به گزارش تابناک به نقل از خبرآنلاین، «جلال رشیدیکوچی»، نماینده مرودشت در مجلس یازدهم که از مخالفان طرح صیانت و لایحه گشت ارشاد بود در گفتگویی که در «کافه خبر» داشت تاکید کرد: در موضوع گشت ارشاد، میتوانستم سکوت کنم و درباره تبعات منفی آن تذکر ندهم، آیا امکان آن نبود؟ در قصه واردات خودرو میتوانستم ورود نکنم و عایدی زیادی هم برای من داشت، پس زمانی که میگویم صادقه و شجاعانه صدای مردم بودم برای اینها است.
او می گوید: قول و عمل برخی از نمایندگان و مسئولان همخوانی ندارد. البته این تضادها به مرور زمان جمع شده و توسط فضای مجازی نقل و قولها به راحتی به روزسانی میشود و مردم به آگاهی رسیدند.
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
* شما می گویید که من صدای مردم بودم، از آخرین نطق شما در مجلس وام میگیرم که گفته بودید من صادقانه و شجاعانه صدای مردم بودم و جلوی پدرخواندهها ایستادم. برای من به عنوان یک شهروند باید بگویم که جمع کردن این صفات در یک نماینده مجلس کمی باورپذیر نمیتواند باشد. از نگاه خود شما چرا باورپذیری برای ما شهروندان انقدر سخت شده است؟
غیر از این بود؟ اگر من به دنبال اهداف سیاسی و شخصی خودم در مجلس بودم قاعدتا نباید صحبت میکردم، باید سرم را پایین انداخته و چهارتا کار انتخاباتی انجام میدادم. نباید در مسائل مختلف که موردنظر برخی از آقایان بود، ورود میکردم. میتوانستم در مسئله طرح صیانت ساکت باشم، آیا کسی به بنده خرده میگرفت؟ مگر به آن ۲۷۰ نفر کسی خرده گرفت؟
صادقانه و شجاعانه صدای مردم بودم
به عنوان مثال در موضوع گشت ارشاد، میتوانستم سکوت کنم و درباره تبعات منفی آن تذکر ندهم، آیا امکان آن نبود؟ در قصه واردات خودرو میتوانستم ورود نکنم و عایدی زیادی هم برای من داشت، پس زمانی که میگویم صادقه و شجاعانه صدای مردم بودم برای اینها است.
در قصه فیلترینگ من میتوانستم وارد نشوم که به مزاج برخی آقایان خوش آید. فلذا واقعا صادقانه صدای مردم بودم ضمن آنکه من اینجا باید این موضوع را هم بگویم که اگر شخصی یک برگ سند از تخلف مالی بنده دارد، یا تغییر بنیادی قبل از ورود به مجلس یا بعد از آن در من ایجاد شده، ارائه کند.
به مردم می گویند یک وعده غذا بخورید اما خودشان بر سر سفره رنگین می نشینند
* آقای رشیدیکوچی، چرا در افکار عمومی پذیرش نمایندهای در این جایگاه سخت شده است، چرا مجلس در آن جایگاه نیست.
قول و عمل برخی از نمایندگان و مسئولان همخوانی ندارد. به عنوان مثال وقتی منِ رشیدیکوچی ۳۰ سال، مردم را با اشک و آه و ناله به سادهزیستی و تقوا دعوت میکنم و بعد مشخص میشود که فلان تخلف مالی یا فلان تخلف در زمینخواری را دانسته یا نداسته انجام دادهام، مردم نسبت به آن بدبین میشوند. بعد هم دوباره با همان ادبیات مردم را دعوت بکنم باعث میشود که مردم نپذیرند شخصی هم میتواند صادقانه کار کند.
یا فلان آقا در تریبون نماز جمعه مردم را دعوت به خوردن یک وعده غذایی میکند و بعد عکسهایی منتشر میشود که همان فرد در سفرههای رنگین نشسته است. خب وقتی مردم این تضادها را مشاهده میکنند اگر فردی هم سادهزیست باشد، از او نمیپذیرند. وقتی که فلان آقا میگویند ما هم مثل شما باید لنگ به خودمان بسته و زندگی کنیم اما خانهاش چسبیده به پادشاهان قدیم ایران، باعث تضاد میشود. البته این تضادها به مرور زمان جمع شده و توسط فضای مجازی این نقل و قولها به راحتی به روزسانی میشود و مردم به آگاهی رسیدند.