مذاکرهکننده از کشور یا کشورهای دیگر مینشینند.
من از مجموع اظهارنظرهای صورتگرفته از سوی ابراهیم رییسی و وزیر خارجه او به این نتیجه رسیدهام که میتوانیم خوشبین باشیم که برخی تندرویهای مسبوق به سابقه در دولت محمود احمدینژاد در حوزه سیاست خارجی در این دولت تکرار نشود.»
فرضهای نادرست در سیاست خارجی هزینهساز است
یک دیپلمات دیگر در پاسخ به سوال ما چندان به آینده خوشبین نیست و نگرانیهای جدی درباره وضعیت سیاست خارجی ایران در چهار سال پیشرو دارد. او معتقد است که فضای داخلی و خارجی تندتر خواهد شد و امنیتیتر شدن فضا در داخل میتواند در خارج از کشور هم محدودیت ایجاد کند: «تا زمانی که رویکردها به سیاست خارجی تغییر نکند، سخن گفتن از تعامل صادقانه نیست.
یکی از اشتباهات پرتکرار ما در حوزه سیاست خارجی طرح فرضهای نادرست است که طبیعتا به تصمیمگیریها و رفتارهای نادرست منتهی میشود. متاسفانه کم نیستند کسانی که به هر موضوعی در سیاست خارجی انتزاعی نگاه میکنند و این در حالی است که سیاست علم امکانها است نه آرزوها. در دیپلماسی به ندرت ایدهآلهای شما تمام و کمال محقق میشود.»
دیپلمات خائن نیست
این مقام دیپلماتیک در پاسخ به پرسش درباره هزینهساز بودن سیاست خارجی میگوید: «نظام بینالملل یک سیستم است و سیستم بدون سلسلهمراتب و قواعد پا نمیگیرد. البته که این سلسلهمراتب محتوم و دایمی نیست و میتواند تغییر کند، اما هرکشوری که بخواهد قواعد را نادیده بگیرد برای خود هزینهتراشی کرده است. فرقی نمیکند این کشور ما باشیم یا هر کشور دیگری. به عنوان نمونه حتی چین و روسیه از شکل گرفتن رقابت استراتژیک با ایالات متحده پرهیز میکنند.
چین و روسیه اختلافهای بیشمار و بعضا اساسی با ایالات متحده دارند، اما میبینید که از پشت میز مذاکره بلند نمیشوند. متاسفانه فرهنگ سیاسی ما همچنان تحتتاثیر مناسبات ایران و روسیه و عهدنامه ترکمانچای است و احساس میکنیم که در هیچ مذاکرهای توانایی پیروزی نداریم.
دیپلمات بودن در کشوری که دیپلماسی در آن از سوی برخی مساوی با خیانت است، آسان نیست. اگر میخواهیم در سطح بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشیم نگاه کلان به مذاکره باید تغییر کند. متاسفانه در کشور ما برخی عامدانه با تصویرسازی منفی از مذاکره، هر نوع مذاکرهای را با مصالحه و سازش یکسان دانستهاند. یکی دیگر از نقطهضعفهای ما در سیاست خارجی که باید جبران شود غیرقابل پیشبینی بودن مفرط است. ما در برخی مقاطع تصمیمهایی در حوزه سیاست خارجی گرفتیم که حتی دوستان ما مانند چین و روسیه هم تعجب کردند.»
حلقه منفصل از زنجیره جهانی نباشیم
این دیپلمات با اشاره به به هم پیوستگی زنجیره تولید و توزیع در سطح جهانی میگوید: «در جهان امروز هر قطعه در یک جا تولید و در نهایت چند صد قطعه به یک جا برای نصب و توزیع منتقل میشود. زمانی که شما یکی از حلقههای این زنجیره جهانی نباشید، تولید هم که داشته باشید بدون امکان توزیع چه سودی عاید شما خواهد شد؟ ما از یک سو به دلیل تحریمها در این زنجیره نیستیم، اما زمانی که این تحریمها برداشته شوند با سد خودتحریمی ناشی از عدم رعایت کامل استانداردهای افای تی اف روبهرو خواهیم شد.»
این دیپلمات کهنهکار با اشاره به لزوم اعتمادسازی چه در داخل و چه در خارج برای جذب سرمایه میگوید: در جهان امروز اساس سرمایهگذاری و تجارت جهانی اعتمادسازی است نه پول و سرمایه. فراموش نکنیم که عناصر توسعه و پیشرفت یک جامعه اقتصادی نیستند بلکه مهم توسعهگرایی و حاکمیت قانون است. بیاعتمادی سرمایه را به ثروت تبدیل میکند.
وقتی بیاعتمادی در میان مردم یک کشور افزایش پیدا کند آنها ترجیح میدهند بر حجم ثروت شخصی اضافه کنند. اعتمادسازی در داخل و خارج موازی یکدیکر است. زمانی که شما میخواهید بازیگری شناور و سیال در سطح جهانی باشید باید مواضع در داخل خاک خود در حوزه سیاست خارجی را هماهنگ کنید.
این مقام در پاسخ به سوالی درباره نقش وزرای خارجه در پیشبرد سیاست خارجی گفت: «با توجه به اینکه در ایران دیپلماتها تصمیمگیرنده نبوده و صرفا مجری هستند تاثیر افراد موقت و سطحی است. در ایران همه وزیر خارجه را با توجه به تعلق جناحی و حزبی او قضاوت میکنند و این در حالی است که باید تلاش کنیم این نگاه را با رویکرد سیاست خارجی واحد و فراجناحی جایگزین کنیم.»