با سقوط دولت اشرف غنی و بر سر کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان، ظاهرا همه چیز در این کشور تغییر کرده الا سیاستهای آبی و عدم پرداخت حقابه کشورمان از هیرمند!
به گزارش «تابناک»، چهارم فروردین ماه ۱۴۰۰، زمانی که اشرف غنی، رئیسجمهور وقت افغانستان برای مراسم افتتاح سد «کمال خان» به ولایت نیمروز رفت و به ایراد سخنرانی پرداخت، کمتر کسی تصور میکرد ۵ ماه بعد دولت وی ساقط شده باشد و بار دیگر طالبان زمامدار امور در این کشور شوند؛ تغییری شگرف که شروع سلسله تغییرهای فراوانی در افغانستان بود.
آن روز غنی در زمان افتتاح سد یاد شده در نزدیکی مرز کشورمان اظهاراتی داشت که بازتاب زیادی در کشورمان داشت چراکه صراحتا خلاف توافقات تاریخی دو کشور بود؛ او گفت که کشورش دیگر آب را رایگان نمیدهد، بلکه با افتخار محصولات نیمروز را به ایران میفروشند. اظهاراتی که در ادامه آن مباحثی مانند تبدیل نیمروز به انبار آب افغانستان و پرداخت نفت در ازای بهرهمند شدن از این انبار مطرح شد.
سخنانی که نشان میداد چراکه حاکمان این کشور در پایین دست رود هیرمند (در افغانستان: هیلمند)، جایی که آب رها شده از سد عظیم کجکی در انتهای مسیر به سمت سرازیر شدن به مجموعه تالابهای هامون (شامل سه تالاب که تقریبا یکی از آنها در خاک افغانستان واقع است، دیگری در محدوده جغرافیای ایران قرار دارد و سومی بین دو کشور مشترک است) قرار دارد، سد کمان خان را، آن هم با آن ویژگیهای عجیب احداث کرده اند.
سیاستی برای حبس آب در افغانستان و جلوگیری از ورود آن به ایران، به قیمت زیرپاگذاشتن معاهدات قدیمی بین دو کشور و حتی به قیمت محروم شدن اهالی پایین دست رود در خود افغانستان که چند شهر و چندین روستا با جمعیت قابل توجه را شامل میشود. سیاستی که برای اجرای آن، سد انحرافی «کمال خان» به شکل عجیب طراحی و اجرا شده به گونهای که با پرشدن مخزن سد، آب از بخش جنوبی سازه که ارتفاع تاج آن ده متر کمتر است، به سمت شوره زار سرریز میشود!
البته دولت غنی و شرکایش به این حد از خصومت بسنده نکرده و در پایین دست قسمت سرریز سد کمال خان هم بند انحرافی دیگری با نام «قلعه افضل» احداث کرده اند که نمیگذارد آب به حرکت ثقلی خود ادامه داده و روانه «هامون پوزک»، یکی از سه دریاچه هامون شود که در خاک افغانستان واقع است و با پرشدنش، به دو هامون دیگر یعنی «هامون صابری» و «هامون هیلمند» راه پیدا کند، بلکه به ناچار به مسیل «رود خشک» هدایت شده و در انتها به شوره زار «گود زره» میرسد و به اصطلاح به تلخاب تبدیل میگردد.
ساختاری که به وضوح حکایت از دشمنی و ندید گرفتن اسنادی را دارد که نیم قرن پیش میان دو کشور امضا شده و بر اساس آن حقابه ایران از هیرمند در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) تعیین شده است. حقابهای که هرگز پرداخت نشده و نمیشود، آن هم در حالی که میزان پرداخت شده از آن هم عمدتا از نوع سیلابهایی است که قادر به مهارش نیستند و سرازیر شدنش به هامون را به حساب پرداخت حقابه میگذارند. با این یادآوری که همواره محاسبات طرف افغانستانی از پرداخت حقابه بیشتر از آب ورودی به کشورمان است!
وضعیت ناخوشایندی که از گذشتههای دور تا به امروز پابرجا مانده و چندین و چند دور مذاکره بین دو کشور هم نتوانسته تغییری در آن به وجود آورد؛ وضعیتی که شاید در گذشته تا حدی قابل اغماض به نظر میرسید چراکه حیات هامون تداوم داشت، اما در نتیجه خشکسالیهای متوالی و سخت، حالا سالهای طولانی است که هامون به خاطره تبدیل شده و در نتیجه آن، وضعیت آبی پهناورترین استان کشورمان، سیستان و بلوچستان به شدت وخیم شده تا جایی که آبرسانی با تانکر به امری روزمره در بسیاری از مناطق استان تبدیل شده است.
شرایطی که به نظر میرسید با تغییر حکومت در افغانستان و بر سر کار آمدن دوباره طالبان تغییر کرده باشد، به ویژه زمانی که خبر رسید طالبها در ابتدای زمامداریشان، دریچههای سد کمال خان را گشوده و کوشیده اند حقابه ایران را بپردازند. خیالی که بعد مشخص شد خام بوده است و حالا دیگر تردیدی باقی نمانده که پرداخت نکردن حقابه ایران از هیرمند، از معدود نکاتی است که در افغانستان تغییر نکرده و طالبان هم به مانند اشرف غنی بر آن استوار هستند!
این را میشود از مرور تنشهای اخیر میان دو کشور بر سر این مساله نیز دریافت که بعد از انتقاد رئیس جمهور کشورمان از پرداخت نشدن حقابه، با واکنش تند طالبان مواجه شد و در ادامه با تدبیر مقامات کشورمان به تنش زدایی منجر گردید تا وزیر نیروی دولت سیزدهم عازم افغانستان شده و سپس هیاتی از طرف طالبان به ایران بیابد و مذاکرات به دستور کار دو کشور همسایه تبدیل شود.
مذاکرات و گفتگوهایی که طی آن طالبان با تاکید بر اینکه خشکسالی موجب کاهش شدید آب هیرمند شده و لذا پرداخت حقابه ممکن نبوده، قول دادند که دریچههای سد کمال خان را برای تامین حداقلهای آب مورد نیاز کشورمان بازخواهند کرد و بدین ترتیب این امیدواری به وجود آمد که مناقشه در آستانه حل و فصل قرار گرفته است، به ویژه از این رو که قرار شد هیاتهای کارشناسی دو کشور در خصوص تمامی اختلافات، به بحث و گفتگو پرداخته و مسائل را حل و فصل نمایند.
دورنمایی امیدبخش که ظاهرا خوشبینانه بوده است؛ این را میشود از اظهارات اخیر علی سلاجقه، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان دریافت که تاکید کرده نه تنها دریچههای سد کمال خان را بر خلاف قولهای داده شده، بازنکرده اند، بلکه آب سرریز شده را کماکان به سمت شوره زار گود زره هدایت میکنند. این در حالی است که مذاکرات بین دو کشور ادامه دارد، هرچند روند ماجرا در واقعیت، اصلا امیدبخش نیست و بحران آبی در سیستان و بلوچستان رو به وسعت و وخامت است.
اوضاع ناخوشایندی که ظاهرا سلاجقه را بر آن داشته تا در راس هیات فنی عازم افغانستان شده و این مساله را چاره جویی نماید. سفری که به تاکید رئیس مرکز اموربین الملل و کنوانسیونهای سازمان حفاظت محیط زیست، قریب الوقوع خواهد بود و یکی از دو رویکرد جدی دولتمردان برای پیگیری حقابه است؛ رویکردی که به موازات آن، از وزارت امور خارجه خواسته شده تا به وسیله یکی از آژانسهای تخصصی سازمان ملل متحد، UNEP، موضوع را به صورت سه جانبه مورد بررسی قرار داده و طرف افغانی را مجاب کنند که به تعهدات تاریخی شان عمل نمایند.
راهکارهایی که چشم امید بسیاری از هموطنان مان در سیستان و بلوچستان به آنهاست و امیدوارند که مثمر ثمر واقع شوند، هرچند به یاد دارند که بارها و بارها امثال این تدابیر به کار بسته شده و آخرین نمونه از آنها سفر وزیر نیروی کشورمان به افغانستان و در ادامه، سفر هیات طالبان به ایران است که هر دو روی کاغذ نتایج قابل قبولی به دنبال داشتند، اما در عالم واقع این گونه نشد. مسیری که باید منتظر ماند و دید این بار فرق خواهد کرد و به نتیجه متفاوتی منجر خواهد شد یا خیر؟!