به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۱۰ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که کشمکش مشترکان واپراتورها درباره افزایش تعرفه اینترنت، نامه کتبی دو هلدینگ برای خرید سرخابیها، واکنش ایران به بیانیه سه کشور اروپایی و آمریکا در مورد غنی سازی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
جعفر گلابی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: ترور یک مستشار نظامی ایران در سوریه توسط اسراییل از زوایای مختلف قابل پردازش و حاوی پیامهای تاملبرانگیز است. این ترور دولتی متاسفانه نه تنها در سطح جهان محکوم نشد، بلکه آنچنانکه باید از سوی ایرانیان مورد توجه قرار نگرفت و بعضی از اپوزیسیون استقبال هم کردند! این بازتاب نشان میدهد که اختلافات و تضادهای درونی در سطح جامعه به ملیت و وطنگرایی آسیب زده است. آقای سیدرضی موسوی هر فکر و تمایل سیاسی داشت یک سرباز ایرانی بود که برخلاف موازین بینالمللی هدف حمله تروریستی قرار گرفت و یک ایرانی آگاه حتی اگر مخالف جمهوری اسلامی باشد باید نسبت به آن واکنش متناسب نشان دهد. تضعیف مستمر چسبندگی اجتماعی و تحتالشعاع قرار گرفتن ملیت و تنگ کردن دایره خودی و تفاوت و تبعیض در مواجهه استاندارد با همه ایرانیان و نگاه دوگانه به حقوق مشروع شهروندی به مصیبت فوقالذکر دامن زده است. ما ایرانیان هر اختلافی میان خود داشته باشیم هرگز هویت ملی خود را نباید فراموش کنیم.
اگر جمهوری اسلامی مدافع حقوق همه ایرانیان در هر جای جهان باشد و فقط آنان که در دادگاه صالحه خیانتشان به کشور ثابت یا دستگاههای اطلاعاتی اقدام علیه امنیت ملی ازسوی آنان را محرز بدانند از این قاعده خارج باشند قطعا به تثبیت هویت ملی کمک کرده است. یک مخالف ایرانی جمهوری اسلامی هم حقوقی دارد که از سوی دولت در هر جای جهان باشد باید مورد محافظت قرار گیرد و هیچ کس و هیچ دولتی حق تعرض به او را ندارد. البته مسلم است که برخی از اپوزیسیون چنان همه مرزهای هویت ملی خود را در نوردیدهاند که نه تنها از ترور یک هموطن خود برائت نمیکنند بلکه از تحریم و حمله نظامی به مردم خویش حمایت میکنند، آنان از ایرانیت خویش فقط داشتن زبان فارسی را با خود یدک میکشند. البته در این ماجرا نباید از عنصر نفوذ و رخنههای اطلاعاتی غفلت کرد و نسبت به آن حساسیت مضاعف نداشت، اما ترور جنایتکارانه یک سرباز ایرانی ابعاد دیگری هم دارد و این معنا را نشان میدهد دولتی نژادپرست از سوی ابرقدرتها اجازه اعمال تروریستی را دارد و آشکارا حتی با هواپیمای جنگی در کشور ثالث اقدام نظامی میکند.
این رویه شوم قطعا پایههای صلح جهانی را سست میکند و روزی گریبان مدافعان این روشها را خواهد گرفت. از نظر سیاسی و نظامی مواضع دولت روسیه در این مورد بسیار مهم و قابل تامل است. ما با این کشور در سوریه متحد استراتژیک بودهایم و همکاریهای نظامی گستردهای داشتهایم، چرا دولت روسیه در قبال تعرض به مستشاران و بعضا مراکز امداد ایرانی در سوریه نه تنها دفاعی صورت نمیدهد بلکه حملات مشابه را محکوم نمیکند؟! اساسا سامانه اس ۳۰۰ روسیه در سوریه به چه منظوری مستقر شده است؟
در آنجا به جز نیروی هوایی اسراییل و امریکا هیچ دولت و گروهی امکان و انگیزه عملیات هوایی علیه دولت سوریه را ندارد. تاکنون شنیده نشده که حتی یک مورد از جولان هواپیماهای جنگی اسراییل توسط سامانه اس ۳۰۰ مورد رهگیری یا هدف قرار گرفته شده باشد. آنها همواره تماشاگر بمبارانهای مستمر جنگندههای اسراییل بودهاند؟ موضوع از دو صورت خارج نیست؛ یا این سامانه قدرت مانور لازم در برابر هواپیماهای مهاجم را ندارد که مسوولان محترم نظامی ایران باید نسبت به این ضعف حساس باشند و در حفاظت از آسمان ایران همه تکیه خود را به این سامانه ننهند یا اساسا دولت روسیه هیچ انگیزه برای مقابله با تهدیدات هوایی علیه تمامیت ارضی سوریه ندارد و احتمالا فقط هزینه آن را از دولت این کشور میستاند. پیچیدگیهای سیاسی و نظامی در منطقه ما به شدت بالا رفته است و دولت ایران باید برای عبور از تنگناهای موجود علاوه بر اراده ملی از خرد جمعی همه صاحبنظران وطندوست استفاده کند. یک اشتباه کوچک ممکن است خسارات زیادی برای کشور ایجاد کند.
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: در یکی از سایتهای خرید و فروش اتومبیل، قیمتها را مشاهده میکردم که متوجه شدم قیمتها در بازار آزاد نسبت به هفته قبل بعضا رشدی چند ده میلیونی داشتهاند، به فکر فرو رفتم تا چه زمانی روان من میتواند تحمل این همه نوسان قیمت را داشته باشد؟ و چه میزان این افزایش و کاهشها در سلامت روانم تاثیر دارد؟ روان ما تا چه میزان میتواند در برابر این اخبار ضد و نقیض تحمل داشته باشد؟ یک روز صحبت از حذف قیمتگذاری دستوری است و روز دیگر توسط ارگانی دیگر تکذیب میشود، یک روز صحبت از واردات خودرو است و روز دیگر تکذیب میشود و بسیار اخبار دیگری که امروز گفته و فردا تکذیب میشوند.
با خود فکر میکردم این میزان نوسان و اخبار ضد و نقیض تا چه حد بر روان من تاثیر گذاشته است و محصولش در روان من چه بوده که فقط به یک پاسخ رسیدم، آن هم استرس و اضطراب بیشتر! گرانی مسکن و اجاره خانه، نگرانی درمورد پیدا کردن شغل مناسب برای خود یا یکی از اعضای خانواده، مسائل و مشکلات مربوط به ازدواج خود یا یکی از اعضای خانواده همیشه استرسزا است، حالا فکر کنید افرادی که این روزها با چنین مواردی دست و پنجه نرم میکنند چه ابعادی از استرس را متحمل میشوند. در حوزه اقتصادی بیشترین شدت استرس زایی مربوط به تورم و گرانی کالاها و پس از آن به ترتیب کمبود و گرانی مسکن، بالا بودن اجارهخانهها و مقروض بودن و بدهی داشتن است. در حوزه اجتماعی و فرهنگی بیشترین شدت استرسزایی به ترتیب مربوط به برخورد با افراد غیرقابل تحمل، رشد انحرافات اخلاقی، مورد سوءاستفاده مالی قرار گرفتن، سرقت یا اخاذی، ابتلا به بیماری و تبعیضات است.
ممکن است به علت طولانی شدن روند این وقایع واخبار اثر آنها در ظاهر احساس نشود، اما این اخبار تاثیر خود را به صورت غیرمستقیم میگذارند و به هرحال انرژی روانی جامعه صرف آنها میشود. آنچه اهمیت دارد این است که استرس طولانی مدت میتواند آسیب زا باشد. گاهی این عوامل استرس زا مسائل بزرگ و پراهمیتی هستند که در افراد اضطراب ایجاد میکنند و به تدریج آستانه تحمل آنها را کاهش میدهند. به همین دلیل هم این روزها در جامعه میبینیم که با کمترین بهانه، بیشترین زد و خوردهای فیزیکی اتفاق میافتد؛ آستانه تحمل مردم کاهش پیدا کرده و دلیل اصلی آن استرسهایی است که اکثرا ریشه اقتصادی دارند. عوامل استرسزای محیطی میتوانند باعث شروع و بروز بیماریهای روانی باشند و بر عود این بیماریها، تشدید علائم آنها یا طولانی شدن روند درمان اثر بگذارند. حالا دراین شرایط اقتصادی و وضعیت استرسزا میبینیم که زمینه برای ایجاد بیماریهای جدی مثل چاقی، فشارخون، دیابت، سرطان و ... مهیا است، افزایش روزانه این بیماریها را هم میتوانیم در جامعه ببینیم هرچند که میتوان آنها را با مدیریت و برنامهریزی صحیح کنترل و از پیشروی آن جلوگیری کرد؛ که قطعا در جامعهای که استرس و اضطراب کمتر باشد اعضایش میتوانند با انرژی و شادابی بیشتری فعالیت کنند و همین امر باعث پیشرفت بیشتر آن جامعه خواهد شد.
صادق رسولی طی یادداشتی در سرمقاله امروز خراسان با عنوان دریای سرخ و گزینههای محدود آمریکا نوشت: طی یک ماه گذشته به دلیل حملات موشکی انصارالله، شرکتهای کشتیرانی دستهدسته دریای سرخ را ترک میکنند. به گفته مقامات آمریکایی، این گروه یمنی حداقل ۱۲ کشتی در دریای سرخ را هدف ۱۰۰ حمله موشکی و پهپادی قرار داده و هشدار داده که همه کشتیهایی را که به سمت اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) حرکت میکنند، خواه متعلق به اسرائیل باشند یا نه، هدف قرار خواهد داد. درمجموع کاری که یمن با کشتیهای اسرائیلی و حامیان تجاری آنها انجام داد در جبهه نبرد تحول بزرگی ایجاد کرده است. در روزهای اخیر و در واشنگتن بحثهای گستردهای درخصوص اجرای یک عملیات نظامی علیه اهدافی که پنتاگون مشخص کرده، صورت گرفته بود. این بررسیها که با ترس شدید از پیامدهای آن همراه بود با خوشرقصی مزدوران سعودی و اماراتی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی و ارائه طرحی برای تصرف بندر الحدیده و خط ساحلی مصادف شده بود.
نهایتا آمریکا تصمیم گرفت یک محاصره دریایی علیه بندر حدیده اعمال کند. اقدام بعدی آمریکا در دریای سرخ که نوعی تشدید تنش تلقی میشود، استقرار ناوگان نظامی خود در دو سوی تنگه بابالمندب بود. این آرایش بدین شکل بود که کشتیهای عبوری از تنگه به شکل یک کاروان فشرده و نزدیک به هم درآمده، کشتیهای اسرائیلی در این قالب پنهان شوند و پوشش لازم از سوی آمریکا داده شود. بسیاری از شرکتها و کشورها، اما راه خود را از آمریکا جدا و در تماسهایی با صنعا بر عدم حرکت به سمت بنادر رژیم صهیونیستی تاکید کردند. همچنین بسیاری از کشتیها نیز بهرغم توصیههای آمریکا ردیاب و کانالهای ارتباطی خود را خاموش نکرده و با نیروی دریایی یمن ارتباط گرفتند. ذکر این نکته جالب است که گفته میشود برخی کشتیها یک بنر روی کشتیهایشان زده و روی آن نوشتهاند که هیچ رابطهای با اسرائیل ندارند! این مسائل باعث شد تا یمنیها نیز دست به کار شوند و در گام اول نظارت و پوشش اطلاعاتی خود را چند برابر کنند. از این رو گشتزنی دریایی نیروهای یمن نیز به شدت افزایش یافت تا هیچ کشتی مرتبط با رژیم تحت پوشش تاکتیکهای آمریکایی از تنگه عبور نکند.
در گام بعدی و در جلسه اخیر مقامات یمنی سه تصمیم مهم گرفته شد؛
۱. آمادگی و هماهنگی برای حرکت به مرحله سوم محاصره دریایی رژیم صهیونیستی
۲. قرار گرفتن همه ناوگان آمریکایی در لیست اهداف عملیاتی
۳. ورود همه پایگاههای آمریکایی در لیست قرمز نیروهای مسلح یمن تصمیمات دوم و سوم در صورت تداوم تلاش ایالات متحده برای تشدید تنش در دریای سرخ یا هرگونه اقدام خصمانه اجرایی خواهد شد. حال سؤال مهمی که مطرح است، این است که آیا این تنشها منجر به ورود مستقیم ایالاتمتحده به جنگ علیه یمن خواهد شد؟
در بررسی شرایط فعلی، به چند نکته باید توجه کنیم؛
۱- نکته اول این که تاثیرگذارترین سلاح انصارا... توانایی آنها در ایجاد اختلال در حملونقل تجاری از طریق دریای سرخ و تا کانال سوئز است که سریعترین و مقرون بهصرفهترین مسیر برای کشتیها برای سفر از آسیا به اروپاست. این یک مسیر استراتژیک و یک تهدید بزرگ اقتصادی است. انصارا... در هفتههای اخیر نشان داده میتواند تلآویو و متحدانش را تحتفشار اقتصادی قرار دهد و از یک «دردسر کوچک» به یک «تهدید امنیتی بزرگ» برای غرب بدل شود.
۲-نکته دوم این است که انصارا... توانسته در ضمن موفقیتهای نظامی و سیاسی، یک نفوذ اجتماعی هم داشته باشد، یعنی مردم یمن کاملاً با این گروه همراهی میکنند و این یعنی یک جنبش اجتماعی پشت سر حرکت بزرگ انصارا... و مدیریت آن وجود دارد؛ بنابراین تهدیدات آمریکا، علیه یک گروه نظامی نیست و در صورت وقوع جنگ، یمنیها از کشورشان دفاع خواهند کرد.
۳-نکته سوم شکست آمریکا در ائتلافسازی علیه یمن است. شکستی که در سالهای جنگ عربستان سعودی با یمن تجربه شد و در اتفاقات اخیر نیز با کنار رفتن برخی از کشورها، ائتلاف دریایی به سرنوشتی نامعلوم دچار شده است؛ بنابراین باید گفت هنوز تردیدهای زیادی درخصوص ورود مستقیم آمریکا به جنگ علیه یمن وجود دارد و به نظر میرسد ایالاتمتحده به حمایت از متحدان خود با هدف توقف تهدیدها و حملات انصارا... ادامه دهد.