به گزارش سرویس سیاسی تابناک، در روزهای اخیر، فضای مجازی و رسانههای کشور بهشدت تحت تأثیر تحولات سوریه قرار گرفته است. پیشروی نیروهای مخالف و گروههای مسلح به مناطق کلیدی مانند حمص و دمشق و در نهایت سقوط سریع دولت بشار اسد در سوریه، بحثهای گستردهای را میان کاربران فارسیزبان و کارشناسان داخلی ایجاد کرده است.
این تحولات، انتقادهای شدیدی به تحلیلهای ناقص سیاسی و رویکردهای رسانهای برانگیخته و موجی از هشتگها، روایتها و کنایهها در فضای مجازی بهوجود آورده است.
کاربران و هشتگها: روایتهای ضد و نقیض
فضای مجازی داخلی در روزهای اخیر، بهویژه توییتر، به بستری برای تبادل نظرهای تند و تحلیلهای ضد و نقیض درباره تحولات سوریه تبدیل شده است. یکی از برجستهترین هشتگهایی که به شدت مورد توجه قرار گرفت، #وعده_صادق_۳ بود. کاربران سوپر انقلابی با استفاده از این هشتگ، خواستار انجام عملیاتی مشابه وعده صادق در اسرائیل برای جلوگیری از سقوط سوریه شدند. آنها معتقد بودند ضعف در تصمیمگیری باعث از دست رفتن مناطق استراتژیک مانند حمص و حلب و نهایتا دمشق شده است.
در ادامه، برخی کاربران این موضوع را گسترش داده و به نقد سیاستهای نظامی و تأخیر در واکنش پرداختند: «وعده صادق ۳ رو اجرا کنید؛ بعد ببینید که چجوری تروریستهای سوریه در میرن. #وعده_صادق۳_مطالبه_ملی». «تا این جماعت اهل الوفاق و التساهل به اروپاییهایی که تمام قد پشت رژیم صهیونی و تروریستها ایستاده اند ثابت کنند ما به دنبال جنگ و ناآرامی نیستیم، لبنان و #سوریه و کمی بعد کل منطقه از دست خواهد رفت ... #وعده_صادق ۳ #نفوذ». «سقوط بشار اسد نتیجهی انجام ندادن وعده صادق ۳ بود».
از سوی دیگر، موضوع واکنش به تغییر ادبیات صداوسیما درباره گروه تحریر الشام شکل گرفت. این تغییر که از «تروریستها» به «شبهنظامیان سوریه» تعبیر شد، واکنشهای طنزآمیز و انتقادی کاربران را به همراه داشت. یکی از کاربران با کنایه نوشت: «آخرین تعبیری که صداوسیما رسانهی رسمی کشور برای گروه تحریر الشام پیدا کرده، «شبهنظامیان سوریه» است.
تغییر تعابیر از «گروه تروریستی» به «گروه مسلح» و حالا «شبهنظامی» واقعاً عجیبه! #فکرش_را_نمیکردیم.» تغییر در لحن و واژگان به موضوعی برای انتقاد گسترده از سیاستهای رسانهای تبدیل شد. یکی دیگر از کاربران نوشت: «صداوسیما خودش هم نمیدونه چی میگه! یه روز تروریست، یه روز مسلح، یه روز شبهنظامی. بعد میخوان مردم بهش اعتماد کنن؟ #فکرش_را_نمیکردیم.» کاربر دیگری تحلیل کرد:
ظاهرا یک #جریان_خاص از داخل کشور، پس از فشار برای انجام نشدن عملیات وعده صادق ۳ و عدم دخالت ایران در سوریه، حالا صدا و سیما را هم تحت فشار گذاشته تا به جای گروههای تر.. ریستی، از عبارت گروههای مسلح استفاده کنه! روشنه این جریان کیا هستند یا نه؟».
این هشتگ همچنین به مقامات و تحلیلگران اشاره داشت که از دید کاربران، با اشتباهات تحلیلی و عدم پیشبینی دقیق، باعث سردرگمی افکار عمومی شده بودند. توییتی در این زمینه نوشت: «سلام. لطفاً مشاورین خود را سریعاً تغییر دهید. وگرنه قراره این جمله رو مکرراً بشنویم: #فکرش_را_نمیکردیم.» که به سخنان علی اکبر ولایتی اشاره داشت که گفته بود؛ «فکرش را نمیکردیم ترکیه در چالهای بیفتد که آمریکا و اسرائیل برای او کندهاند.»
این دو هشتگ، نمونهای از شکاف گستردهای بودند که در تحلیلهای کاربران و رسانهها مشاهده شد و بازتابدهنده اختلاف دیدگاهها و انتظارات مختلف از سیاستهای داخلی و خارجی بود.
تحلیلهای کارشناسان و تناقضهای محاسباتی
محمدجواد لاریجانی، یکی از دیپلمات های باسابقه کشور، در پیشبینی وضعیت سوریه چند ساعت قبل از تغییرات در سوریه به خطا رفت و تحلیلهای او نتوانست تحولات واقعی را منعکس کند. کاربران با انتقاد به او و سایر مشاوران نوشتند: «چطور میشه مشاورین ما اینقدر اشتباه کنن؟ چرا لاریجانی فکر میکرد سوریه سقوط نمیکنه؟» در مقابل، حامیان احمدینژاد از فرصت استفاده کردند تا به بازنشر سخنان او درباره سوریه بپردازند. در توییتی نوشته شد: «سر قضیه سوریه، احمدینژاد گفته بود نباید نیرو بفرستیم. چرا حالا که به حرفش رسیدیم، کسی بهش گوش نمیده؟» احمدینژاد در اوایل دهه نود معتقد بود به جای حمایت نظامی از بشار اسد، باید به یک دولت انتقالی کمک میشد تا وضعیت سوریه بهبود یابد. از سوی دیگر، سخنان سعید جلیلی نیز در مرکز توجه قرار گرفتند. جلیلی گفته بود: «قدرت و پاسخ به موقع و دقیق، مانع تنش و جنگ میشود.» این جمله بهانهای شد برای کاربران انقلابی تا از دولت فعلی انتقاد کنند و ضعف در تصمیمگیری را، نتیجه سقوط سوریه بدانند.
در حالی که آمنه سادات ذبیحپور، خبرنگار صداوسیما، با انتشار توییتی از تحولات خوب در سوریه خبر داد، اما کاربران ژست او و اتصال دقیق به منابع اطلاعاتی بالادستی را به تمسخر گرفتند. چراکه چند ساعت بعد در تلویزیون سوریه، خبر سقوط بشار اسد منتشر شد.
همچنین تحلیل یاسر جبرائیلی درباره سیاستهای اقتصادی بشار اسد بازتاب گستردهای داشت. او نوشت: سوریه بهخاطر تن دادن به سیاستهای نئولیبرال، به این نقطه رسید. افسرانش برای نان، امنیت رو میفروختند.
پیامد ناکامیها: کاهش اعتماد عمومی به رسانهها
این ناکامیها فقط محدود به تحلیلگران و نهادهای رسمی نماند و اعتماد عمومی را نیز تحت تأثیر قرار داد. کاربران در شبکههای اجتماعی، از توییتر تا اینستاگرام، به صراحت گفتند که دیگر به رسانههای رسمی و حتی برخی تحلیلگران معروف اعتماد ندارند. به جای ارائه تحلیلهای بیطرفانه، رسانهها تحلیلهایی ناقص و غیرقابل اعتماد ارائه کردند که بیشتر شبیه تبلیغات ایدئولوژیک یا ناشی از کمبود اطلاعات بود.
این رویکرد نه تنها اعتماد مردم را کاهش داد، بلکه باعث سردرگمی آنها نیز شد. برای مثال، وقتی رسانههایی مثل صداوسیما بطور ناگهانی و یک شبه اصطلاح «تروریستها» را به «شبهنظامیان» تغییر میدهند یا بلاگرهای نزدیک به گروههای خاص، خبر آرامش در دمشق را منتشر میکردند، اما رسانههای خارجی ویدئوهایی از حضور نیروهای مسلح در این شهر نشان میدهند، کاربران به شفافیت و ثبات رسانههای داخلی شک میکنند.
این ناهماهنگیها باعث شده بسیاری از مردم احساس کنند رسانههای داخلی به جای اطلاعرسانی واقعی، در حال پیشبرد منافع خاص هستند یا توانایی پرداختن به اخبارو تحلیل درست را ندارد و اطلاعات کافی ندارند.
به طوری که یکی از کاربران توییتر نوشت: «وقتی صداوسیما نمیدونه چی میگه، چطور از مردم انتظار دارید حرفاشو باور کنن؟».
پیشبینیهای نادرست درباره سوریه از کجا میآید؟
اما چرا پیشبینیها ناقصاند؟ یکی از دلایل اصلی پیشبینیهای ناقص، ناآگاهی از تغییرات سریع منطقه و تمرکز بر مسائل لبنان است. تحولات سوریه بسیار پیچیده است و عوامل داخلی و خارجی زیادی در آن نقش دارند. شش ماه پیش رهبر معظم انقلاب به این پیچیدگیها اشاره کردند، اما بسیاری از تحلیلگران نتوانستند این نکات را به درستی درک کنند.
تحلیلهای اخیر نشان میدهد که بسیاری از کارشناسان همچنان از روشهای قدیمی و کلیشهای استفاده میکنند. آنها بیشتر به دادههای گذشته بدون توجه به رفتارهای بازیگران نظامی و اقتصادی تکیه میکنند و عواملی مثل روابط سوریه با کشورهایی مثل ترکیه، عراق و آمریکا، وضعیت اقتصادی، و نقش سوریه در مسائل غزه و لبنان و اضلاع دیگر را نادیده میگیرند.
از طرف دیگر، تحلیلگران داخلی کمتر به دادههای فرهنگی و اجتماعی مردم سوریه توجه کردهاند. این کمبود اطلاعات باعث شده تحلیلها محدود و ناقص باقی بمانند. همچنین، بسیاری از تحلیلگران با سوگیریهای ایدئولوژیک و سیاسی خاص، واقعیتها را تحریف یا نادیده گرفتهاند.
در چنین شرایطی، تحلیلها بیشتر برای تأیید نظرات قبلی تحلیلگران استفاده میشوند تا پاسخ به واقعیتها. نتیجه این رویکرد، پیشبینیهای نادرستی مثل عدم سقوط بشار اسد بوده است. برای رفع این مشکلات، باید روشهای پژوهشی و تحلیلی را با دادههای جدید بهروز کنیم و با شفافیت بیشتر، اعتماد مردم را به رسانهها و تحلیلها بازگردانیم.
به عنوان نکته پایانی می توان گفت سخنرانی قریب الوفوع رهبرمعظم انقلاب در روز چهارشنبه که به موضوع تحولات اخیر منطقه می پردازد، سخنانی که برای دوست و دشمن ، مهم و قابل تحلیل است، سخرانی روز چهارشنبه در حسینیه امام خمینی بار دیگر می تواند آبی بر آتش اختلاف تحلیل ها و سردرگمی های فعلی در داخل و حتی افکار عمومی متمایل به محور مقاومت در خارج از کشور باشد، رویکردی که همواره رهبرانقلاب در بزنگاههای تاریخی انقلاب داشته انذ و باعث ایجاد ارامش فکری و وحدت نظری در امور مهم اما اختلافی شده است.