درخواست‌های عجیب از اصغر فرهادی درباره «قهرمان»

در تمام این مدت تیم فیلم«قهرمان» با حسن نیت برای حل مسئله پیش آمده از مسیر منصفانه اعلام آمادگی کرده و می ‌کند. چنانکه پیش از نمایش عمومی فیلم «قهرمان» در ایران جلساتی به پیشنهاد مدیرعامل خانه سینما، آقای منوچهر شاهسواری درباره این موضوع برگزار شد. در این جلسات و جلسه دیگری که بعد از آن در دفتر وکیل فیلم «قهرمان» بود، از آنجایی که تیتراژ فیلم در زمان اکران جشنواره کن هنوز کامل و قطعی نبوده و حتی نام بعضی از عوامل از جمله یکی از طراحان فیلم به دلیل فشار کاری و تسریع در آماده کردن نسخه نمایش از قلم افتاده بود، تیم فیلم «قهرمان» ضمن اذعان به اشتباه سهوی پیش آمده بابت عدم اشاره به زحمات خانم مسیح زاده در سال ۱۳۹۳، با این موضوع که نام وی تحت عنوان تحقیق و پژوهش در تیتراژ فیلم ذکر و حقوق مادی وی نیز طبق عرف سینما لحاظ شود، موافقت کرد؛ با آنکه در حقیقت دستیاران کارگردان، مشاور حقوقی فیلم و برخی همکاران در شیراز، عهده ‌دار بخش‌ های نیازمند تحقیق و پژوهش در فیلم قهرمان بوده ‌اند. همچنین از طرف فیلم قهرمان پیشنهاد شد نام تمام هنرجویان ورکشاپ نیز در تیتراژ ذکر شود. ولی بعد از مدتی ایشان با تغییر نظر خود، راه هرگونه گفتگویی را بستند و به همین دلیل متاسفانه ذکر نام دیگر هنرجویان نیز به چالش کشیده شد و بالاجبار برای جلوگیری از سوءتفاهم بیشتر به تیتراژ اضافه نشد. بعد از مدتی وکیل سابق ایشان از وکیل فیلم «قهرمان» همراه با درخواست مالی، عنوانی را برای ذکر نامشان در تیتراژ درخواست کردند که بسیار خارج از عرف و فاقد مبنای حقوقی بود. و مدتی بعد از آن، درخواست سهیم شدن در تمام درآمدهای فیلم «قهرمان» را داشتند!
کد خبر: ۱۱۰۱۳۴۶
|
۰۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۱ 26 January 2022
|
9500 بازدید

پاسخ تیم سازنده «قهرمان» به ادعاها و ابهامات

پس از طرح ادعاهایی درباره ایده دزدی برای فیلم «قهرمان»، تیم سازنده «قهرمان» به ادعاها و ابهامات در پاسخی طولانی، فرآیند طی شده را تشریح و به ادعاها پاسخ داد.

به گزارش «تابناک»؛ تیم سازنده «قهرمان» به ادعاها و ابهامات در پاسخ به ادعاهای مطرح شده درباره ایده دزدی برای ساخت آخرین ساخته اصغر فرهادی، نسبت به آن واکنش نشان داد.

در توضیح این تیم آمده است: در پی ادعاهای مطرح شده پیرامون فیلم سینمایی «قهرمان» و انتشار روایت‌های یکسویه، نادرست و اطلاعات تحریف شده، نکاتی که در ادامه می‌آید، برای روشن شدن ابعاد این موضوع از سوی تیم فیلم سینمایی «قهرمان» ارائه می‌شود.

به دلیل لزوم ذکر توضیحات کامل، نوشته‌ی پیشِ رو، به ناچار طولانی و در دو بخش، (بررسی موضوع از دو منظر حقوقی و اخلاقی) تنظیم شده است. به دلیل طولانی بودن توضیحات، بخش اول در نوشته‌ی حاضر ارائه خواهد شد و بخش دوم که پاسخ به ادعاهای سراسر کذب مطرح شده در یک مصاحبه است، به زودی منتشر می‌شود. مدارک و مستندات موارد زیر، در پرونده‌ی دویست صفحه‌ای در حال بررسی در شعبه‌ی چهارم دادسرای رسانه در حال بررسی است.

*
در جلسه‌ی اول ورک‌شاپ فیلمسازی اصغر فرهادی در سال ۱۳۹۳ که قرار بر برگزاری آن به صورت یک کارگاه عملی بوده، ایده‌ی یکسانی برای ساخت کارهای کلاسی هنرجویان از سوی آقای فرهادی به عنوان مدرس پیشنهاد می‌شود. این ایده که همه گروه‌های هنرجویان بر اساس آن کار کلاسی‌شان را ساخته‌اند، رفتن به سراغ سوژه‌هایی بوده است که هرکدام به دلیل آنکه پول، طلا و یا شیء گرانبهایی پیدا کرده و به صاحبش برگردانده بودند، اخبارشان در روزنامه‌ها، سایت‌های خبری و یا تلویزیون منتشر شده و به عنوان قهرمان در رسانه‌ها معرفی شده‌ بودند. جلسه‌ی اول کلاس که فایل صوتی بخش‌هایی از آن موجود است به توضیح علت پیشنهاد این ایده و بررسی موضوع قهرمان و قهرمان‌سازی در جامعه اختصاص داده می‌شود و با این توضیحات از سوی مدرس کلاس برای هنرجویان، ایده، موضوع و هدف کارهای کلاسی که در طول دوره قرار بوده روی آن‌ها کار کنند، ترسیم می‌شود. فرهادی نمونه‌هایی از سوژه‌هایی را که در روزنامه‌ها پیدا کرده‌ بوده در اختیار هنرجویان قرار می‌دهد و بعضی از هنرجویان که برای انجام این کار گروهی به تیم‌های مختلف تقسیم شده بودند، کار کلاسی‌شان را بر مبنای همین سوژه‌ها آغاز می‌کنند و چند نفر دیگر نیز به دنبال سوژه‌های مشابه از طریق جستجو در اینترنت، تلاش می‌کنند تا برای کار خود سوژ‌ه‌‌ای هم‌راستا با ایده‌ی مطرح شده پیدا کنند.
در جلسه‌ی سوم این دوره، طبق فایل‌های صوتی موجود، سوژه‌‌ی مرد زندانی شیرازی که پیش از آن در روزنامه‌ها و همچنین گزارش تلویزیونی پخش شده در شبکه استانی فارس، خبر پیدا کردن یک کیف پول و برگرداندن آن به صاحبش توسط او، عمومی شده بود، توسط هنرجویی با نام خانم مسیح‌زاده مطرح شده و مورد موافقت مدرس کلاس قرار می‌گیرد و قرار بر این می‌شود که کار کلاسی‌ وی درباره‌ی این سوژه (مرد زندانی شیرازی) باشد. در ادامه‌ی جلسات این دوره که تقریبا هر یک ماه یک بار برگزار می‌شده، در هر جلسه‌ی پنج، شش ساعته، هنرجویان روند کارشان را توضیح داده و چالش‌ها و مسائل محتوایی و فنی که برایشان مورد سوال بوده را طرح می‌کرده‌ و هرکدام از این سوالات، با راهنمایی‌ها و مشورت‌های مدرس کلاس، مسیر و چگونگی ادامه‌ی کارشان را مشخص می‌کرده است.
در هر کدام از این جلسات به شیوه‌ی تحقیق، چگونگی برخورد رسانه‌ها با موضوع قهرمان‌پروری، جنس روایت، چگونگی ایجاد تعلیق در روایت‌ها و نوع برخورد با هرکدام از سوژه‌ها و سوالاتی که از آن‌ها باید پرسیده می‌شده، در کنار مسائل تکنیکی برای هنرجویان شرح داده شده است. در جلسه‌ی انتهایی از هرکدام از گروه‌ها، راف کات اولیه‌ای (به معنی کنار هم گذاشتن صحنه‌ها بدون حذف زوائد) به نمایش در می‌آید. زمان این راف کات‌ها حدودا از پانزده دقیقه تا یک ساعت بوده است. در همین جلسه، بحث و گفت‌وگویی در مورد شکل ارائه‌ی این اپیزودها به میان می‌آید و در نهایت نتیجه‌ی گفت‌وگوها به این توافق جمعی منجر می‌شود که اپیزودها در کنار هم، به عنوان یک مجموعه با ایده‌ای یکسان و مشترک از افراد و سوژه‌های مختلف، تدوین نهایی و به عنوان نتیجه‌ی ورک‌شاپ آماده شده و به نمایش در بیاید. به پیشنهاد آقای فرهادی، یکی از هنرجویان که سیستم مونتاژ در اختیار داشته و تحصیلات دانشگاهی‌اش نیز در رشته تدوین بوده، برای آنکه هنرجویان هزینه‌ای از این بابت نپردازند، به عنوان تدوینگر این مجموعه معرفی می‌شود. چندی بعد این اپیزودها در کنار هم توسط این تدوینگر مونتاژ شده و دوباره در کلاس به نمایش درمی‌آید. باتوجه به برخی اشکالات فنی و پلان‌هایی که همچنان کمبودشان در این مجموعه احساس می‌شده، قرار می‌شود هنرجویان پس از پایان دوره، خود پیگیر انجام مراحل نهایی شوند. همچنین بعد از گفت‌وگوهای مختلف به پیشنهاد مدرس کلاس، توافق می‌شود که این مجموعه به عنوان یک کار گروهی و با ذکر اسامی همه هنرجویان به ترتیب حروف الفبا به عنوان کارگردانان این مجموعه نهایی شود.
فرهادی در انتهای دوره، خود از هنرجویانش می‌خواهد که نام او را به عنوان ارائه‌دهنده ایده (افرادی که خبرشان به دلیل برگرداندن اموال پیدا شده به صاحبانش در رسانه‌های خبری منتشر شده و موضوع قهرمان‌پروری) و طراح (شکل‌دهنده‌ی مسیر روایت در هرکدام از سوژه‌ها) در تیتراژ این مجموعه ذکر نشود.
مدتی پس از پایان این دوره، یکی از هنرجویان که کار کلاسی‌اش سوژه‌ی زندانی شیرازی بوده، با موافقت قبلی فرهادی و مدیر موسسه کارنامه، یک نسخه نهایی ۲۹ دقیقه‌ای را از کار خود آماده کرده و در چند جشنواره استانی به نمایش می‌گذارد.
از سوی دیگر، فرهادی در سال ۱۳۹۸ و پس از ساخت دو فیلم «فروشنده» و «همه می‌دانند»، تصمیم به نوشتن فیلمنامه‌ای بر مبنای همان ایده‌ای که در ورک‌شاپ به همه‌ی هنرجویان ارائه داده بود، یعنی افرادی که با برگرداندن اموال پیدا شده به صاحبشان چهره‌ی رسانه‌ای شده‌‌اند و با محوریت همان موضوع قهرمان‌سازی و قهرمان‌پروری که در کلاس به تفصیل درباره‌ی آن صحبت کرده بود، می‌گیرد. همزمان، این هنرجو مجددا در دوره‌ی فیلمنامه‌نویسی‌ فرهادی که در موسسه بامداد برگزار می‌شده، ثبت‌نام می‌کند. علی‌رغم آنکه طبق مقررات دوره به دلیل تعداد زیاد متقاضیان، اولویت با کسانی بوده که پیش از این، دوره آموزشی با اصغر فرهادی نگذرانده‌اند، او با اصرار زیاد در این دوره ثبت نام می‌کند. در اواسط این دوره آقای فرهادی به ایشان می‌گویند که قصد دارند بر اساس ایده و طرحی که در ورک‌شاپ مستندسازی مطرح کرده بودند و با برداشتی آزاد از ماجرای زندانی شیرازی، فیلمنامه بعدی خود را بنویسند و برای پرهیز از هرگونه سوءتفاهم از ایشان می‌خواهند که با نوشته‌ای تایید کنند ایده و طرح مستند کار کلاسی وی با نام «دو سر برد، دو سر باخت» در ورک‌شاپ سال ۹۳ مطرح شده و متعلق به فرهادی است. علت اینکه به ایشان گفته می‌شود با نوشتن این نامه این موضوع را تایید کنند، خواسته‌ی خود فرهادی در عدم ذکر نامشان به عنوان طراح و ایده‌پرداز در کارهای کلاسی هنرجویان بوده است که قطعا اگر در دوره ورک‌شاپ، ایشان با هنرجویان موافقت کرده بودند که نامشان در تیتراژ ذکر شود، دیگر نیازی به چنین نامه‌ای نبود. از طرفی از آنجا که قرار بود فیلمنامه «قهرمان» با برداشتی آزاد از سوژه‌ی منتشر شده در رسانه‌ها نوشته شود، نوشتن این نامه مانع بروز سوءتفاهم در آینده می‌شد.
نکته‌ای که لازم است بر آن تاکید شود تفاوت بین معنای دو کلمه‌ی «ایده» و «سوژه» است که پیش‌تر به آن اشاره شد. این نامه در فضایی کاملا عادی نوشته و امضا شد.

در بخش دوم این متن، به روایت‌های متعدد جعلی و تحریف‌شده که درباره‌ی نوشتن این نامه بازگو شده، خواهیم پرداخت.

در سال ۱۴۰۰ و پس از اولین نمایش فیلم «قهرمان» در فستیوال کن، تلویحا ادعای “کپی‌برداری” داستان فیلم «قهرمان» از مستند کلاسی که سوژه‌ی آن توسط هنرجو و بر مبنای ایده‌ی فرهادی مطرح شده و طرح و شکل روایت آن، کاملا متاثر از راهنمایی‌های وی در کلاس شکل گرفته بود، در فضای مجازی منتشر شد که به واکنش اکثریت هنرجویان همان دوره که تنها شاهدان واقعی روند جلسات آن ورک‌شاپ بوده‌اند و مطلع از چگونگی شکل‌گیری تمام کارهای کلاسی از آغاز تا پایان، روبرو شد. نامه‌ای در این ارتباط با امضای اکثریت هنرجویان ورک‌شاپ به دادسرا ارائه و در پرونده موجود است.


با این این پیش‌زمینه، ابتدا از بعد حقوقی، به این اتهام و ادعای واهی می‌پردازیم:

۱- بعد حقوقی

بر طبق قانون کپی‌رایت، مالکیت مادی و معنوی سوژه‌های منتشرشده‌ای که در رسانه‌ها عمومی و افشا شده‌اند، متعلق به هیچکس نیست و همگان می‌توانند از این اطلاعات عمومی شده، به صورت جزئی و کلی در یک اثر هنری استفاده کنند. این قانون، در ایران و کشورهای دیگر وجود دارد و در دادگاه‌ها مورد استناد قرار می‌گیرد. نکته مهم و قابل توجه آن است که فیلم «قهرمان» برداشتی کاملا آزاد و متفاوت از سوژه‌ای افشا شده است که اخبار آن دو سال قبل از ورک‌شاپ سال ۹۳ در رسانه‌ها و شبکه‌ی استانی فارس منتشر شده. از همین روی خود این مستند را هم نمی‌توان به کپی‌برداری از گزارش تلویزیونی استان فارس درباره سوژه زندانی شیرازی متهم کرد. ادعای وام گرفتن فیلم «قهرمان» از اثر مستند، نادیده گرفتن به عمد یا غیرعمد همه‌ی اطلاعات منتشر شده‌ی پیشین، راجع به این سوژه در رسانه‌هاست. طبق قانون و نظر کارشناسان حقوقی، آنچه در یک اثر مستند مورد حمایت قانون کپی‌رایت قرار می‌گیرد، نه اطلاعات افشا شده‌ای که فیلم مستند نیز خود آن را از واقعیت وام گرفته و صرفا گزارشگر آن است، بلکه بیان خلاقانه‌ی سازنده‌ی مستند است. به وضوح روشن است که فیلم «قهرمان» به هیچ عنوان در بیان داستانی و سینمایی خود نسبتی با فیلم مستند مورد بحث ندارد. برخی شباهت‌هایی که در این دو اثر به شکل طبیعی وجود دارد، به معنای وام گرفتن از خلاقیت و بیان اثر مستند نیست. این شباهت‌ها سه دلیل واضح دارد:

الف) وجود ریشه‌ی مشترک در هر دو اثر که یکی مستقیما درباره یک اتفاق واقعی‌ست و دیگری برداشتی آزاد و متفاوت از آن.

ب) توصیه‌ها و راهنمایی‌های کلی و جز‌ئی مدرس ورک‌شاپ که در قدم اول، طرح ایده‌ی کار بر روی افراد و سوژه‌هایی که پول یا شیء گرانبهایی را به صاحبش برگردانده‌اند و تبدیل به قهرمانی محلی شده‌اند بوده است. این راهنمایی‌ها هم در مسائل تکنیکی از جمله دکوپاژ، قاب‌بندی و حرکت دوربین بوده و هم در جنبه چگونگی دنبال کردن هر سوژه و شکل روایت داستان آن‌ها. این موضوع باعث شده که همه‌ی چند اپیزود مجموعه کلاسی این ورک‌شاپ از یک فیلتر عبور کند و شبیه به جنس سینمایی که مدرس کلاس در حال تدریس آن به هنرجویان بوده، بشود. به طور مثال بخش دوم این مستند که جستجوی زن صاحب کیف است، طبق فایل صوتی موجود از کلاس، به پیشنهاد و توصیه فرهادی به عنوان مدرس کلاس دنبال شده است.

ج) دلیل سوم، موردی‌ست که کمتر در اظهارنظرها به آن اشاره شده است. اپیزود نهایی به نمایش در آمده‌ی اثر مستند در چند جشنواره، ۲۹ دقیقه بوده است که ساختاری گزارشی و کاملا مصاحبه‌محور دارد. اما نسخه‌ای که این روزها مبنای قضاوت مشابهت‌های این دو اثر قرار گرفته و بر اساس آن نظرات غالبا غیرحقوقی داده می‌شود، ۴۴ دقیقه است. این نسخه‌ی بلندتر، دو هفته بعد از اولین اکران فیلم «قهرمان» در ایران، بر روی یک پلتفرم بارگذاری شده و تا پیش از اولین نمایش فیلم «قهرمان» در فستیوال کن، هیچکس این نسخه را ندیده بوده است. در تدوین و صداگذاری این نسخه‌ی جدید که چند سال بعد از نسخه‌ی قبلی تهیه شده، به وضوح پیداست هدف این هنرجو نزدیک کردن این مستند تا جای امکان به فیلم «قهرمان» بوده است. سوال این است که با چه هدفی نسخه‌ی جدیدی تدوین شده و از انتشار نسخه‌ی قبلی که نهایی شده و در چند جشنواره به نمایش در آمده بوده، صرف نظر شده است؟ بسیاری از مشابهت‌هایی که امروز به آن اشاره می‌شود، مربوط به نسخه‌ی ۴۴ دقیقه‌ای‌ست که هیچ‌کس آن را ندیده بوده چون از این نسخه، دو هفته بعد از آغاز اکران عمومی «قهرمان» رونمایی شده است. اگر هدف، اثبات «کپی‌برداری» فیلم «قهرمان» از این مستند است، چرا همان نسخه‌ی ۲۹ دقیقه‌ای برای مقایسه منتشر نشده؟

در نتیجه باتوجه به توضیحات فوق، ادعای کپی بودن اثر سینمایی از این اثر مستند، مبنای حقوقی نداشته، از سویی حاصل عدم اطلاع از قوانین کپی‌رایت و از سوی دیگر، ارائه اطلاعات ناقص و روایت‌های تحریف شده است. نمونه‌های بسیاری در سینمای ایران و جهان وجود دارد که از یک سوژه‌ی رسانه‌ای شده، آثار مختلفی خلق کرده‌اند و هیچ‌کدام به نقض کپی‌رایت متهم نشده‌اند. مگر آنکه بیان خلاقانه‌ای در دو اثر مشابه بوده باشد. نکته‌ی مهم اینکه باتوجه به حضور پخش‌کننده‌های بین‌المللی فیلم «قهرمان» و حساسیت‌های شدید و سخت‌گیرانه‌ی آن‌ها در مورد قانون کپی‌رایت، چگونه ممکن است سازنده‌ی «قهرمان» که پیش از این نیز با فیلم‌های قبلی‌اش تجربه‌ی پخش بین‌المللی و آگاهی از این حساسیت‌ها را داشته، چنین ریسکی کرده باشد؟ باتوجه به اینکه سازنده‌ی اثر مستند، لینک نسخه‌ی ۴۴ دقیقه‌ای را به همراه ادعای کپی بودن فیلم «قهرمان» برای برخی از روزنامه‌ها، فستیوال‌ها و افراد بیرون از ایران فرستاده است، تیم حقوقی پخش‌کننده‌های بین‌المللی فیلم «قهرمان» با بررسی هر دو اثر، صریحا در نامه‌ای ادعای نقض کپی‌رایت در فیلم «قهرمان» را بر اساس قوانین کپی‌رایت در کشورهای خود، رد کرده و تصریح کردند که ادعای مطرح شده، هیچ جنبه و مبنای حقوقی‌‌ای ندارد.
سازنده این مستند در نامه‌ای که به دادسرا ارائه داده است مدعی حدود ۶۰ مورد شباهت بین این دو اثر بوده است (همچنان مبنای وی نسخه‌ی ۴۴ دقیقه‌ای بوده که بعد از نمایش «قهرمان» تدوین و تهیه شده است). از شباهت چهره‌ی یکی از مسئولان زندان به چهره‌ی یکی از بازیگران فیلم تا شباهت کیف سیاه زنانه در هر دو اثر و تک‌جمله‌هایی که غالبا در گزارش پخش شده از شبکه استانی فارس و مصاحبه با زندانی شیرازی پیش از ساخت این مستند عمومی و افشا شده بودند. از سوی تیم «قهرمان» به دلایل تک‌تک این مشابهت‌ها در جدولی پاسخ داده شده که در پرونده موجود است. بخشی از موارد مشابهت‌ها برآمده از واکنش‌ها و جملات مرسوم و طبیعی افراد در موقعیت‌های مشابه در جامعه است. به طور مثال در غالب اینگونه اخبار، سوژه‌هایی که مال گم‌شده‌ای را به صاحب آن بازگردانده‌اند، جملاتی را شبیه «وجدانم اجازه نداد که مال کسی رو بردارم» به طور طبیعی به کار می‌برند (این جملات در کار کلاسی تمام هنرجویان که روی سوژه‌های مختلفی با همین موضوع کار کرده‌اند نیز شنیده می‌شود). این موضوع که در هر دو فیلم، شخصیت‌ها در موقعیت‌های مشابه، چنین جملات آشنا و گاها کلیشه‌ای را به کار می‌برند، امری‌ست معمول. ضمن اینکه این جملات، متعلق به سازنده فیلم مستند نیست و توسط سوژه بیان شده است.

 

تیم «قهرمان» تاکنون سعی در خویشتن‌ داری و شفاف شدن این موضوع، از مسیر قانونی و کارشناسی داشته و به همین دلیل از طرح بسیاری از مستندات و موضوعات خودداری کرده است. اما متاسفانه به دلیل طرح ادعاهای کذب و غیراخلاقی در روزهای اخیر، لازم می ‌داند علی‌ رغم میل قلبی، به بیان بخشی از موضوعاتی که تاکنون درباره‌ آن جز در مراجع قانونی سخن نگفته، بپردازد. بسیار متاسفیم که برای رد ادعاهای کذب منتشر شده ناچاریم به موارد و مدارکی اشاره کنیم که هیچ ‌گاه، مایل به رسانه‌‌ ای شدن آن نبودیم و پرداختن به آن‌ها در سطح عمومی برایمان ناخوشایند است.

در مصاحبه ‌ای خانم مسیح‌ زاده ادعا کرده‌‌ اند که در سال ۹۸ فردی از موسسه بامداد با او تماس گرفته و درباره مجموعه مستندهای ورکشاپ موسسه کارنامه به وی چنین القا کرده که در صورت تمایل برای حفظ اپیزودش در پکیج مستندهای کلاس، می ‌بایست از پخش اثرش در جشنواره‌ ها اجتناب کند. این یک ادعای کذب است. در پایان دوره ورکشاپ سال ۱۳۹۳، تصمیم ‌گیری برای نهایی شدن و پخش مجموعه به خود هنرجویان و موسسه کارنامه سپرده شده و موسسه بامداد هیچ نسبت و دخالتی در روند اموری که در موسسه ‌ای دیگر طی شده ندارد.

 این هنرجو در پی انتشار فراخوان کلاس فیلمنامه ‌‌نویسی آقای فرهادی، به موسسه بامداد می ‌روند و همچون دیگران با طی مراحل مربوطه نهایتا در کلاس ثبت نام می ‌‌کنند.

پس از پایان یکی از جلسات کلاس فیلمنامه ‌نویسی در موسسه بامداد، آقای فرهادی قصد خود را مبنی بر نگارش فیلمنامه ‌ای با ایده مطرح شده خود در ورکشاپ (قهرمان ‌سازی و افرادی که با پس دادن شیء گرانبهایی که پیدا کرده ‌اند مورد توجه جامعه قرار می ‌گیرند) و با برداشتی آزاد از سوژه‌ رسانه ‌ای شده در مطبوعات به ایشان اطلاع می ‌دهند. همان‌ طور که پیشتر اشاره شد، در دوره ورکشاپ مستندسازی سال ۱۳۹۳، مدرس از هنرجویان خواسته بود نامش در تیتراژ کارهای کلاسی به عنوان طراح و ایده‌‌ پرداز ذکر نشود تا آثارشان به دور از حواشی، دیده و قضاوت شود. در همین راستا آقای فرهادی طبق عرف حرفه‌ ای، از ایشان می‌ خواهند در نامه ‌‌ای تایید کنند که ایده و طرح فوق از طرف فرهادی در ورک‌ شاپ طرح شده و متعلق به ایشان است. بدیهی است که نوشتن این نامه به معنی گرفتن حقی از خانم مسیح ‌زاده در مورد این مستند نبوده و تنها در تایید واقعیتی‌ ست که در دوره‌ ورکشاپ رخ داده است ولی به خواسته ایشان در تیتراژ ذکر نشده بود.

 برخلاف داستان کاملا ساختگی و هولناک مطرح شده از جانب ایشان، نوشتن این نامه در یک جلسه کوتاه ده دقیقه ‌ای در فضایی کاملا عادی و محترمانه اتفاق افتاده و ایشان با تایید صحبت ها، بدون مخالفت و نظری نامه را نوشته و امضا کرده ‌اند. حتی پیش از امضا، فرهادی برای صحبت با هنرجویی دیگر از اتاق خارج شده و خانم مسیح ‌زاده پس از گپ و گفتی عادی با خانم پریسا بخت‌ آور و خانم فریده شفیعی خداحافظی کرده و می ‌روند. در این جلسه به هیچ‌ وجه پیشنهاد همکاری، بازی در فیلم و یا دیگر ادعاهای ایشان مطرح نشده است.

همچنین طبق مدارک حسابداری موسسه بامداد و پیغام‌ های ارسالی از طرف خود خانم مسیح زاده، دو هفته پیش از تاریخ امضای این نامه، به طور کامل تسویه حساب کرده بودند و روایت اخذ شهریه از ایشان تحت فشار کاملاً کذب است.

ایشان ادعا دارند در این جلسه به وی قول داده شده هفته بعد از آن همراه با تیم قهرمان به شیراز بروند در حالی که آن زمان، در مرداد ۹۸ هنوز هیچ تیمی برای این فیلم تشکیل نشده بود و اساسا برنامه‌ ای برای سفر وجود نداشته. ضمن این که جلسه مذکور تنها جلسه درباره این موضوع بوده و روایت زننده دیگری که از جلسه دوم تعریف شده نیز از اساس غیر واقعی و کذب است و چنین جلسه ای وجود نداشته.

این هنرجو اتفاقات این روز را برای افراد مختلف، در روایت‌ هایی کذب و اغراق‌ آمیز تعریف کرده است که با اندکی دقت، تناقض ‌‌های آن دیده می ‌شود و پیداست که در آن تلاش شده با تحریک حساسیت ‌های جامعه، کسانی را که از حقیقت ماجرا بی ‌اطلاعند، تحت ‌تاثیر قرار دهد. نکته جالب توجه این است که ایشان در یکی از این روایت‌ ها (که مدرک صوتی آن موجود است) ماجرا را به این شکل برای شخص دیگری تعریف می ‌کند که در روز امضای نامه، پس از اتمام کلاس، کلیه شاگردان و کارکنان را از موسسه بیرون می‌ کنند و ایشان را با شخصی به حالت یک «بادیگارد» در فضایی با چراغ ‌های خاموش به اتاقی در طبقه دوم موسسه می ‌برند! به نظر می ‌آید این بخش از این روایت ساختگی، به دلیل حضور هنرجویان و کارکنان (شاهدان) زیادی که در آن زمان در موسسه حضور داشته‌ اند، در مصاحبه مورد اشاره واقع نشده.

جای تعجب است که یک رسانه رسمی در برابر چنین اظهارات کذب و حرمت شکنانه ای، بدون انجام راستی آزمایی، اقدام به انتشار مصاحبه می کند. بدیهی است عدم پذیرش مصاحبه از سوی یک طرف، به معنی سلب مسئولیت راستی آزمایی از رسانه نیست.

متاسفانه روایت ایشان درباره حضور در پشت صحنه فیلم «قهرمان» نیز تحریف شده است. ایشان بدون هماهنگی در یک روز شلوغ کاری که صحنه ‌‌های جلسات خیریه (در مدرسه مهرآیین) با تعداد زیادی از بازیگران (آن هم در روزهای کرونا) در حال فیلمبرداری بوده، به پشت صحنه آمدند و درخواست حضور در صحنه و دیدار با کارگردان را داشته ‌اند. آقای امین خنکال (دستیار فرهادی) شرح این روز را در صفحه شخصی خودشان با حیرت از روایت خانم مسیح زاده، اینگونه نوشته است:

«امروز مصاحبه اى خوندم كه میزان دروغ و تحریفش برام بهت آوره و به خاطر همین  نمی‌ تونم خویشتن‌ داری کنم و در مقابل این ادعای دروغ ساکت باشم. در این مصاحبه تهمتى به من زده شده كه از زبان آقاى فرهادى جمله ‌ای را  به شخصى گفته‌ ام. جمله ‌ای که به هيچ عنوان صحت ندارد. يكى از روزهاى شلوغ و پر فشار فيلمبردارى قهرمان در لوكيشن مدرسه مهرآيين شيراز مشغول به كار بوديم كه در بی ‌سيم به من خبر دادن خانمى به اسم مسيح‌ زاده به حیاط لوکیشن آمده و خود را از شاگردان آقاى فرهادى معرفى كرده و می‌ خواهد كه ايشان را ببيند. آقاى فرهادى كاملاً متمركز كارشون و مشغول تمرين با گروه بازيگران  تو خیریه بودند، چند دقيقه صبر كردم و در يك موقعيت مناسب بین دو تا تمرین بهشون گفتم ایشان آمدند که شما را ببینند. گفتن چرا به من نگفتين امروز قرار دارم؟ (تمام قرارهاى آقاى فرهادى رو معمولاً از قبل‌تر فيكس می ‌كرديم و به ايشون شب قبل قرار يادآورى می ‌كرديم  و معمولا قرارها غروب بعد از پایان فیلمبرداری روزانه بود) گفتم نه، اين خانم الان اومدند و می‌ خوان شمارو ببينند. گفتن هماهنگ کنید روزهاى آينده كه برنامه سبک ‌تر و خلوت ‌ترى داريم بيان سر صحنه. به وحيد صداقت هم گفتن شما هم با امين برو و هماهنگ کنید. وقتى رسيدم به اين خانم ديدم همكاران گروه تداركات ازشون پذيرايى كردن، حال و احوال كردم و دقيقاً گفتم آقاى فرهادی گفتن كه یکی از روزهاى آينده كه خلوت‌ تر هستيم هماهنگ کنید و بيايد. شماره تماس خودم رو دادم و بهشون گفتم كه با من تماس بگيرين تا روز و ساعت قرار رو فيكس كنيم. با نهايت ادب و احترام ازشون خداحافظى كردم و برگشتم سر صحنه باز. تا آخرين روزى كه شيراز بودم اين خانم نه تماسى گرفتن و نه پيامى دادند و ديگه هيچ خبرى  هم ازشون نشد. امروز بعد از ديدن این مطلب دروغ از ايشان درباره بنده و روايت وارونه از آن روز حیرت کردم، نتونستم سکوت کنم. چرا كه اين خانم به شخص من نسبت دروغ دادند و این عین بی ‌اخلاقی ‌ست.»

در ادامه این بی اخلاقی ها، این هنرجو با استفاده از تصاویر پشت صحنه که به پیشنهاد مدرس از روند ورک شاپ ضبط شده، فیلم تقطیع شده یک ساعته ‌ای از مجموع تصاویر سی ساعته (به طور تقریبی) کلاس تهیه کرده است. در این فیلم تقطیع شده با کنار هم قرار دادن تکه‌ ها و جملاتی که با هدفی مشخص از ساعت ‌ها بحث و گفتگو در کلاس مونتاژ شده، سعی بر آن است واقعیت دوره، به شکلی تحریف شده ارائه شود. از جمله این که گویی در طول همه‌ جلسات، مدرس تاثیری در روند شکل‌ گیری مستند کلاسی وی نداشته است. در این فیلم به توضیحات مفصل مدرس، درباره ایده‌ به اشتراک گذاشته شده و راهنمایی ‌های پر جزئیات او در روند شکل گیری روایت آثار و ساخت مستند مذکور پرداخته نمی ‌‌شود. وکیل حقوقی فیلم قهرمان از موسسه کارنامه برای در اختیار داشتن مجموعه تصاویر پشت صحنه ورکشاپ درخواست رسمی کرده ولی متاسفانه تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.

 

 و چند نکته پایانی:

  • عدم اشاره به نسبت فیلم «قهرمان» با داستان واقعی یکی دیگر از نکات نیازمند توضیح است. از نظر پخش کنندگان بین المللی فیلم، با توجه به برداشت کاملا آزاد از یک رخداد واقعی و تفاوت محسوس بین آن‌ها و اینکه فیلم در طول داستان خود اساسا به موضوعات، شخصیت‌ ها و موقعیت‌ های دیگری می‌‌پردازد، الزامی برای این موضوع وجود نداشته است. کمااینکه براساس قواعد مربوطه، اشاره یا عدم اشاره به این برداشت آزاد و متفاوت هیچ تاثیری در اورجینال یا اقتباسی برشمردن فیلمنامه نداشته و اساسا تعریف اقتباسی بودن متفاوت است که با رجوع به قواعد و نمونه‌ هایی از این دست در سینما به راحتی می ‌توان آن را دریافت.

 

  • اما فارغ از همه موارد فوق، باید اضافه کرد در تمام این مدت تیم فیلم«قهرمان» با حسن نیت برای حل مسئله پیش آمده از مسیر منصفانه اعلام آمادگی کرده و می ‌کند. چنانکه پیش از نمایش عمومی فیلم «قهرمان» در ایران جلساتی به پیشنهاد مدیرعامل خانه سینما، آقای منوچهر شاهسواری درباره این موضوع برگزار شد. در این جلسات و جلسه دیگری که بعد از آن در دفتر وکیل فیلم «قهرمان» بود، از آنجایی که تیتراژ فیلم در زمان اکران جشنواره کن هنوز کامل و قطعی نبوده و حتی نام بعضی از عوامل از جمله یکی از طراحان فیلم به دلیل فشار کاری و تسریع در آماده کردن نسخه نمایش از قلم افتاده بود، تیم فیلم «قهرمان» ضمن اذعان به اشتباه سهوی پیش آمده بابت عدم اشاره به زحمات خانم مسیح زاده در سال ۱۳۹۳، با این موضوع که نام وی تحت عنوان تحقیق و پژوهش در تیتراژ فیلم ذکر و حقوق مادی وی نیز طبق عرف سینما لحاظ شود، موافقت کرد؛ با آنکه در حقیقت دستیاران کارگردان، مشاور حقوقی فیلم و برخی همکاران در شیراز، عهده ‌دار بخش‌ های نیازمند تحقیق و پژوهش در فیلم قهرمان بوده ‌اند. همچنین از طرف فیلم قهرمان پیشنهاد شد نام تمام هنرجویان ورکشاپ نیز در تیتراژ ذکر شود. ولی بعد از مدتی ایشان با تغییر نظر خود، راه هرگونه گفتگویی را بستند و به همین دلیل متاسفانه ذکر نام دیگر هنرجویان نیز به چالش کشیده شد و بالاجبار برای جلوگیری از سوءتفاهم بیشتر به تیتراژ اضافه نشد. بعد از مدتی وکیل سابق ایشان از وکیل فیلم «قهرمان» همراه با درخواست مالی، عنوانی را برای ذکر نامشان در تیتراژ درخواست کردند که بسیار خارج از عرف و فاقد مبنای حقوقی بود.

و مدتی بعد از آن، درخواست سهیم شدن در تمام درآمدهای فیلم «قهرمان» را داشتند!

با احترام،

تیم «قهرمان»

 

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟