مهره سنگی و شیء گلی، دوره نوسنگی، تپه چمن لیلان، موزه ملی
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، در پایان هر سال، باستانشناسان گردهم میآیند تا آخرین دستاوردهای کاوشها در ایران را به بحث و نمایش بگذارند. افزون بر نمایش ۴۰۰ اثر تاریخی کشفشده از حدود ۱۱۹ فعالیت میدانی برای نخستین بار در موزه ملی ایران، گزارش این اکتشافات نیز ارائه شد، که تصویر جدیدی از فلات ایران را میسازد. گزارش این اکتشافات به تدریج در ایسنا منتشر خواهد شد.
رونمایی از دندان شیری ۱۷۵ هزارساله کودک نئاندرتال
دندان شیری کودک نئاندرتال، که قدمت آن به ۱۷۵ هزار سال رسیده و شاهدی از قدمت سکونت در فلات ایران است، یکی از مهمترین یافتههای باستانشناسان ایران در سال ۱۴۰۱ بود، که برای نخستینبار در موزه ملی ایران به نمایش گذاشته شده است.
دندان شیری کودک انسان نئاندرتال با قدمت ۱۷۵ هزار سال
باستانشناسان، این دندان را در غار قلعه کرد آوج در استان قزوین یافتهاند. قلعه کُرد در کنار روستایی به همین نام در استان قزوین است، که راه دسترسی به آن آسان نیست. غار در ارتفاع ۲۱۳۷ متری از سطح دریا قرار دارد. باستانشناسان ایرانی و فرانسوی، در سه فصل غار قلعه کرد آوج را کاوش کردند و بقایای اسکلتی انسانی، استخوانهای جانوری و دستافزارهای سنگی را یافتند.
گزارش باستانشناسان این غار نشان میدهد که بیشترین بخش بقایای جانوری بزرگجثۀ غار قلعه کُرد را پستانداران بزرگی همچون انواع گونههای اسبسانان (Equids)، گاوسانان (Cervus elaphus) و بز و گوسفند وحشی (Capra cf aegagrus) به خود اختصاص داده است. حامد وحدتینسب، که سرپرست هیأت باستانشناسی غار قلعه کرد آوج است، میگوید: در میان این یافتهها، فراوانی گونههای مختلف «اسب وحشی» نکتهای درخور توجه است. همچنین حضور نوعی اسب منقرضشدۀ دوران پلیئستوسن به نام هیدرونتین (Equus hydruntinus) از زمرۀ نکات شاخص در مطالعۀ بقایای جانوری است.
توجه باستانشناسان، افزون بر بقایای پستاندارن بزرگجثه به حضور جانورانی همچون نوعی کرگدن دو شاخ منقرضشده (Stephanorhinus hemitoechus) که تا پایان پلیئستوسن در اوراسیا زندگی میکرده و همچنین خرس قهوهای (Ursus arctos) جلب شده است.
باستانشناسان در این غار در مجموع ۲۰ دندان انسانی هم به دست آوردهاند، که به گفته وحدتینسب، دندان شیری یک کودک انسان نئاندرتال به قدمت ۱۷۵ هزار سال از مهمترین یافتههای غار قلعه کُرد آوج بوده است.
وحدتینسب، کشف این دندان کودک نئاندرتال را قدیمیترین شواهد جسمانی از نوعی انسان در فلات ایران میداند و میگوید: آخرین سالیابیهای انجامشده به روشهای آزمایشگاهی گویای این است که قدمت لایههای فرهنگی غار قلعه کرد نزدیک به نیم میلیون سال است که آن را مبدل به قدیمیترین سکونتگاه انسان در فلات ایران کرده است.
کشفی به قدمت ۴۵ هزار سال در یک غار
اما، باستانشناسان در گمانهزنیهای غار شوپری در استان مازندران، دستافزارهای پارینهسنگی میانی را کشف کردهاند که قدمت آنها دستکم به ۴۵ هزار سال میرسد.
غار شوپری در درۀ مهربانرود در استان مازندران واقع شده است. دهانۀ غار نسبتاً کوچک و کمتر از ۲ متر طول و حدود ۱ متر ارتفاع دارد. گمانه لایهنگاری باستانشناسان در این غار در بخش انتهایی تالار اول ایجاد شده است. در لایهنگاری این غار، بدون رسیدن به سنگ بستر، ۵ لایه شناسایی شده است، که بنابر گزارش حسین رمضانپور ـ سرپرست هیأت باستانشناسان در شوپری ـ مهمترین یافتههای باستانشناختی فصل اول لایهنگاری این غار به دو گروه تقسیم میشود؛ گروه نخست، یافتههای سفالی دوره نوسنگی با سفال متأخر است. این سفالها دارای خمیرهای کرم تا قرمز و دارای نقوشی هندسی به رنگ سیاه و قهوهای هستند. فرم بیشتر این سفالها متعلق به کاسههای دستساز است. گروه دوم مواد فرهنگی دوره پارینهسنگی است.
باستانشناسان در گمانهزنیهای غار شوپری ۴۳۶ قطعه دستساخته سنگی از لایههای ۳ و ۵ به دست آوردند. کاوشگران معتقدند وجود تعداد بالای تراشه که در حدود نیمی از مجموع دستافزارهای شوپری را تشکیل میدهد، دلیلی بر تراشهمدار بودن مجموعه است. در میان تراشهها، دو تراشه شاخص لوالوا و ۱۰ تراشه با آثار برداشت مرکزگرا وجود دارد.
مجموعه قابل ملاحظهای از بقایای جانوری نیز از گمانه لایهنگاری غار شوپری به دست آمده است. ارزیابی اولیه باستانشناسان گویای حضور گونههایی از علفخواران بزرگجثه مانند اسب و گوزن است و در کنار آنها بقایایی از خوک و خرسِ غار نیز مشاهده شده است. یک قطعه استخوان بز یا گوسفند احتمالاً متعلق به اواخر پارینهسنگی میانی به دست آمده که دارای آثار برش منظم به شکل ۱۲ خط به یک اندازه و با فاصله یکسان از یکدیگر است. به گفته باستانشناسان، این خطوط میتواند نخستین تلاشها برای شمارش باشد و کاربردی مشابه چوبخط داشته باشد.
رمضانپور ـ سرپرست هیأت باستانشناسان در غار شوپری ـ میگوید: این برشها توسط ابزار سنگی روی این قطعه استخوان ایجاد شدهاند. با مشاهده دقیق خطوط به کمک میکروسکوپ قوی مشخص شد که روی این خطها گِل اخرا قرار دارد. قدمت دستافزارهای پارینهسنگی میانی بهدستآمده از غار شوپری نیز حداقل به ۴۵ هزار سال می رسد.
ایران؛ مرکز رویارویی گونههای انسانی مختلف
پناهگاه صخرهای سُرهه (اسکولدر)، ساوجبلاغ، استان البرز، محوطه دیگری است که سال ۱۴۰۱ کاوش شده و آزمایش سالیابی نشان میدهد که استقرار پارینهسنگی در این محوطه به بازه زمانی ۶۸ تا ۳۵ هزار سال پیش میرسد. دادههای این محوطه همچنین حاکی از وجود دو گونه انسانی نئاندرتال و مدرن در فلات ایران بوده است، که ایران را به عنوان یکی از مراکز مهم رویارویی گونههای انسانی مختلف معرفی میکند.
این پناهگاه صخرهای در ارتفاع ۱۹۰۰ متری از سطح دریا در شهرستان ساوجبلاغ واقع شده و تاکنون دو فصل کاوش باستانشناسی شده است. این محوطه تاریخی نیز همانند بیشتر محوطهها از گزند حفاریهای قاچاقچیان در امان نبوده و باستانشناسان ناچار شدهاند گمانهزنیها را در محل چالههایی که حفاران غیرمجاز کندهاند، انجام دهند. آنها پس از پاکسازی این چالهها، در دو فصل کاوش هفت مربع ۱×۱ متر باز کردند و تعداد ۴۴۹۹ قطعه دستافزار سنگی یافتند.
حمید حریریان ـ معاون هیأت گمانهزنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم پناهگاه صخرهای سُرهه (اسکولدر) ـ براساس تحلیل فناوری و گونهشناسی دستافزارهای سنگی نویافته میگوید: بیشتر آنها روی سنگ خام توف سبزرنگ با بافت متوسط تا درشتدانه ساخته شدهاند که منبع آن در اطراف محوطه و بر دامنهها از جمله دامنه جلو محوطه اسکولدر ۱ به فراوانی دیده میشود. مجموعه به طور کلی تیغهمدار است و مشخصاً در قالب تعریفشده پارینهسنگی نوین آغازین در جنوب غرب آسیا میگنجد. با کشف این فرهنگ، پیچیده بودن سبک زندگی در اواخر پارینهسنگی میانی و گذار به پارینهسنگی نوین آشکار میشود.
این باستانشناس همچنین اظهار میکند: این دادهها حاکی از وجود هر دو گونه انسانی نئاندرتال و مدرن در فلات ایران بوده است و ایران را به عنوان یکی از مراکز مهم رویارویی گونههای انسانی مختلف معرفی میکند. وجود فرهنگ پارینهسنگی نوین آغازین نشانه برهمکنش دو گونه انسانی، اختلاط ژنتیکی آنها و تطور گونه انسان مدرن است که منجر به محو شدن گونههای دیگر انسان و حکمرانی بلامنازع گونه انسان مدرن در تمام دنیا شد.
به زعم باستانشناسان، محل قرارگیری این محوطه در کوهپایههای جنوبی البرز، اهمیت آن را در مسیر مهاجرت انسان به سمت شرق و غرب نشان میدهد.
تاریخ فلزکاری در ایران به ۸ هزار سال رسید
اما کشف مهم دیگر باستانشناسان، که قدمت فلزکاری در ایران را جابهجا کرد، در تپه چمن لیلان استان آذربایجانشرقی رخ داد. تا پیش از این، گمان باستانشناسان بر این بود که قدمت صنعت فلزکاری در ایران باستان نهایت تا ۶ هزار سال باشد، اما کشف اخیر در تپه چمن لیلان، این تاریخ را تا حدود ۲ هزار سال عقب برد.
تپه چمن لیلان یکی از قدیمیترین محوطههای نوسنگی با سفال، در شمالغرب ایران است که وسعت تقریبی آن ۳۶۰۰ متر مربع بوده است. لیلان یکی از شهرهای استان آذربایجانشرقی است که در ۲۰ کیلومتری جنوبشرق ملکان و ۱۶۳ کیلومتری جنوبغرب تبریز واقع شده است. کاوش در این محوطه به منظور لایهنگاری و تعیین عرصه و پیشنهاد حریم این محوطه تاریخی براساس مجوز پژوهشگاه و برنامه اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجانشرقی با همکاری دانشگاه هنر اسلامی تبریز و در پاسخ به برخی از ابهامات اساسی از جمله «فرایند نوسنگی شدن و آغاز نوسنگی با سفال در شمال غرب ایران و حوضه دریاچه ارومیه» انجام شد.
گمانههای لایهنگاری در این محوطه نشان داد که استقرار در این محوطه از آغاز دوران نوسنگی با سفال در حدود ۷۰۰۰ ـ۶۹۰۰ پیش از میلاد آغاز شده و به مدت حدود ۵۰۰-۶۰۰ سال و تا ۶۵۰۰ ـ۶۴۰۰ پیش از میلاد ادامه یافته است. نخستین فصل کاوشهای تپه چمن لیلان روشن کرد که این محوطه به همراه محوطه همجوار آن، یعنی تپه اللهقلی لیلان، از جمله قدیمیترین روستاهای نوسنگی آذربایجان ایران هستند.
مهمترین یافته تپه چمن، بقایای تدفین دو اسکلت انسانی در قدیمیترین فاز معماری و روی خاک بکر بود که ۱۲ قطعه مسی به عنوان هدایای تدفینی و گورنهاده و نیز مُهرههای فراوان به عنوان گردنآویز در کنار این اسکلتها پیدا شد که باستانشناسان این یافتهها را در دوره نوسنگی «بینظیر» خواندهاند.
اکبر عابدی، که سرپرست هیأت نخستین فصل گمانهزنی در تپه چمن لیلان بود، میگوید: اهمیت این دادههای فلزی از این بابت است که آنها را در زمره قدیمیترین شواهد فلزکاری باستان در سرتاسر غرب آسیا و کل دنیا قرار میدهد، چرا که قدیمیترین شواهد فلزکاری که تاکنون گزارش شده مربوط به جنوب شرق ایران و محوطه «تلابلیس» است که بازه زمانی حدود ۴۵۰۰ قبل از میلاد را پیشنهاد میدهند.
افزون بر آن کشف مهم، باستانشناسان در این کاوشها، فلاخنهای گلی و سفالی نیز پیدا کردند که عمدتاً از جنس گل پخته ساخته شدهاند و آنها را از یافتههای شاخص این محوطه دانستهاند.
در کاوش تپه چمن لیلان شواهد فراوانی از آثار دوره نوسنگی از جمله تعداد ۴ کوره پخت سفال، تدفینهای نوسنگی، فازهای مختلف معماری خشتی و چینهای از جمله معماریهای راستگوشه با خشتهای پلانو – کانوکس سیگاریشکل به دست آمده است.
کشف ۵ گور با تدفین متفاوت در شمال غرب ایران
در ادامه کاوشهای باستانشناسی در سال ۱۴۰۱، لایهنگاری های تپه اهرنجانِ سلماس در آذربایجان غربی به کشف ۵ گور با شیوه تدفینی متفاوت منجر شد.
اهرنجان، از قدیمیترین استقرارگاههای حوزه شمالغرب دریاچه ارومیه است. این پهنه فرهنگی به لحاظ قرارگرفتن در حدفاصل ارتباطی که فلات ایران و حوضه دریاچه ارومیه را از یک طرف به منطقه قفقاز جنوبی و از سوی دیگر به شرق آناتولی و شمال بینالنهرین مرتبط میکند، از موقعیت راهبردی و شرایط اقلیمی و زیست محیطی ممتازی برای مبادلات تجاری و فرهنگی برخوردار بود و از دیرباز توجه جوامع بسیاری را به خود جلب میکرد.
مطالعات باستانشناختی و نیز مطالعه مواد فرهنگی محوطههای باستانی در این منطقه، میتواند تا حدودی امکان درک فرآیند روستانشینی اولیه (هزاره هفتم و ششم قبل از میلاد) و برهمکنشهای فرهنگی با مناطق همجوار را فراهم کند.
باستانشناسان، این محوطه را استقرارگاهی از روستانشینان کشاورز و دامپرور دوره نوسنگی، که در راستای مبادلات تجاری و فرهنگی شکل گرفته است، معرفی کردهاند. از نظر وضعیت توپوگرافی، این تپه به دلیل برشهایی که در آن ایجاد شده، دارای شیب نسبتاً تند از هر جهت بوده که دربرگیرنده معماری خشتی، لایهها و نهشتهای باستانشناختی است.
مهمترین یافتههای کاوش اهرنجان، بقایای معماری خشتی، تدفینها و همچنین سازههای حرارتی بزرگ (کورهها) بوده است. تدفینهای شناساییشده در این محوطه شامل سه گور با ۵ جسد، در ترانشه پلکانی و ۲ گور با ۲ تدفین در ترانشه عمودی است.
افراسیاب گراوند، سرپرست هیأت باستانشناسی اهرنجان میگوید: اجساد در ترانشه پلکانی در جهات شمال ـ جنوب و جنوب ـ شمال روی یک پهلو، چپ یا راست و سر رو به شرق دفن شدهاند، ولی در ترانشه عمودی و در عمقهای پایینتر، اجساد در جهت شرق به غرب بر پهلوی راست و سر روبه شمال دفن شدهاند و همچنین در دفن اجساد از محلول گِل اُخرا و حصیر استفاده کردهاند. به طور کلی همه اجساد جز یک مورد، (در گور دستهجمعی به صورت طاقباز دفن شده)، بهصورت چمباتمهای و بدون قراردادن اشیاء (جز یک مورد که در پشت آن یک پیاله سفالی قرار داده بودند)، دفن شدهاند.
گراوند، باستانشناس درباره جزئیات معماری یافتهشده در این تپه توضیح میدهد: ساکنان اهرنجان خانههای خود را با پلان راستگوشه به صورت مستطیل یا مربعشکل بنا کردهاند و در ساخت دیوارها از یک ردیف خشتهای خام به رنگ قهوهای مایل به سبز به ابعاد ۶×۲۲×۳۰ سانتیمتر بهره بردهاند. ملات بین خشتها که حدود ۲ سانتیمتر ضخامت دارد همان ملاتی بوده که در ساخت خشتها از آن استفاده شده است. در ساخت خشتها، خاک را با آب و شاموت (احتمالاً علف یا کاه) مخلوط کرده و در قالب ریخته و سپس در زیر آفتاب خشک کردهاند، آنها را روی ملات گذاشته و دیوارها را بالا بردهاند. در پی این سازهها از سنگ بهره گرفته نشده است. کف سازهها شامل کفهای کوبیده گلی است که در برخی موارد سطح آنها با اندودی از گچ به ضخامت حدود ۱ سانتیمتر پوشش داده شده است.
از دیگر یافتههای مهم باستانشناسان در اهرنجان، سازههای بزرگ وانیشکل بوده که در ابعاد مختلف و در عمقهای متفاوت ترانشه عمودی شناسایی شدهاند. این سازهها که بهطور میانگین ۴۵ تا ۶۰ سانتیمتر عمق دارند، دارای دیوارهای گلی به رنگ نارنجی با ضخامت ۳ سانتیمتر هستند که سطح داخلی آنها بر اثر حرارت سیاه شده است.
کشف چوبخطهای سنگی حسابداری ۶ هزارساله در شرق ایران
کاوش کلهکوب آیسک در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی نیز به یافتههای ویژهای از جمله چوبخطهای سنگی منجر شده است. مجموع یافتهها نیز باستانشناسان را به این نتیجه رسانده که کله کوب در هزاره چهارم پیش از میلاد، منطقهای صنعتی ـ کارگاهی بوده است.
محوطه باستانی کلهکوب آیسک، در شهرستان سرایانِ خراسان جنوبی در ارتفاع ۱۳۶۰ متری از سطح آبهای آزاد قرار دارد. نخستین فصل کاوش باستانشناسی در این محوطه در سال ۱۳۹۷ انجام شده بود و در سال ۱۳۹۸ پس از انجام مطالعات ژئوفیزیک و شناسایی محلهای مناسب برای ادامه پژوهش و کاوش افقی گسترده، ادامه پیدا کرد.
در فصل دوم چهار ترانشۀ دیگر در مرکز و بخشهای شمالی محوطه مورد کاوش قرار گرفت و بقایای معماری محدودههای صنعتی و کارگاهی شناسایی شد.
بر اساس کاوشهای باستانشناختی که تاکنون در محوطه کلهکوب انجام شده، سه دوره فرهنگی مربوط به دوره مسسنگی (هزاره پنجم پیش از میلاد)، دورۀ آغاز شهرنشینی (افق فرهنگی شوش II، هزارۀ چهارم پیش از میلاد) و عصر مفرغ (هزارههای سوم و دوم پیش از میلاد) شناسایی شده است.
باستانشناسان باتوجه به ماهیت و کاربری محدوده کاوششده در فصول دوم و سوم در کلهکوب، محدوده کاوششده را منطقهای صنعتی ـ کارگاهی معرفی کردهاند. در هزاره چهارم پیش از میلاد با افزایش تولیدات صنعتی و لزوم حسابداری دقیق کاﻻها از ابزارهای مختلفی همچون توکن، گویهای حاوی توکن، خط و نگارش بر تبلتهای گلی استفاده میشد. یکی از این آثار مربوط به حسابداری در محوطه کله کوب، چوبخطهای سنگی هستند. این چوبخطها عموما از سنگهای ماسهای ﻧرم خاکستریرﻧگی که به صورت تخت و نازک درآورده شدهاﻧد، درست شدهاﻧد و روی یک وجه آن خطوط هندسی ساده موازی و متقاطع ایجاد شده است.
سفالهای لبه واریخته و دیگر گوﻧﻪهای سفال شاخص هزاره چهارم پیش از میلاد و مخصوصا چوبخطهای سنگی شناساییشده در این فصل از کاوش، ﻧشاندهنده فن مدیریت اداری و ارتباط با فرهنگهای مشابه در مناطق دوردست است و هنوز پاسخ قطعی در خصوص چگونگی حضور فرهنگهای آغاز شهرﻧشینی با شاخصه سفال لبه واریخته در این بخش از ایران در محوطه کله کوب به دست نیامده است.
این یافتههای باستانشناسی را، که برای نخستین بار رونمایی شده است، در نمایشگاهی که در موزه ملی ایران تا پایان فروردین ماه ۱۴۰۳ برپاست، میتوان مشاهده کرد. ورودی موزه ملی ۵۰ هزار تومان است، اما تماشای نمایشگاه «گزیدهای از نویافتههای باستانشناسی ایران»، رایگان است.
---------------------------------------------
منابع:
پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
کتاب گزارشهای بیستویکمین گردهمایی سالانه باستانشناسی ایران