چهار مرد که در پروندههای جداگانه مرتکب قتل شده بودند، سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفتند اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی، موفق شدند از اولیای دم مهلت دوبارهای برای زندگی بگیرند.
نخستین پرونده
به گزارش ایران، نخستین زندانی که سحرگاه چهارشنبه در زندان رجاییشهر پای چوبه دار ایستاد، سال 98 دست به جنایت زده بود. گزارش این جنایت ساعت 01:30 بامداد جمعه 10 خرداد سال 98 از سوی مأموران کلانتری 179 خلیج فارس به بازپرس جنایی اعلام شد.
بررسیها نشان میداد سه پسر جوان در پارکی دور هم بودند که ناگهان بین آنها درگیری رخ داد و یکی از آنها با چاقو دوستش را به قتل رساند. با شناسایی هویت متهم، او ساعاتی بعد در خانهاش دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد و گفت: چند شبانهروز نخوابیده بودم ناگهان حس کردم یکی به من دستور میدهد دوستانت را بکش. من هم با چاقویی که به همراه داشتم به سمت دوستانم حمله و مجروحشان کردم. بعد از آن هم به خانه رفتم اما توسط پلیس دستگیر شدم.
با اعتراف پسر جوان به جنایت و تکمیل تحقیقات، مدتی بعد او در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و با توجه به درخواست اولیای دم، حکم قصاص برای او صادر شد. با تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، زمان اجرای حکم او مشخص شد اما در لحظات آخر با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران، اولیای دم به او مهلت دو ماهه دادند.
پرونده دوم
دومین محکوم به قصاص مرد جوانی بود که مهر سال 97 دو زن را در خیابان نامجو تهران به قتل رسانده بود. وی به قصد سرقت به خانه زن میانسالی رفته بود اما بعد از درگیری با وی و دختر جوانی که میهمان خانه او بود آنها را به قتل رساند و فرار کرد اما وقتی قصد خروج از کشور را داشت از سوی پلیس دستگیر شد. با درخواست اولیای دم، طبق مدارک موجود در پرونده؛ اعتراف متهم به دو قتل و بازسازی صحنه قتلها، قضات دادگاه کیفری استان تهران او را به دوبار قصاص محکوم کردند. اما متهم نیز صبح دیروز موفق شد در آخرین لحظه از اولیای دم مهلت بگیرد.
جنایت پسرخالهها
سومین جنایت بامداد هفتم مرداد 91 رخ داد و مرد 55 سالهای طی درگیری روی پل عابر خیابان دماوند مورد حمله قرار گرفت و جان خود را از دست داد. تحقیقات تیم جنایی با اعلام خبر قتل آغاز شد و بررسیها نشان میداد مقتول برای فروش آپارتمانش از خانه خارج شده بود اما هدف حمله دزدان جنایتکار قرار گرفته و سارقان پس از جنایت قولنامه و مدارک او را به سرقت برده بودند. با مشخص شدن این موضوع، احتمال دست داشتن مرد بنگاهدار در این جنایت مطرح شد. 44 روز پس از این جنایت مرد بنگاهدار بازداشت شد و به قتل با همدستی پسرخالهاش اعتراف کرد.
او مدعی شد که عامل جنایت پسرخالهاش شایان است و او با چوبدستی به سر مقتول زده است. شایان در ادامه تحقیقات بازداشت شد و گفت: «در جریان دعوا روی پل عابر، من فقط یک ضربه با چوب بر سر مقتول زدم. همان موقع پسرخالهام چوب را از دستم گرفت و خودش هم با چوب، چندین ضربه بر سر او زد. پس از دزدیدن قولنامه و پولها، من و پسرخالهام سوار موتورسیکلت دوستم که منتظرمان بود شده و فرار کردیم.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که پسر خالهها قصد کلاهبرداری و تصاحب ملک مقتول را داشته و به همین دلیل نیز سناریوی جنایت را رقم زدهاند. در ادامه تحقیقات، کیفرخواست هر دو متهم به اتهام مشارکت در قتل صادر شد و در دادگاه پسرخالهها به قصاص محکوم شدند.
نام دو پسرخاله در لیست قصاص بود که با گذشت چندین سال از جنایت، یکی از آنها به حکم صادره اعتراض کرد و مدعی شد که او عامل اصلی قتل نیست. با درخواست اعاده دادرسی، بار دیگر او پای میز محاکمه رفت و این بار قضات دادگاه حکم بر برائت او دادند. بدین ترتیب یکی از پسرخالهها از زندان آزاد شد و دیگری سحرگاه چهارشنبه در زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت که او نیز موفق به گرفتن مهلت شد.
بازگشت از آلمان
اما آخرین محکومی که توانست از اولیای دم چند روز مهلت بگیرد، پسر جوانی بود که اوایل مهر سال 90 در یک درگیری در قهوهخانهای در شهرری دست به جنایت زد. در این درگیری خونین پسر ۲۸ سالهای به نام حسن با ضربههای چاقو جان سپرد.
با شناسایی هویت متهم به نام آرش، تلاش برای دستگیری او آغاز شد اما پلیس هیچ ردی از وی به دست نیاورد. شواهد نشان میداد احتمالاً آرش به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده است. در حالی که هشت سال از این ماجرا گذشته بود آرش راهی ایران و در مرز توسط پلیس بازداشت شد. او در تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد و مدعی شد که به خاطر عذاب وجدان به ایران برگشته است.
با اعتراف متهم جوان به جنایت و صدور کیفرخواست پرونده این جنایت برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. آرش زمانی که در جایگاه ویژه قرار گرفت در حالی که از جنایتی که مرتکب شده پشیمان بود، گفت: آن شب حال خوبی نداشتم و نمیدانم چه شد که با مقتول دعوایم شد دعوا کم کم بالا گرفت و در همان حال با چاقویی که همراهم بود به حسن ضربه زدم. بعد از جنایت به آلمان رفتم ولی در این مدت عذاب وجدان داشتم و تصمیم گرفتم به ایران برگردم و خودم را معرفی کنم. من با خانواده حسن رفت و آمد داشتم و با برادرهای او دوست بودم. من شرمنده آنها هستم و تقاضا دارم مرا ببخشند.
با توجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، دادگاه حکم بر اشد مجازات صادر کرد. آرش نیز نامش در لیست اجرای حکم بود و تا پای چوبه دار رفت اما او نیز موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد.