مهدی ملکی - عجیب است که با از سرگیری رقابتهای باشگاهی بعد از تعطیلات نیم فصل، به جای اینکه شاهد شور و شوق و زیباییهای ورزشی جذاب باشیم، مجبوریم حواشی و جنجال را تحمل کنیم که پرقدرت و البته زشتتر از گذشته ادامه دارد.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، جای توجیه و اغماض وجود ندارد؛ تشت رسوایی از بام فوتبال ایران به زمین افتاده و صدای گوشخراش آن، مدتهاست آزارمان میدهد.
توهین رکیک ساکت الهامی به یحیی گلمحمدی، فحاشی تماشاگران یزدی به سپاهانیها و در ادامه حمله تعدادی از هواداران منتسب به تیم چادرملو به اتوبوس سپاهان و شکستن شیشهها، درگیری حامد لک دروازهبان مس رفسنجان با عکاسِ پشت دروازه در تبریز و فحاشی به او، اخراج محبی بازیکن سپاهان به خاطر تحریک هواداران، اشتباه عجیب داور در دیدار ذوبآهن و پرسپولیس با وجود VAR. همه اینها جزو حواشی تنها یک هفته از مسابقات فوتبال باشگاهی ایران، آن هم در بالاترین سطح یعنی لیگ برتر است. اتفاقاتی که در هفته شانزدهم افتاد و بسیاری از هواداران، کارشناسان و مردم را آزرده خاطر کرد. در این بین شاهد مواردی، چون حمله به داور و کتک کاری در سطوح پایینتر در روزهای گذشته هم بودهایم.
شواهد و واقعیت پیشروی همه ماست؛ ورزشی که باید باعث شور و نشاط و لذت شود، در مسیری جز این حرکت میکند. بارها دیدهایم و شنیدهایم که افراد مختلف میگویند هزینه در ورزش/فوتبال سود است، چون باعث سالمتر شدن جامعه و افراد میشود. اینکه اوقات فراغت جوانها پر میشود و آنها از جرم و بزه احتمالی فاصله میگیرند و در کل هزینه در فوتبال، سبب کاهش آسیبهای اجتماعی میشود. کاملاً هم درست است و بسیاری از جامعهشناسان هم روی این موارد صحه میگذارند، اما نه این فوتبال!
فوتبالی که نفر اول ریاستش با ابهامات و اتهامات زیادی دست و پنجه نرم میکند، فوتبالی که بالاترین بخش مدیریت آن یعنی فدراسیون فوتبال به نوعی درگیر پرونده فساد است و رؤسای دو رکن مهم و حساس آن یعنی کمیته داوران و سازمان لیگ، از سمتهای خود تعلیق و برکنار میشوند. فوتبالی که تعداد استادیومهای مطلوب و استاندارد آن به اندازه انگشتان دو دست هم نمیشود، زمین چمن مطلوب کمیاب و بلکه نایاب است، دلالها جولان میدهند و شیره فوتبال را میدوشند، زدوبند غوغا میکند و نرخ شایستهسالاری در آن پایین است.
فوتبالی که مربی فحاشی میکند، بازیکن فحاشی میکند، هوادار در قالب کُریخوانی، فحاشی میکند. فوتبالی که در آن مالک باشگاهی پرطرفدار به جای تلاش برای اتحاد و همدلی میان ایرانیان با حرفها و اظهاراتش بذر نفاق میان فلان شهر و قوم با شهر و زبان دیگری، میکارد. فوتبالی که رئیس آن از مربی سابق تیم ملی به دلیل انتقاد شکایت میکند و تصاویر او در حالی که دستبند دارد، منتشر میشود. فوتبالی که بسیاری از استعدادهایش مجال ظهور پیدا نمیکنند، اما آکادمیها و مدارس فوتبال اغلب با رابطه و نه ضابطه، عنان کار را به دست گرفتهاند و نظارت لازم هم بر عملکرد آنها وجود ندارد.
جالب است که در میان تمام جنجالهای پیدا و آشکار، احتمالاً در پَس پرده هم مواردی وجود دارد که اگر برملا شود، بیش از پیش دلزدگی ایجاد میکند. در این بین گاهی هم شاهد «بگمبگم»ها هستیم. ساکت الهامی پس از اتفاقات باورنکردنی پایان بازی فولاد و نساجی گفت: «آقای گلمحمدی نقابت را بردار؛ نگذار حرفهایی بزنم که همه تعجب کنند.»
حال سؤال این است که شما از فوتبال برای مردم چه چیزی باقی گذاشتهاید؟ برای میلیونها ایرانی که تماشا و هواداری از تیمی، جزو معدود دلخوشیهای آنهاست. ای کاش یک نفر پیدا شود و صادقانه بگوید، از جان فوتبال چه میخواهید و از آن مهمتر از جان مردمی که عاشق فوتبال هستند، چه میخواهید؟
تردیدی وجود ندارد که این حجم موارد آزاردهنده و اوضاع آشفته، اصلاً اتفاقی نیست، مختص یک بازی و یک تیم و چند چهره نیست، محدود به یک ماه و چند ماه هم نیست. فوتبال هر کشوری که میخواهید را مدنظر قرار دهید و با شرایط جاری در فوتبال خودمان مقایسه کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید. از همین کشورهای اطراف و همسایه تا اروپا و حتی آمریکایجنوبی. از امارات و قطر و تاجیکستان تا آلمان و انگلیس و پرتغال و بلژیک. از کشورهای صنعتی و پیشرفته تا کشورهای موسوم به جهان سومی.
اینجا دیگر موضوع صرفاً در خصوص زیرساخت و استادیوم و میلیونها دلار سرمایهگذاری نیست، حالا بحث درباره اخلاق، رفتار، مدیریت و بسیاری از بدیهیات ورزشی، چون فوتبال است. فوتبال ایران سالهاست با تهاجمی ویرانگر روبهرو شده؛ هجوم افراد با تفکرات، اعمال و گفتاری که نهتنها به ساختن و پیشرفت کمکی نکرده، بلکه تباهی به بار آورده است. متأسفانه ویروسی که فوتبال ایران دچار آن شده، بسیار هم مُسری است.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.