پرونده قتل مرد میانسال با اعلام خانوادهاش به جریان افتاد. آنها گفتند پدرشان با دامادشان به نام بهروز قرار داشت و بعد از این قرار دیگر از پدرشان خبری ندارند.
به گزارش «تابناک» به نقل از اعتمادآنلاین، وقتی ماموران بهروز را بازداشت کردند، به این نتیجه رسیدند که مرد جوان مرتکب قتل پدرزنش شده و جسد را رها کرده است. شهروندی جسد را دیده و پلیس را خبر کرده بود. بهروز در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت قصدی برای کشتن نداشت و فقط میخواسته از خودش دفاع کند.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. اولیای دم در دادگاه درخواست قصاص کردند و فقط همسر بهروز بود که اعلام گذشت کرد.
وقتی بهروز در جایگاه قرار گرفت، گفت: قصد کشتن پدرزنم را نداشتم. ما رابطه خوبی با هم داشتیم. ماجرا از این قرار بود که چون من به شیشه اعتیاد داشتم، همسرم قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. از این موضوع خیلی ناراحت بودم. روز حادثه با پدرزنم قرار گذاشتم تا با هم صحبت کنیم. برای اینکه در جایی خلوت صحبت کنیم، او را سر زمین کشاورزی در اطراف تهران بردم. باران باریده و زمین خیس بود. من هم مشروب خورده و شیشه کشیده بودم. وقتی داشتیم صحبت میکردیم همسرم تماس گرفت. او با پدرش صحبت کرد و بعد پدرزنم میخواست گوشی را به من بدهد که دچار توهم شدم و فکر کردم میخواهد مرا بزند. به همین خاطر او را زدم. پایش سر خورد و به زمین افتاد. چون زمین خیس بود این اتفاق افتاد و شکستگیهای روی بدنش هم به همین دلیل بود. من پدرزنم را روی دوش گذاشتم و با خودم کشیدم تا سر جاده بیاییم و او را به بیمارستان ببرم. وسط راه وقتی دیدم دیگر نفس نمیکشد، رهایش کردم و از ترس فرار کردم. من قصد کشتن نداشتم.
در پایان، هیات قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت. دیوان عالی کشور حکم صادره را نقض کرد و پرونده را دوباره به دادگاه برگرداند.
در جلسه دوم رسیدگی باز هم اولیای دم درخواست قصاص کردند و متهم نیز گفت قصدی برای کشتن نداشت و سر پدرزنش حین حمل به سنگ برخورد کرد و باعث مرگش شد.
متهم در محاکمه دوم هم به قصاص محکوم و باز هم این حکم در دیوان عالی کشور نقض شد، چرا که علت تامه مرگ از سوی پزشکی قانونی مشخص نشده بود.
به این ترتیب، دادگاه یک بار دیگر از کمیسیون پزشکی درخواست اظهار نظر کرد. در کمیسیون ۲۵ نفره پزشکی مشخص شد ۱۵ درصد علت فوت به ضرباتی برمیگردد که بهروز به پدرزنش وارد کرده و ۷۵ درصد علت بیماری زمینهای مقتول بوده است.
به این ترتیب، بار دیگر جلسه رسیدگی برگزار شد. یکی از دختران مقتول به قضات گفت: دو هفته قبل از کشته شدن پدرم، بهروز به خانهمان آمده و برای پدرم چاقو کشیده بود. او حتی با مشت به سر مادرم زده و با پسر همسایه که برای میانجیگری وارد دعوا شده بود، درگیر و دندان او را شکسته بود. شب حادثه قرار بود بهروز و پدرم به خانه داییام که بزرگ فامیل بود، بروند و آنجا با هم صحبت کنند اما بهروز به تنهایی مقابل خانه داییام رفته و گفته بود قرار ملاقات به هم خورده است. او خودش همراه دوستش دنبال پدرم رفته و او را به زمین کشاورزی کشانده بود. او از قبل برای قتل پدرم نقشه کشیده و با برنامه نقشهاش را اجرا کرده بود. به همین خاطر ما راضی به گذشت نیستیم و او باید اعدام شود.
سپس شاهدی که متهم به دادگاه معرفی کرده بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من بهروز و پدرزنش را به سر زمین کشاورزی بردم. آنها در راه با هم صحبت میکردند و ارتباط خوبی با هم داشتند. پدرزن بهروز چند بار به او گفت نباید نگران باشد و همه چیز درست میشود. من اصلاً دعوایی بین آنها ندیدم.
در ادامه، بهروز در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من برای صحبت کردن با پدرزنم رفته بودم و از بیماری زمینهای او هیچ اطلاعی نداشتم. فکر نمیکردم حالش با یک ضربه بد شود و به داخل جوی آب سقوط کند. من از مرگ او پشیمان هستم و از اولیای دم تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.