به گزارش بورس تابناک، با آغاز دولت سیزدهم، مجید عشقی به عنوان رئیس سازمان بورس از سوی وزیر اقتصاد معرفی شد و چند ماهی است که وی سکاندار سازمان بورس است؛ اما در طی این مدت اتفاقات خوبی در بازار سرمایه رخ نداد و کام سهامداران تلخ تر شد. در این خصوص با دو کارشناس بازار سرمایه گفت و گویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
آراد پورکار – کارشناس بازارسرمایه | نمک به زخم سهامداران نپاشید
از زمانی که مجید عشقی، رئیس سازمان بورس شد؛ شاخص هم وزن حدود ۱۹.۵ (نوزدهم و نیم) درصد با کاهش مواجه شده و شاخص کل هم حدود ۱۴ درصد کاهش داشته است.
یکی از مهمترین اقداماتی که رئیس سازمان بورس باید انجام میداد، بحث اقتداری است که یک رئیس باید داشته باشد. همچنین همیشه و هر ساله، اتفاقات و نقطهنظراتی را در مورد بازار میدیدیم که رئیس سازمان میآمد جلوی آن را میگرفت. نمونهاش، قیمتگذاری فولاد در سال ۹۷ بود که شاپور محمدی با اقتدار جلوی این موضوع را گرفت؛ ولی حالا اگر آن را در مقایسه با نامهای که مبنی بر بحث مالیات روی محصولات صادراتی اوره، متانول و پلی اتیلن بخواهید در نظر بگیرید، یکی از مهمترین نقاط ضعف را در عملکرد ایشان که بحث اقتدار میبینید.
دومین مورد امید واهی است. زمانی که در مورد صندوق پالایش صحبت میشود، بحث بازارگردانی آن به وجود میآید. رئیس سازمان بورس وعدهای در خصوص این بازارگردانی به مردم داد، اما انجام نشد؛ در نتیجه با این روند اعتماد از بین میرود و در حال حاضر هم بازار ما متاسفانه از نبود اعتماد رنج میبرد.
بسیاری از دوستان در مورد دوران کوتاه عشقی صحبت میکنند که در این دوران کوتاه کار خاصی نمیتوانست انجام دهد، ولی اگر این مدت کوتاه را با دوره ریاست دهقان دهنوی مقایسه کنیم، میبینیم که ایشان هم دوران کوتاهی را داشتند، اما عملکرد وی به مراتب خیلی بهتر از عشقی بوده و حداقل تصمیماتی که اخذ شده، درست بوده است.
نکته آخری هم که در مورد عملکرد عشقی میتوان در نظر گرفت، بحث نمک پاشیدن روی زخم سهامداران است. بازار سرمایه به واسطه یکسری از مباحث و مسائلی که بهوجود آمده، درگیریهای خاص خود را دارد، ولی این که در جلسه کمیسیون اقتصادی مجلس گفته شود ۶ میلیون کُد در سال ۹۹ وارد شده و ۳ میلیون و ۲۰۰ کد با سود خارج شده، مصداق کامل نمک پاشیدن روی زخم است.
بنده عملکرد مثبتی در دوران ریاست عشقی در سازمان بورس ندیدم و حالا بیشتر عملکردهایی که داشتند باعث شده در نهایت در این مدت کوتاه ببینیم که شاخص کل ۱۴- (۱۴ درصد منفی) و شاخص هموزن ۱۹.۵- درصد (نوزده و نیم درصد) منفی شده است؛ همچنین این گارد نزولی ادامهدار خواهد بود.
هابیل خاوری – کارشناس بازار سرمایه | وعدههای پوچ تمامی ندارد
بر هیچ کسی پوشیده نیست که ریاست سازمان بورس به عنوان فرمانده بازار سرمایه شناخته میشود و تمام رفتارها و گفتارهای ایشان نیز باید در راستای تحقق اصلیترین وظیفه ایشان؛ یعنی حمایت از سهامداران و تعادل بخشی به بازارسرمایه باشد.
مجید عشقی با وعده حمایت به ریاست سازمان بورس رسیدند؛ به گونهای که در اولین مصاحبه تلویزیونی خود اشاره نمودند که بازار به زودی مثبت میشود و به زودی قرمزیهای بازار کم میشوند؟ ولی این سوال را مطرح میکنم که آیا وظیفه ریاست سازمان بورس مثبت و منفی کردن بازار است یا حفظ منافع سهامداران و رفع موانع و ایستادگی در مورد مواضع دولت در خصوص بورس؟!
اتفاقاتی که این مدت در زمان ریاست ایشان رخ داده است، نه تنها به نفع بازار سرمایه نبوده؛ بلکه در راستای حمایت از سهامداران خرد نیز قدم مثبتی برداشته نشده است و از نظر بنده بیشتر به حفظ جایگاه شخصی و به طرفداری از سیاستهای اقتصادی دولت پرداخته اند که همین امر باعث شده صحبتهای ایشان بیشتر به نفع بازارهای موازی از جمله مسکن و خودرو و... شود؛ از طرفی هم باعث سلب اعتماد از فعالان بازارسرمایه شده است.
رئیس سازمان بورس در مصاحبهای دیگر عنوان کرد که کسی در بازار ضرر نکرده و حتی بسیاری از افراد با سود از این بازار خارج شده اندکه همین صحبتها باعث واکنشهای منفی نسبت به ایشان شده است، وعدههای سرخرمن زیادی در دوران ریاست ایشان داده شده که بر هیچ کدام از این وعدهها لباس عمل پوشانیده نشده و بیشتر شبیه به صحبتهای برخی وزاری دولت قبل که کف تکنیکالی برای بازار ارائه میدادند شده است!
به عنوان یک فعال بازار سرمایه در خاطر دارم که ۲ سال پیش به افراد گفته میشد که برای ورود به بورس عجله کنید؛ چراکه اگر فردا اقدام کنید جا مانده اید، اما امروز وضع بازار به نحوی است که برای ورود سرمایههای جدید میگویند صبر کنید تا شرایط بهتر شود؟ این شرایط را چه کسی بهتر میکند؟ آیا سهامداران حقیقی خودشان باید شرایط را بهتر کنند یا سازمان بورس باید آستین هایش را بالا بزند و فکری به حال این بازار بکند؟ همچنین بر هیچکسی پوشیده نیست که گروه خودرویی دارای ضریب نفوذ بالایی در بازار سرمایه است و به نوعی میتوان گفت لیدر بازار است و در بحث قیمت گذاری دستوری در تمامی صنایع به خصوص صنعت خودرو؛ عشقی به جد پیگیر این موضوع بودند، ولی چیزی که حائز اهمیت است، حصول نتیجه است و مسئولان باید با جدیت تمام تا حصول نتیجه پیگیریهای لازم را انجام دهند تا اثرات منفی قیمت گذاری دستوری از روی بازار سرمایه برداشته شود.
مورد دیگر بحث تعلیق طولانی مدت شرکتهای سرمایه گذاری استانی (سهام عدالت غیرمستقیم) است، اگر هیات مدیره این شرکتها وجاهت قانونی ندارند و حق برگزاری مجمع ندارند پس چرا اجازه فعالیت داده شده سهامدار خرد چه گناهی کرده که نمادش ۷ ماه است که بسته و تعلیق شده است؟ بنابراین انتظار این امر وجود دارد که مجید عشقی در مقام ریاست سازمان بورس به این مسئله توجه داشته باشد.
در خصوص فضای مجازی و رسانهها فعال در حوزه بازار سرمایه، باید بگویم که اینها را باید به عنوان دوست و همراه بازار بدانیم؛ در واقع رویکرد به فعالان بازار و رسانهها فعال در این حوزه باید رویکرد تعاملی باشد. این سوال را مطرح میکنم که آیا ۴ کانال تلگرامی میتوانند برای شرکتهایی همچون شستا و فولاد و. صفهای میلیاردی تشکیل بدهند؟ اگر این گونه است چرا ۱۸ ماه است که شبانه روز این کانالها دارند از ارزندگی بازار میگویند، ولی نتوانسته اند بازار را حتی یک روز هم مثبت کنند؟ پس میشود گفت کار اینها نبود، آدرس غلط به مردم ندهیم و کسی را متهم نکنیم، همچنین ضرر و زیان مردم را گردن فعالان بازار نیندازیم. در این مدت با سرکوب بازار، پولهای حقیقی روزانه در حال خروج و کوچ کردن به بازارهای موازی است، به بازارهایی کالاهای مصرفی اند، ولی در این برهه به عنوان کالای سرمایه ایی افراد به آنها نگاه میکنند، از قبیل خودرو و مسکن و. در حالی که سرمایهها باید وارد بازار سرمایه شوند.
۸۰ درصد بازار سرمایه متعلق به حقوقیهای دولتی، ارگانها و نهادهای حاکمیتی و حکومتی است؛ پس بالا و پایین بازار را نمیتوانیم به حقیقیها ارتباط دهیم. همچنین حقوقیهایی که مجهز به الگوریتم هستند، بی نهایت برگه سهم در اختیار دارند و از اخبار و اطلاعات نهانی شرکتها آگاه اند، پس این جنگ، جنگ نابرابریست، که اخیرا مجید عشقی منکر معاملات الگوریتمی شده اند!
اگر از برابری در بازار صحبت میکنید در خصوص مافیای بازار و صندوقهای نور چشمی هم بد نیست شفاف سازی کنید، کدهای اجارهای حقیقی، داشتن الگوریتم، دسترسی به عمق بازار و حتی داشتن کارگزاری و منابع هنگفت مالی که افراد در اختیار دارنده اینها میشوند بچه زرنگ و آموزش دیدههای بازار و در مقابل سهامدارانی که بر اساس قوانین و مقررات و آیین نامههای موجود در این بازار اقدام به سرمایه گذاری میکنند و اسمشان را میگذارند تازه واردها و افراد آموزش ندیده که باید ضرر کنند و تمام کاسه و کوزهها سر آنها خرد میشود.
وقت گفتار درمانی گذشته است و باید عمل کرد تا این بازار به روال عادی خود برگردد، ماموریت اصلی سازمان بورس چیست؟ آیا چیزی جز حمایت از سهامدار در تمامی جوانب است؟ آیا چیزی جز فراهم اوردن شرایط برای بازاری منصفانه و شفاف است؟ بازار به نحوی شده است که حتی سهامدار را در مجمع نیز کتک میزنند؟
در خصوص خبر پتروشیمیهای گازی مشمول مالیات بر صادرات شده اند، ریاست سازمان بورس تنها به یک نامه اکتفا کردند که از اهمیتهای این موضوع هیچ صحبتی نکرده اند، سوخت پتروشیمیها را میخواهند ۴۰ درصد نرخ خوراک کنند و از طرفی بر صادراتشان مالیات وضع کنند؛ در سالی که بیشترین شعار در حمایت از تولید و بازارسرمایه سر داده شد، اما میبینیم که بخش مهمی از صادرات را به مالیات بسته اند دولت و مجلس پس از دستکاری در بورس در حال دست درازی در سود شرکتها هم هستند؟ بنابراین این امر مستلزم صحبتهای قاطعانه مجید عشقی و موضع گیری از طرف ایشان است؛ نه این که همسو شدن با نظرات دولت و مجلس چرا که این تصمیمات اصلا به صلاح بازار سرمایه نیست، اما مورد دیگر بازارگردانها هستند که خود بلای جان بازار شده اند و نوساگیر؟! آیا در وظایف بازار گردانها قید شده است که نوسان گیر بازار باشند یا کمک کننده به روند معاملاتی سهمها در صفهای خرید و فروش؟