به گزارش «تابناک» به نقل از پدال؛ وقتی به واژه مینی ون فکر میکنیم چندین گزاره به ذهن میآید که بسیاری از آنها مثبت نیستند. افراد زیادی مینی ونها را با واژههای خسته کننده، خانوادگی و عاری از هیجان میشناسند. مینی ونها از نظر طراحی نیز جای کار زیادی نداشتهاند و شکل خاص آنها بیشتر روی فضای کابین و بار زیاد تمرکز کرده است. مینی ونها یک کلاس خودرویی از رونق افتاده هستند چراکه بسیاری از افراد هماکنون به دنبال خرید شاسی بلندها و کراس اورها هستند؛ اما زمانی وجود داشت که یک مینی ون خودرویی آیندهنگرانه مربوط میشد و این مقاله به چنین خودرویی اختصاص دارد. استات اسکاراب را میتوان اولین مینی ون دنیا دانست.
ویلیام بوشنل استات در زمینههای مختلفی از خودرو گرفته تا هواپیما کار کرده است. علیرغم اینکه استات مجبور شد به دلیل مشکلات بینایی خود دانشگاه را ترک کند اما علاقه زیادی به وسایل نقلیه موتوری و هواپیما داشت. پس از طراحی یک پروتوتایپ سایکل کار، او کار در شرکت پاکارد را شروع کرد و بعدها مسئول بخش هواپیمایی شد. در سال ۱۹۱۹ بوشنل استات تصمیم گرفت کسبوکار خودش را راه بیندازد و شرکت استات موتور کار را تأسیس نمود. او در دنیای هواپیما موفقتر از خودرو ظاهر شد و هواپیمای استات ۳-AT نهایتاً باعث شکلگیری هواپیمای فورد تری موتور شد.
اما به اولین مینی ون دنیا بپردازیم. یکی از بزرگترین منابع الهام بوشنل استات برای طراحی این مینی ون خودروی دایمکسن بود که ویلیام استات فرصت دیدن آن از نزدیک را داشته است. دایمکسن توسط مخترع آمریکایی بوکمینستر فولر طراحی شده بود و نام آن از سه واژه داینامیک و مکسیموس و تنشن گرفته شد. فولر از این واژهها برای توصیف چندین پروژه دیگر خود در سالهای بعدی نیز استفاده کرده بود. فولر میخواست با طرح خود عبارت “انجام کارهای بیشتر با چیزهای کمتر” را نشان دهد. اساساً این به معنی ساخت سبکترین ساختار ممکن بود که تأثیر منفی روی کاربرد وسیله نقلیه نداشته باشد. همین اصول را استات نیز بکار گرفت. دایمکسن به دلیل شکل گرد و نرم خود آیرودینامیک خوبی داشت و از سه چرخ استفاده میکرد. نیروبخش دایمکسن هم پیشرانه ۸ سیلندر فورد بود.
شاخصههایی همچون خطوط نرم و شکل تخممرغی دایمکسن در استات اسکاراب هم دیده شدند. اسکاراب پیشتاز طرحی بود که امروزه به عنوان مینی ون یا خودروی چندمنظوره شناخته میشود. اسکاراب هم از پیشرانه ۸ سیلندر فورد که در بخش عقب نصب شده استفاده میکرد. با اینکه ابعاد خودرو بزرگ بود اما وزن بسیار پایینی داشت و به کمتر از ۱۳۶۰ کیلوگرم میرسید. این وزن کم به لطف استفاده از متریال سبکوزن همچون فایبرگلاس و آلومینیوم به دست آمده بود. طراحی اسکاراب هم به شدت وامدار صنعت هوانوردی بود. شکل بدنه این مینی ون توسط جان تجاردا طراحی شد، فردی که مسئول طراحی لینکلن زفیر هم بوده است. پیشرانه ۸ سیلندر این مینی ون ۸۵ اسب بخار قدرت تولید میکرد و یک گیربکس ۶ سرعته دستی نیز وظیفه رساندن نیرو به چرخها را بر عهده داشت. اسکاراب در عرض ۱۵ ثانیه از سکون به سرعت ۹۶ کیلومتر در ساعت میرسید و حداکثر سرعت آن نیز حدود ۱۳۰ کیلومتر در ساعت بود.
کابین این خودرو نیز به اندازه بدنه آن آیندهنگرانه بود و بسیاری از عناصر داخلی آن تا سالها بعد در خودروهای تولیدی دیده نشدند. تنها یک در باعث دسترسی سرنشینان به کابین میشد و به جز صندلی ثابت راننده، طراحی سایر صندلیها منعطف و قابل تنظیم بود و سرنشینان میتوانستند در کنار و یا روبروی یکدیگر بنشینند. یک میز جداشدنی هم برای بازی و کار در کابین نصب شده بود و متریال باکیفیتی همچون چوب و چرم هم وجود داشت؛ اما طراحی این خودرو بیش از حد آیندهنگرانه بود و هرگز از فاز پیشتولیدی فراتر نرفت و به دلیل هزینه بالای معادل ۱۰۰ هزار دلار امروز، تولید آن توجیه نداشت. تنها ۹ دستگاه از اسکاراب تولید شد. یکی از این خودروها در موزه تاریخی دیترویت قرار دارد.