تابناک : بعد از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا، امام خمینی (س) فرماندهی جنگ با چند چالش مواجه بود که اختلاف میان سپاه و ارتش از جمله مهمترین آنها بود. در مقاطع مختلف اختلافاتی میان رزمندگان حاضر در دفاع مقدس پیش میآمد و فرماندهی جنگ سعی میکرد، آنها را رفع کند و احتمالاتی برای ادغام ارتش و سپاه مطرح میشد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از روز دوم فروردین سال ۶۸ نوشت: «عصر به زیارت امام رفتم. وضع ارتش و سپاه را گفتم و مشکل دوگانگی نیروهای مسلح و مخارج گزاف سازمانها و نیروهای تکراری و ضرورت انسجام [را توضیح دادم]، ولی امام نگرانند که ادغام ارتش و سپاه، باعث خشم آنها و درگیری شود؛ گرچه قبول دارند که سرانجام باید یکی شوند، ولی زمان را مناسب نمیدانند. اما با ادغام دو وزارتخانه دفاع و سپاه مخالفتی ندارند.»
دوگانه ارتش و سپاه یکی از موضوعاتی است که اگر در صحنه عمل و اجرای کار حل شده است و نمونههای موفقی همچون هشت سال دفاع مقدسی مویدی بر این مساله است، اما در برخی دورهها نیز با چالشهایی همراه بوده است.
در سال ۹۸ سرلشکر رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در گفتگویی روایت میکند: سیام بهمن ماه سال ۱۳۶۲ حضرت امام (ره) حکم فرماندهی جنگ را به آقای هاشمی داد و از سال ۶۲ تا پایان جنگ ایشان فرماندهی را عهده دار بود. ۱۲ خرداد سال ۶۷ هم حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی دادند که ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود؛ جلسات فراوانی را نیز برگزار کرد و از آنجایی که آقای شیخ عبدالله نوری تجربه ادغام ژاندارمری، شهربانی و کمیته در یکدیگر و تشکیل نیروی انتظامی را داشت، مسئولیت ادغام ارتش و سپاه نیز از طرف آقای هاشمی به ایشان محول شده بود.
حاج صادق آهنگران در کتاب خاطرات خود (با نوای کاروان) به نقل از سرلشکر محسن رضایی میگوید بعد از اینکه صیاد شیرازی با فرمان حضرت امام، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را در مهر سال ۱۳۶۰ بر عهده گرفت، به همراه هم طرح جدید دیگری به نام قرارگاه فرماندهی مشترک تشکیل دادیم.
بر اساس این طرح، از ردهبالا تا رده لشکر، هر قرارگاهی دو فرمانده داشت: یکی از سپاه و یکی از ارتش. طوری که طرحهای عملیاتی باید به امضای هر دو فرمانده ارتش و سپاه میرسید. البته عدهای با این طرح با شک و بدبینی برخورد میکردند. میگفتند: مگر میشود دو فرماندهی داشت؟ عملیات طریقالقدس (کربلای ۱) اولین عملیات با این روش جدید فرماندهی بود که منجر به آزادی بستان شد.
بااینحال عدهای معتقد بودند که عملیات بعدی شکست خواهد خورد، ولی عملیات بعدی هم که فتحالمبین بود، با موفقیت کامل اجرا شد. بعد هم عملیات آزادسازی خرمشهر (بیتالمقدس) با همان شیوه فرماندهی اجرا شد که در آن هم پیروز شدیم.
بدین ترتیب وجود ویژگیهای بارزی همچون؛ سعهصدر، پیشنهاد پذیری، رعایت اصل وحدت در عین کثرت نظر؛ در شخصیت شهید صیاد شیرازی بهعنوان فرمانده ارشد ارتش در جنگ، نقش بارزی در اتحاد و وحدت بین دو نهاد سپاه و ارتش و موفقیت آنها در دفاع مقدس داشت.
خود این شهید بزرگوار در خصوص عوارض و خسارات ناشی از وجود اختلافات و در نتیجه نادیده گرفتن نقش سپاه در سال اول جنگ میگوید یک سال اول جنگ تحمیلی، اوضاع بهگونهای گذشت که این را باید از زبان آنهایی که در صحنه و در جریان بودند، شنید. البته، در این زمان برادران سپاه هنوز وارد صحنه نشده بودند، یعنی صحنه عمل که میدانی برای کار داشته باشد، برایشان ایجاد نشده بود. ارتشیها، زیاد بودند، از قدیمیها که دوران تلخ یک سال اول را یادشان هست. بعضی از صحنههایش را من متوجه بودم.
این درک و احترام متقابل و واقعبینانه به نظرات یکدیگر باعث شد که تا پایان جنگ هشتساله دفاع مقدس، ارتش و سپاه بهعنوان دو نهاد مستقل نظامی در طول یکدیگر در تحقق اهداف والای الهی و دینی که همانا دفاع از سرزمین اسلامی و آرمانهای بلند و مقدس آن در برابر متجاوزان و بیرون راندن آنان از خاک وطن اسلامی بود، گام بردارند.
صادق آهنگران میگوید: روابط افسران ارتش بهویژه صیاد شیرازی با فرماندهان جوان سپاه عالی بود. همه به هم کمک میکردند که جنگ را به نفع کشور بهپیش ببرند و نیروهای عراقی را از خاک ایران بیرون کنند. در مراسم دعا و زیارت عاشورا که در قرارگاه مشترک برپا میشد، برادران ارتشی در کنار برادران سپاهی به راز و نیاز میپرداختند. به نوعی میتوانم بگویم که صیاد حلقه پیوند و الفت میان نیروهای ارتشی و نیروهای مردمی و پاسداران بود.