به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز پنج شنبه سوم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که وداع باشکوه با پیکر رئیس جمهور شهید خدمت و همراهان او در تبریز، قم و تهران از یک سو و حضور مقامات ارشد کشورهای مختلف در ایران برای تسلیت در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: «فیلم ممکن است حاوی صحنههایی باشد که برای همه مناسب نباشد» این جمله این روزها ضمیمه بسیاری از ویدئوهایی است که از صحنه حادثه دلخراش سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور و همراهشان منتشر و دیده میشود. ویدئو و عکسهایی که در بسیاری از کانالهای خبری به سرعت منتشر میشود، بدون اینکه چرایی انتشار آن مورد پرسش قرار گیرد. گفته میشود موتورسوارانی که ابتدا به صحنه حادثه رسیدهاند با دوربینهای تلفن همراهشان فیلمها را ضبط کرده و بدون در نظر گرفتن اینکه این موضوع ممکن است منجر به بروز تألم و آسیب شود، منتشر کردهاند.
درباره انتشار یا عدم انتشار فیلم و عکساز صحنههای دلخراش یا خشونتهایی که وجود دارد، قانون مشخصی وجود ندارد و این موضوع تنها از سوی سیاستهایی که در هر رسانه خبری وجود ندارد، دنبال میشود، با این حال هر نوع عکس و فیلم از صحنههای دلخراش نباید اجازه انتشار داشتهباشد، چراکه این موضوع میتواند روان دنبالکنندگان رسانهها، خصوصاً کودکان و نوجوانان را تحتتأثیر قرار دهد. هر رسانه بنا به سیاست اخلاقی خود باید جنبه اخلاقی موضوع را در نظر بگیرد و توجه داشتهباشد خانواده و بستگان افرادی که تصاویر دلخراش آنها بدون در نظر گرفتن هیچ محدودیتی منتشر میشود، تا مدتها متأثر از این اتفاق قرار خواهند گرفت.
در مورد انتشار تصاویری که از سانحه بالگرد حامل رئیسجمهور شهید در حال انتشار است بیاخلاقی توأم با هیجان برای به اشتراکگذاری زودتر تصاویر مشهود است. روشن است هیچ سیاست روشنی برای انتشار یا عدم انتشار آن وجود ندارد و رسانههایی که اقدام به انتشار این تصاویر میکنند، بنا به سلیقه شخصی خود دست به این عمل میزنند، بدون اینکه متوجه باشند به همان میزانی که دیدن این تصاویر برای آنها که در حوزه رسانهها فعال هستند، عادی جلوه میکند، نمیتواند برای سایر کاربران این رسانهها امری عادی جلوه کند، خصوصاً اینکه امکان دسترسی کودکان به این تصاویر میتواند زمینه بروز ناآرامی در آنها را دامن زند.
برخی کانالها و شبکههای معاند هم با انتشار توأم با هشدار این تصاویر مقاصد سیاسیشان را دنبال میکنند و تلاش دارند عداوت آشکار و پنهان خود و مخاطبانشان را با انتشار این تصاویر دنبال کنند، بنابراین افرادی که برای اولینبار دست به انتشار این تصاویر زده و اخلاق جامعه را زیر پا گذاشتهاند، تأثر دوستداران رئیس جمهور شهید و سرخوشی معاندان را با خود همراه کردهاند.
در مورد سایر افراد هم باید در نظر گرفت این موضوع با سواد رسانهای در حوزه اجتماعی پیوند دارد، از این لحاظ که هر کاربر شبکههای اجتماعی باید در نظر بگیرد با اشتراکگذاری این تصاویر دلخراش بیش از هر چیز به تألمی که هر کدام از کاربران در حال دامن زدن به آن هستند، دامن میزند.
محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان بازآرایی هسته سخت نظام نوشت: انقلاب اسلامی در دو ساحت «ملک» و «ملکوت» در آستانه هزاره سوم میلادی پای در میدان هستی گذاشت.
«ملک» انقلاب از مساحت کوچک و محقر یک خانه در قم، به نام مردی شروع شد، که قرن ما بدون نام او ناشناخته است.
این «ملک» اکنون دامنه خاکی و سطح تصرفات خود را تا سواحل مدیترانه و از آنجا خیمه خود را در غرب آسیا برپا کرده است.
صدای مردم انقلاب و انقلاب اسلامی مردم از زیر این خیمه در ۵ قاره جهان بهویژه در دانشگاههای معتبر جهان در میان خبرگان و نخبگان جهان شنیده میشود.
۲- آنچه در چند روز اول این هفته در ایران بهویژه در قم ، مشهد ، تهران دیده شد نوعی بازآرایی هسته سخت نظام و ثبت و پذیرش رویشهای جدید انقلاب اسلامی بود.
هسته سخت نظام با شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی و یارانش دنبال تعمیر، بازسازی و ترمیم سازههای پولادین خود است.
هسته سخت نظام ، قدرت نرم خود را در ایران ، منطقه و جهان با حضوری شکوهمند و حماسی در تهران دیروز به رخ دشمنان نظام و انقلاب اسلامی کشید.
۳- اندر وسعت پیدا و پنهان «ملک» انقلاب اسلامی و نفوذ آموزهها ، و ایدههای انقلاب در ذهن و قلب مردم جهان سخن بسیار است.
میشود با چشم سر آن را دید و در گزارشهای حتی ضدانقلاب ارتفاع آن را اندازهگیری کرد و به نظاره نشست.
اما آنچه مهمتر از «ملک» انقلاب است ، «ملکوت» انقلاب اسلامی است.
فقط اهل معنا اجازه ورود به تماشاگه زیباییهای آن را دارند.
آنان که توفیق این رویت را پیدا میکنند همیشه زبان در کام میکشند و اجازه بازگویی آن را پیدا نمیکنند. قدرت سخت و نرم انقلاب اسلامی مستظهر به پشتیبانی ملکوت انقلاب اسلامی است .
آنهایی که شهیدانه از میان ملت پرکشیدند انقلاب اسلامی را رها نکردند. امدادهای غیبی آنها به اذن الهی همان عاملی است که پشت ابرقدرتها بهویژه صهیونیستها را به خاک مذلّت انداخته است.
به همین دلیل است این انقلاب نهتنها یک روز عقبگرد نداشته بلکه روزبهروز پرقدرتتر شتابان به سمت اهداف خود با سرعت محیرالعقول درحرکت است .
۴- هر وقت که بهظاهر مکثی یا سکتهای درحرکت انقلاب پدید میآید ناگهان حادثهای رخ میدهد و خون تازهای در رگهای حیات انقلاب اسلامی جریان پیدا میکند آنچه دیروز در تشییع شهدای اخیر ملت ما رونمایی شد این بود که فاصلهای بین دولت و ملت وجود ندارد. آنها که با چرتکهاندازی آراء در انتخابات فکر میکنند مشروعیت مردمی نظام نقصان دارد در محاسبات خود باید مؤلفههای دیگر بهویژه تصاویری که از «ملک» و «ملکوت» انقلاب اسلامی وجود دارد را در نظر بگیرند. اشکهای بیامان مردم در تشییع مردان میدان خدمت بهویژه رئیسجمهور شهید یک تفسیر ملکوتی از یک بدرقه کمنظیر تاریخی دارد.
اگر این تفسیر ملکوتی را درک نکنیم در فهم مسائل بقای انقلاب به بیراه میرویم. قدرشناسی مردم در بدرقه تاریخی روز دوم خرداد ۱۴۰۳ یک نقطه نورانی در تاریخ حیات انقلاب اسلامی است.
روزنامه اعتماد در شماره امروز خود با انتشار گفت و گوی منتشر نشده از امام جمعه شهید تبریز مرحوم آل هاشم نوشت: بيترديد حجتالاسلام والمسلمين آلهاشم يكي از ائمه جمعه موفقي بود كه هرگز از ياد و خاطر مردم شريف تبريز و آذربايجان شرقي نخواهد رفت. از مهمترين ويژگيهاي آقاي آلهاشم توجه به فرد يا به افراد انسانها يعني اصل و مبداء عمل و دعوت در اديان الهي (فرد فرد انسانها) و همت گماردن در خدمت به خلق با هدف ساختن جامعه به حد مطلوب بود. به همينخاطر از زماني كه امام جمعه تبريز شد سعي ميكرد با مردم يكرنگ شود و اين از نكات اساسي مشخصات و مميزاتِ او در مقايسه با ديگران بود.به اعتقاد من نمونههايي كه عرض شد ارزش دقت خاص را دارد و از متن قرآن و روايات معصومين عليهمالسلام هم قرائن بين فراوان در اين زمينه را ميتوان جستوجو كرد. مشروح گفتوگوي خبرنگار جماران با شهيد حجتالاسلام والمسلمين آلهاشم امام جمعه فقيد تبريز كه در خردادماه 1402 انجام شد، در پي ميآيد:
وظايف امام جمعه در قبال اقشار مختلف مردم مثل زنان و جوانان چيست و چگونه بايد با آنها ارتباط برقرار كند؟
امام جمعه شبيه روحاني روستا و شهر است و وظيفه دارد در خير و شرّ مردم شركت كند. يكي از موفقيتهاي بزرگ امام جمعه اين است كه جانبداري از شخص، جريان و گروه نكند؛ همان چيزي كه مقام معظم رهبري هميشه سفارش كردهاند. شما ببينيد در مراسم افطاري مقام معظم رهبري تمام جناحها حضور دارند؛ اين يعني ايشان پدر همه جريانها و احزاب هستند. لذا امام جمعه بايد نقش پدري داشته باشد، تمام افراد را تحت حمايت خود قرار دهد و دست تفقد بر سر همه افراد بكشد. بنابراين ما هر جا ديديم كه امام جمعهاي طرفدار شخص يا جريان خاصي بوده، موفق نبوده است.
خاطرهاي از مرحوم آيتالله ملكوتي بگويم؛ من در زمان آيتالله ملكوتي مسوول ستاد نماز جمعه تبريز بودم و نزديك انتخابات مجلس بود. به ايشان گفتم: «نمايندگان مجلس از جناحهاي مختلف توقع دارند كه پيش از خطبهها سخنراني كنند، من چه كار كنم؟» ايشان فرمودند: «اين هفته هر شش نماينده را دعوت كن.» من گفتم: «حاج آقا، من شش نماينده را در هفته چگونه دعوت كنم؟» ايشان گفت: «اگر براي نمايندهاي وقت نشد، وي را براي هفته بعد دعوت كنيد.» نمايندهها با من تماس گرفتند كه ما را سر كار گذاشتي و همه را دعوت كردي؟! لذا هر كس تماس ميگرفت، ميگفتم: شما هفته آينده صحبت كن. به ديگري ميگفتم: شما دو هفته بعد صحبت كن. بنابراين آيتالله ملكوتي نميخواست يكي از نمايندگان را بر ديگري ترجيح دهد و پدري ميكرد.همانگونه كه امروز مقام معظم رهبري، نقش پدري را دارند ما هم سعي كرديم، اين را حفظ كنيم. من يكي از رمزهاي موفقيت خود را عدم ورود به جريانهاي سياسي ميدانم؛ من به هيچ جناحي وابسته نيستم و به جز خط امام، ولايت و رهبري، هيچ خطي را نميشناسم.دو سال پيش بود كه به يكي از نمايندگان مجلس گفتم كه براي سخنراني پيش از خطبه، هر شش نماينده را دعوت كنيد كه يكي از آنها خانم بود. برخي اعتراض كرده و به جاهايي منعكس كرده بودند كه ايشان نماينده خانم را براي سخنراني قبل از خطبه دعوت كرده است! من گفتم: «چه اشكال دارد؟ مردم رأي دادهاند، ايشان نماينده است و بايد گزارشي از فعاليتهاي خود ارايه كند.» يا به مناسبتهاي مختلف از برخي مديران كل از جمله زنان دعوت ميكنيم و هيچ ايرادي هم نميبينيم.
به نظر شما، امروز كمرنگ شدن نام حضرت امام چه تبعات منفي ميتواند در جامعه داشته باشد؟
نام حضرت امام كمرنگ نشده است، روز به روز پررنگتر ميشود و ما تا مقام رهبري را داريم، هيچوقت احساس نميكنيم كه خط و نام امام كمرنگ شده است. سخنرانيهاي رهبر معظم انقلاب در سالگرد ارتحال امام را اگر بخوانيد، ميبينيد كه هيچ كس به اندازه ايشان به خط، راه و منش امام توجه ندارند. لذا خط امام هيچوقت كمرنگ نميشود.حضرت امام فرمودند «جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد».
از ديدگاه حضرتعالي شالودههاي جمهوري اسلامي از منظر امام كدام است؟
اوايل پيروزي انقلاب بسياري از افراد تلاش ميكردند تا انقلاب را از مسير خود منحرف كنند؛ برخي «جمهوري دموكراتيك اسلامي» را مطرح ميكردند و ديگران چيزهاي ديگري ميگفتند، اما امام گفتند: «جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد». دشمنان نظام و انقلاب از اولين ماه اول پيروزي انقلاب تلاش كردند تا به اين انقلاب ضربه بزنند و به دنبال براندازي بودند اما به لطف حضور و هدايت صحيح امام نتوانستند اين كار را كنند. 19 ماه در كشور شاهد ترور، شهادت، انفجار و تخريب بوديم. بعد از 19 ماه گفتند كه فقط از طريق نظامي ميتوانيم نظام را از بين ببريم. هشت سال جنگ تحميلي طول كشيد، اما هيچ كاري نتوانستند انجام دهند. دشمنان گفتند كه اميدواريم امام از دنيا برود و اگر امام از دنيا رفت ما ميتوانيم نظام را از بين ببريم. اما امروز شاهديم كه در سايه هوشمندي مجلس خبرگان رهبري، مقام معظم رهبري انتخاب شد، مرحوم حاج احمد خميني هم از مقام معظم رهبري بسيار تجليل كردند و فرمودند: «وظيفه همه ما اطاعت از شما است.» 34 سال است كه با همان صلابت و اقتدارِ امام، انقلاب ما رهبري ميشود و مسلمانان جهان هدايت ميشوند. اين خيلي مهم است. خداوند متعال را نسبت به اين نعمتي كه به ما داده است شاكر هستيم و طول عمر همراه با عزت و عظمت مقام معظم رهبري را از خداوند خواهانيم.
رهبر معظم انقلاب درباره خانمهاي بيحجاب فرمودند كه اينها فرزندان ما هستند. از نظر شما روش برخورد با مقوله بيحجابي در جامعه چگونه بايد باشد؟
همان روشي كه مقام معظم رهبري فرمودند؛ نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد. ما از روش مقام معظم رهبري خارج نميشويم و همان روشي كه ايشان فرمودند، معيار عمل ما بايد باشد. من چند هفته قبل به دانشگاه شهيد مدني و بين دانشجويان رفتم. دانشگاه شهيد مدني در آذرشهر است و دانشجويان با قطار رفت و آمد ميكنند. من هم رفتم، سوار قطار شدم، با دانشجويان در مسير حرف ميزديم و نصف سرنشينان قطار خانمها بودند. خيلي هم احترام و محبت ميكردند. در اوج اغتشاشات پاييز سال گذشته من به دانشگاه فرهنگيان رفتم، دانشجويان بسيار محبت كردند. همچنين شب بدون اطلاع مسوولان به خوابگاه دانشجويان رفتم. بلافاصله آقاي صحرايي كه اخيراً وزير آموزش و پرورش شده و آن زمان رييس دانشگاه فرهنگيان بود، شبانه زنگ زد و از من تشكر كرد. در مناسبتهاي مختلف به خوابگاههاي دانشجويي ميروم. يك بار در مسير دانشگاه به من گفتند: «شما پيش دانشجويان بدون اطلاع نرويد، چون خوب نيست.» پرسيدم: «چرا؟» گفتند: «چون دانشجويان شلوارك ميپوشند و فلان كار را ميكنند.» گفتم: «ايراد ندارد.» ما به دانشگاه رفتيم، با همه دانشجويان در يك اتاق جمع شديم و با هم گفتوگو كرديم. از اين كارها بسيار انجام ميدهم. يا ظهرها بدون اطلاع به سلف غذاخوري دانشجويان ميروم و با آنها غذا ميخورم. يا برخي اوقات شبها بدون اطلاع به حجره طلاب ميروم و ميگويم كه مسوولان نيايند؛ مينشينيم و با طلاب دردل ميكنيم و بعضا با هم غذا ميخوريم. خانمها هم از اين كارها استثناء نيستند.
اين كارها تأثيري داشته و دانشجويان جذب نماز جمعه شدهاند؟
گفتن اين جمله شايد صحيح نباشد، اما به جرأت ميتوانم بگويم كه حضور مردم در نماز جمعه تبريز نسبت به آمار جمعيت اين شهر، از نماز جمعه تهران كمتر نيست. در خطبه اول نماز جمعه، اغلب بحثهاي خانوادگي و زيست محيطي مطرح ميكنم. باني «ميزهاي خدمت» در كشور من بودم و اولينبار ميز خدمت را ما در تبريز داير كرديم. برنامهريزي ميكنيم، هر هفته چند مديركل ميآيند و به صورت حضوري به مشكلات مردم رسيدگي ميكنند. الحمدلله در بسياري از استانها در نماز جمعه ميزهاي خدمت داير است.كاري كه از اول كرديم و تأثير زيادي داشت درباره حافظان قرآن بود. هر هفته بين دو نماز از چند نفر حافظ قرآن خانم يا آقا تجليل ميكنيم.
از مقام معظم رهبري، بعد يا قبل از تصدي امامت جمعه خاطره خاصي داريد؟
حضرت آقا به علماي تبريز بسيار مسلط بودند، به من فرمودند: «هواي علما را داشته باشيد.» بعد گفتند: «كو علماي تبريز؟ كو آيتالله ميرزا نصرالله شبستري كه مفسر قرآن بود؟ كو آيتالله اشراقي؟ كو آيتالله مولاناها؟ كو آيتالله انگجيها؟ كو آيتالله غروي؟» من تعجب كردم، انگار ايشان در تبريز زندگي ميكنند.به من هم محبت كردند و فرمودند كه همين روش را كه انتخاب كرديد ادامه دهيد. معلوم بود كه روش من مورد پسندشان است. من هم افتخار ميكنم چه در ارتش و چه در امامت جمعه موجبات رضايت ايشان، امام عظيمالشأن و امام زمان (عج) را فراهم آوردهام. الحمدلله، خدا را شكر و همه اينها از پدرم است.روز اول كه خدمت آقا رسيديم و ميخواستيم به تبريز بياييم، من و آقايان محمدي گلپايگاني، مروي و تقوي نزد رهبر معظم انقلاب بوديم. يكي از اين آقايان به ايشان عرض كرد: «آقا مستحضريد كه پدر آقاي آلهاشم، امام جمعه موقتِ آقاي شبستري هستند؟» آقا فرمودند: «شما دخالت نكنيد، خودشان كنار ميآيند.» من بعد از اينكه حكم گرفتم و به تبريز آمدم، خدمت ابوي رسيدم و به ايشان گفتم: «خدمت آقا چنين مسالهاي مطرح شد. لذا اگر معذّب هستيد كه پدر امام جمعه موقت و پسر امام جمعه دايم باشد، ديگر نماز جمعه اقامه نكنيد.» ايشان گفت: «تا ديروز فرزند من بوديد، اما از ديروز كه حكم رهبري را گرفتيد هم فرزند من و هم پدر من هستيد. بنابراين شما بايد تصميم بگيريد كه نماز جمعه بخوانم يا نخوانم.» اين جملات اوج ولايتمداري پدرم را ميرساند. پدرم چند سال نماز جمعه را اقامه كردند، اما متأسفانه دو سال است كه كمر و پايشان درد ميكند و ديگر نميتوانند.