کمبود شدید دارو در پی شیوع آنفلوانزا و افزایش شمار بیماران، دولت مردان را مجاب کرد که دست به دامان واردات شوند؛ رویدادی که به باور کارشناسان قابل پیش بینی و حتی پیشگیری بود.
به گزارش «تابناک»، درباره کمبودهایی سخن میگوییم که به نوعی بسیار عجیب و دور از باور هستند؛ از کمبود سرم و قطره شستوشوی بینی گرفته تا داروهای OTC (که نیاز به نسخه پزشک ندارند) و حتی آنتی بیوتیکهایی که سالهاست به وفور در کشور تولید میشوند و کمتر کسی تصور میکرد روزی مجبور به واردات آنها به کشور شویم، به ویژه در روزگاری که «دارو» در کانون توجه دولت قرار گرفته و طرح «دارویار» برای حل مشکلات این حوزه تهیه و اجرا شده است.
اما آیا اجرای این طرح در بروز وضعیت این روزها بی تاثیر بوده است؟ مگر ممکن است چنین طرحی با این ابعاد و هزینه به اجرا در آید و به فاصله چندماه شاهد کمبود فراگیر داروهای ساده و به نوعی دم دستی در کشور باشیم؟ اصلا اگر این طرح قادر به جلوگیری از بروز معضلاتی از این دست نیست، چرا اجرایی شده و با آغاز به کارش در نیمه شب، به بروز التهاباتی در جامعه منجر شده است؟
دکتر کیانوش جهانپور، از مدیران اسبق سازمان غذا و دارو و سخنگوی سابق وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در این باره گفتوگویی با خبرگزاری آریا داشته و نکاتی بیان کرده که بسیار قابل تامل و جالب توجه است. گفتوگویی تفصیلی که در ادامه بریدههایی از آن پیش رویتان قرار دارد:
♦ مشکل امروز دارو فراتر از حوزه دارو و سلامت است؛ فرابخشی است. بروز مشکل کمبود مقطعی دارو، حتی در داروهای معمول و OTC که البته برخی از آنها به غلط دوباره در طرح دارویار به فهرست داروهای تحت پوشش بیمه همگانی الحاق شد، فراتر از طرح دارویار و سازمان غذا و دارو است.
♦ مشکل در نگاهی است که در دهههای اخیر به اقتصاد، به سلامت و به مدیریت و اقتصاد سلامت از سوی گروههای مختلف ترویج و القا و گاهی اوقات تحمیل میشود و متاسفانه در ماههای اخیر هم تحت عناوینی، چون جریان اصلی اقتصاد جهانی و اقتصاد متعارف به نظام سلامت تحمیل شد. البته بخشهای مختلف نظام سلامت هم در ماههای گذشته منفعلانه با آن مواجه شدند، اگر مقاومتی در سالهای گذشته در مقابل این جریان در نظام سلامت بود همان هم شکست و البته هزینه آن را هم وزارت بهداشت و هزینه نهایی آن را مردم متحمل خواهند شد.
♦ ابایی ندارم به تاسی از علمای علوم اجتماعی نام آن را نگاه نولیبرال بگذارم، آنچه شما میبینید جز اخیر ماجراست و البته برخی هم تلاش میکنند فقط همان قسمت کوچک دیده شود. به عبارتی از کمر ماجرا روایت میشود نه از سر داستان،؛ بله آخرین صحنهای که خلق شده انتخاب بر سر دوراهی و دو گزینه کمبود یا گرانی بی سابقه داروست. قابل پیش بینی هم بود و اصلا غیرمترقبه نبود، از همان آغاز سال ۱۴۰۱ مشخص بود که حلقه پایانی یا پذیرش قیمتهایی است که دولت از آن واهمه دارد یا کمبود گسترده دارو، اما آیا این همه ماجراست؟ خیر.
♦ البته عدهای از دوستان داخل و خارج از نظام سلامت علاقهای به طرح کل موضوع ندارند، سالهاست انکار میکنند. جالب اینکه همین نقد به نگاه نولیبرال تصریح شده بود که برخی دوستان حوزه دارو اتفاقا این صدا را شنیده بودند و حتی واکنش صریح هم داشتند که این طرحها به معنای نولیبرال بودن دولت سیزدهم نیست. بله، دولت نیست یا حداقل نمیخواهد باشد، اما آیا به معنای نولیبرال بودن این نگاهها و القائات نیست؟ هست و انکار هم نمیتوان کرد.
♦ دارویار همزمان از یک دوگانگی رنج میبرد؛ دوگانگی کالایی دیدن سلامت، کاهش نقش دولت و حذف ارز ترجیحی و حمایتی و...، و از سوی دیگر سیاست رفاهی و حمایتی حداکثری مبنی بر پوشش وسیعتر بیمهای و افزایش پوشش بیمهای به ۹۰ درصد و توسعه دارونامه رسمی و... همه این اتفاقات شاید خوب هم در دارویار قرار است در چندماه خلاصه شود و به سرعت اعجازی در حوزه دارو واقع شود، خب نتیجه این نگاه خوش بینانه افراطی یا ساده اندیشانه هم اینکه از قضا سرکنگبین صفرا فزود. اینکه تصور کنیم به کشف بزرگی دست یافتیم، حس خوبی است، اما این حس چقدر بر واقعیت استوار است داستان دیگری است.
♦ اساسا حجم اقتصاد یا به تعبیری بازار سلامت شما چقدر است که باز کردن ارزانکده همه چیز فروشی دارو هم بدان ملحق شود؟ THE یا هزینه کلی سلامت چقدر است که مثلا نیمی از آن یا بیشتر به دارو تخصیص یابد؟ اگر چنین شد یعنی یک جای کار مشکل اساسی وجود دارد، یا سایر هزینههای شما تعدیل نشده و ساختار شما متعادل نیست یا یک پای این تعدیل اقتصادی دارو میلنگد.
♦ در نظامهای سلامت اعم از جوامع فقیر و غنی، سهم دارو از THE چقدر است؟ در ایران چقدر بوده و چگونه یک شبه همه این نظم موجود با همه کاستیهایش قرار است واژگونه شود؟ کدام بخش سلامت و کدام حلقههای زنجیره دارو برای این انقلاب آماده است؟ آن هم انقلابی که از پایه محل بحث است، اتکا به وعده و وعید بیرون از نظام سلامت برای استارت زدن چنین مسابقه دو سرعتی کافی نیست.
♦ حوزه سلامت میدان ترکتازی اقتصاد بازار آزاد نیست. سلامت کالا نیست اگر هم کالا مفروض شود سراسر کالای خصوصی نیست، اگر هم به همان پیش فرض تخصیص منابع محدود در میان نیازهای نامحدود ملتزم باشند باز هم بخشی از طرحهای بدیعی که داده میشود از این دایره بیرون میزند.
♦ حذف ارز حمایتی همزمان با توسعه فهرست دارویی آنهم فهرست بلند داروهای تحت پوشش بیمه همگانی و بالابردن سهم بیمه از قیمت دارو و پهن کردن سفره دارونامه رسمی بدون ملاحظات اقتصادی یک رویاست. این رویا تعبیر ندارد، خواب آشفته است.
♦ شوک درمانی علاج معضلات سلامت نیست، حداقل در این مسیر باید گام به گام حرکت کرد، با طمانینه، با رصد نتایج، از پله اول ناگهان به پله آخر پریدن قربانی میگیرد. سر و دست و پای شکسته عاید میکند، شعری نگوییم که در قافیه آن بمانیم، حداقل تکرار نکنیم.
♦ کمیسیون قیمتگذاری جای قافیه بندی اینسرودهها و بداههها نیست، ابرکمیسیونها هم نمیتوانند به این شتاب منطقی سازی قیمتها را سامان دهند. سلامت جای این مانورهای آکروباتیک نیست، دارو کالای استراتژیک است، سلامت حوزه اجتماعی است.
♦ دوستانی که حذف ناگهانی ارز حمایتی را مهمترین اقدام در حمایت از اقشار کمتر برخوردار میدانستند الان نظری ندارند؟ عزیزانی که میفرمودند آثار مثبت این کار در حال پدیدار شدن است در دو ماه اخیر این آثار را به بیماران نسخه به دست نشان دادند؟
♦ به شخصه امیدوارم همه چیز به خیر و خوشی ادامه یابد، ولی فکر نمیکنم شرکای این طرح در ادامه مسیر توان و یارای ایفای تعهدات را داشته باشند و نظام سلامت میماند و حوضش. طبق معمول هم نظام سلامت بخصوص سازمان غذا و دارو سیبل میشود و این بار گران را که نباید به عهده میگرفت به دوش خواهد کشید. نولیبرالیسم هم که به مزاح برخی علما کلا گردن ندارد که بر عهده گیرد، یکی دو لگد فوریتی هم به تابوت تولید داخل زده میشود و...!