به گزارش تابناک اقتصادی، دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در صفحه اینستاگرامی خود نوشت:
وقتی اطلاعات بازار سرمایه و فرصت های اقتصادی آن به صورت یکسان برای عامه مردم شفاف نباشد عده اندکی نوسانات را زودتر پیش بینی و رصد می کنند، به موقع وارد بازارها می شوند، سود های بادآورده را درو می کنند و اکثریت مردمی که دیرتر وارد می شوند با زمینهای سوخته مواجه می گردند!
بنابر اطلاعات موثق بیش از ۱۵۰ نفر در کشور هستند که متخصص چتربازی هستند این افراد پول خود را در بانک ها و یا دارایی های نقد شونده نگه میدارند و میدانند که هر چند سال یک بار چه فرصتهای سودآوری ایجاد میشود.
در مورد بورس هم طیف مذکور به خوبی پیش بینی کرده بود که این فرصت چه موقع در بورس رخ خواهد داد. با این حساب پولهای خود را به آن سمت بردند و برداشت سودآور و قابل توجهی در سال ۹۸ از بورس داشتند و داستان این اواخر که سوددهی بورس تمام شده بود و مردم عادی به سمت بورس رفتند پایان یافت.
لذا ضرورت دارد در خصوص این نوع فعل و انفعالات مقطعی که با خود هیجان و تبعات مختلفی به بار می آورد به صورت جدی تصمیم گیری شود.
بر اساس این گزارش، حدود چهار ماه قبل نیز دکتر محسن رضایی در یادداشتی تحلیلی با انتقاد از اقتصاد الاکلنگی اظهار داشت:
برخی دولتها در ایران، اقتصاد را الاکلنگی اداره کرده اند، به نحوی که کفهای را روی زمین متوقف و کفه دیگر را تقویت کرده اند و بدین ترتیب، تعادل اقتصاد را به هم زده اند؛ یک بار به امید کاذب گشایش بین المللی و ورود سرمایه خارجی از ناحیه مذاکرات برجام، روی تولید و سرمایه ملی مینشینند و متوقفش میکنند و در آن سو با سد شدن مسیر نقدینگی به تولید، با هدف کنترل تورم، سرمایه ملی را با نرخ سود بالا در بانکها حبس کرده، نظام بانکی را هوا میکنند. نتیجه این میشود که سیل نقدینگی سد بانکها را شکسته، راهی بازارهای سوداگری و سفتهبازی چون طلا، ارز، مسکن و... میشود، تورم افسار میگسلد، ارزش پول ملی به سبب تضعیف تولید، تضعیف میشود و سیلی به صورت اقتصاد میخورد. سال ۹۶ و ۹۷ اینچنین شد.
طی ماه های اخیر، با کاهش نرخ سود بانکی، بانک را هم به کفه تولید افزوده و زمینگیر میکنند تا کفه بورس به هوا رود و به سبب این موفقیت، برای خود کف میزنند؛ حال آنکه در حال تبدیل نقدینگی بدون پشتوانه به سرمایه بدون پشتوانه هستند.
فرجام چنین روندی این است که نهایتا سرمایه تجمیع شده به بانک بازگشته و حجم نقدینگی را افزایش خواهد داد. باز، پس از مدتی سد این سرمایه انباشت شده که مابهازایی در بخش واقعی ندارد، شکسته شده، وارد بازار سفته بازی مالی و دارایی خواهد شد و داستان کاهش ارزش پول ملی تکرار خواهد یافت.