او با ترفندی شیطانی مرا اغفال کرد اما اکنون که باردار شده ام مادرش ادعا می کند باید برای سقط جنین مبلغ یک میلیون تومان بپردازم وگرنه پسرش حاضر نمی شود فرزندم را قبول کند چرا که او از ابتدا نیز قصد ازدواج با مرا نداشته است و ...
به گزارش خراسان، دختر 25 ساله ای که برای شکایت از یک پسر جوان وارد کلانتری سپاد مشهد شده بود درحالی که ادعا می کرد یک دوستی خیابانی سرنوشتم را دگرگون کرد درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: دوسال قبل برای آموختن حرفه خیاطی و همچنین ادامه تحصیل به مشهد آمدم و در منزل برادرم ساکن شدم.
آن روزها با یکی از دوستان همشهری ام که قبل از من به مشهد آمده بود رابطه صمیمی برقرار کردم و بیشتر اوقاتم را با او می گذراندم ولی او با پسری دوست بود و سعی می کرد بیشتر با دوست پسرش به تفریح و گشت و گذار برود به همین دلیل مرا هم با پسری به نام مجید آشنا کرد تا همراه آن ها باشم، در این میان ارتباط من و مجید خیلی صمیمی شد تا جایی که با وعده ازدواج اغفالم کرد و با یکدیگر خلوت می کردیم در حالی که من هم به او علاقه مند شده بودم به امید ازدواج لحظه شماری می کردم.
در یکی از همین روزها مجید کارت ملی و شناسنامه مرا گرفت و گفت که آن ها را به محضر ثبت ازدواج می برد تا قبل از ازدواج رسمی صیغه محرمیت بین ما جاری شود و زمانی که کنار یکدیگر هستیم مشکلی برای ما به وجود نیاید.
این درحالی بود که من هیچ اطلاعی نداشتم محضرهای ثبت ازدواج به هیچ وجه دختری را بدون اجازه پدرش به عقد موقت کسی درنمی آورند! ولی مجید با این ترفند شیطانی مرا فریب داد و سپس به سوء استفاده از من پرداخت و مرا بازیچه هوسرانی های خودش قرار داد تا جایی که من به طور ناخواسته باردار شدم.
وقتی این موضوع را با مجید درمیان گذاشتم بسیار عصبانی شد و با ناراحتی به خانه رفت. طولی نکشید که مادرش با من تماس گرفت و ادعا کرد باید برای تهیه داروهای سقط جنین مبلغ یک میلیون تومان بپردازم، به او گفتم این بدبختی من نتیجه هوسرانی پسر شماست چرا باید من هزینه هایش را بپردازم؟ آن زن که مدتی قبل از سومین همسرش نیز جدا شده بود در پاسخ من گفت: اگر این مبلغ را ندهی مجید فرزند تو را نمی پذیرد چرا که خودش هنوز بچه است. او گفت که مجید اصلا قصد ازدواج با مرا نداشته و رابطه اش با من فقط در حد یک دوستی خیابانی بوده است، با این حال من تصمیم گرفتم فرزندم را به دنیا بیاورم تا از طریق قانونی به همه ثابت کنم که دختری خیابانی نبودم.
با آن که می دانستم اگر این موضوع را برای خانواده ام بازگو کنم هیاهوی عجیبی به راه می افتد ومن هم انگشت نمای دیگران می شوم ولی چاره ای جز بیان این ماجرا برای اعضای خانواده ام نداشتم. تلفنی موضوع را به آن ها گفتم و به کلانتری آمدم تا از مجید به خاطر اغفال شکایت کنم و ...
با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) رسیدگی قضایی به این ماجرای تاسف بار در حالی آغاز شد که دختر جوان به مددکار اجتماعی گفت: به دختران جوان بگویید از سرگذشت من عبرت بگیرند و بدانند که فرجام این دوستی های خیابانی بسیار تلخ خواهد بود.