گاه در هنگام صدور رأی وحدت رویه، دیوان عالی کشور خود را محدود به حل همان اختلافی که منجر به تشکیل جلسه شده، نکرده و با پیشبینی اختلاف بعدی در آینده، تصمیم خود را به گونهای میگیرد که حاوی ارایٔه راه حلی برای اختلاف آرای آینده نیز باشد؛ برای نمونه، در رأی وحدت رویه شماره هفتصد و نه که موضوع اختلاف، تعیین مرجع صالح به رسیدگی بدوی به دو اتهام یک متهم (یکی در صلاحیت دادگاه کیفری یک و دیگری در صلاحیت دادگاه کیفری دو) بوده، هیأت عمومی علاوه بر اعلام نظر در این خصوص، مرجع رسیدگی به اعتراض به رأی دادگاه صالح در این فرض را هم تعیین نموده است.
به گزارش «تابناک»؛ هم اکنون به دنبال تصویب قانون کاهش مجازات حبس تعزیری و تقلیل مجازات حبس جرایم تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق در املاک متعلق به اشخاص خصوصی از یک ماه تا یک سال حبس (درجه شش) به پانزده روز تا شش ماه حبس (درجه هفت)، در عمل اختلاف زیادی میان دادسراها و دادگاهها در اینکه این جرایم باید مستقیم در دادگاه مطرح شوند یا اینکه تحقیقات مقدماتی آنها مانند سایر جرایم در دادسرا انجام گیرد، شکل گرفته است.
در همین ارتباط، دکتر علی خالقی حقوقدان و عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره این موضوع معتقد است، اکنون جرایم سهگانه فوق در املاک متعلق به اشخاص خصوصی دو مجازات حبس (درجه هفت) «یا» جزای نقدی ثابت (اصلاحیه قانون وصول برخی درآمدهای دولت=درجه پنج) دارد. توجه به حبس، آن را در صلاحیت مستقیم دادگاه و توجه به جزای نقدی آن را در صلاحیت دادسرا قرار میدهد. با توجه به رأی وحدت رویه شماره هفتصد و چهل و چهار که خود را محدود به موضوع اختلاف، یعنی جرایم دارای مجازات حبس و جزای نقدی نسبی نکرده و علیالاطلاق در جرایم مستوجب دو مجازات حبس و جزای نقدی (اعم از ثابت و نسبی)، مجازات حبس را ملاک تشخیص درجه جرم دانسته است، و با توجه به اینکه وقتی که از نظر دیوان، در جرمی مجازات آن حبس «و» جزای نقدی (مانند کلاهبرداری) باشد، مجازات حبس ملاک تشخیص درجه جرم اعلام شده، به طریق اولی این نظر شامل جرایمی هم میشود که مجازات آن حبس «یا» جزای نقدی (مانند تصرف عدوانی) است.
بنابراین جرایم یادشده از درجه هفت محسوب و مستقیم در دادگاه مطرح میشود. در تصمیمی که دادیار دادسرای مرند گرفته و تصویر آن در بالا آمده است، با این استدلال و دلایلی دیگر، شجاعانه در برابر بخشنامهای که ظاهراً در این زمینه وجود داشته و خلاف قانون محسوب گردیده، اظهارنظر شده است.
رأی وحدت رویه شماره۷۴۴ هیأت عمومی دیوان عالی کشور با موضوع: در مواردی که مجازات بزه حبس توأم با جزای نقدی تعیین گردیده، کیفر حبس ملاک تشخیص درجه مجازات و بالنتیجه صلاحیت دادگاه است.
مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۹۴/۳۰ رأس ساعت ۹ روز سهشنبه مورخ ۱۹/ ۸/ ۱۳۹۴ به ریاست حضرت حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای حسین کریمی، رئیس دیوان عالی کشور و حضور حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید احمد مرتضوی مقدم نماینده دادستان کل کشور و شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوانعالیکشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص مورد و استماع نظریه نماینده دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۷۴۴ـ۱۹/۸/۱۳۹۴ منتهی گردید.
الف) گزارش پرونده
احتراماً معروض میدارد: بر اساس گزارش ۸/۱۱۱/۹۰۰۱ـ ۲۸ /۶/ ۱۳۹۴ آقای معاون قضایی رییس حوزه قضایی استان تهران، از شعب بیست و هشتم و سی و هشتم دیوان عالی کشور و سی و نهم و بیست و هفتم دادگاههای تجدیدنظر در مورد مرجع صلاحیتدار قانونی رسیدگیکننده به اتهام مرتکبین جرایمی که مانند کلاهبرداری، اختلاس و ارتشاء و… که دارای مجازات متعدد حبس و جزای نقدی هستند با اختلاف استنباط از قانون، آرای مختلف صادر شده است که جریان امر ذیلاً گزارش میشود؛
۱. در پرونده کلاسه ۹۴۰۰۹۷ شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور، آقای محسن… به اتهام کلاهبرداری بیش از سیصد و شصت میلیون ریال و معاونت در جعل اسناد رسمی در شعبه ۷۰۷ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان مشهد تحت تعقیب قرار گرفته، با تشدید قرار وثیقه بازداشت شده است. نامبرده به قرار تشدید تأمین اعتراض نموده، پرونده جهت رسیدگی به شعبه ۱۳۳ دادگاهکیفری دو مشهد ارجاع گردیده. شعبه مذکور بــه موجـب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۷۵۹۳۳۰۰۲۵۵ـ۲/ ۴/ ۱۳۹۴ با این استدلال که چون با توجه به میزان مال تحصیل شده، مجازات جرم کلاهبرداری از حیث جزای نقدی درجه یک محسوب میشود و رسیدگی به اصل اتهام در صلاحیت دادگاه کیفری یک میباشد، با استناد به ماده ۲۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب ۴ /۱۲/ ۱۳۹۲ رسیدگی به اعتراض به قرار تشدید تأمین را در صلاحیت محاکم کیفری یک دانسته، با قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفـری یک مشهد، پرونـده را به آن مرجع ارسال نموده اسـت. پرونده در شعبه دوّم دادگاه کیفری یک مزبور مورد بررسی قرار گرفته، به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۷۵۱۶۵۰۰۰۰۹ـ۲۳/۴/۱۳۹۴ با این استدلال که: ملاک درجه بندی جرم کلاهبرداری مجازات حبس است، دادگاه کیفری دو را صالح به رسیدگی به اعتراض به قرار تشدید تأمین دانسته، با استناد بـه مواد ۳۰۱، ۳۰۲ و ۳۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب سال ۱۳۹۲ قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری دو صادر نموده است. با حدوث اختلاف پرونده در اجرای ماده ۳۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری و ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی [دادگاههای عمومی و انقلاب در امور]مدنی به دیوان عالی کشور ارسال، جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است و پس از ثبت به کلاسه مرقوم به شعبه بیست و هشتم ارجاع شد و هیأت شعبه پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی دادیار محترم دادسرای دیوانعالیکشور مشاوره نموده، چنین رأی میدهد:
«در خصوص اختلاف حادث فی مابین شعبه ۱۳۳ دادگاه کیفری دو شهرستان مشهد و شعبه دوم دادگاه کیفری یک مشهد در باب صلاحیت رسیدگی به اعتراض آقای محسن… متهم به کلاهبرداری بیش از سیصد و شصت میلیون ریال و معاونت در جعل اسناد رسمی به قرار تشدید تأمین به کیفیت منعکس در پرونده امر، چون در درجهبندی مجازات در هر درجه مجازات پیشبینی شده است، برای تشخیص مجازات اشد باید مجازات از نظر نوع مورد مقایسه قرار گیرند. در جرم کلاهبرداری با هر میزان مال تحصیل شده از آن طریق، میزان حبس ملاک تشخیص درجه مجازات است. بنا به مراتب مذکور، مجازات جرم کلاهبرداری درجه چهار محسوب و دادگاه کیفری دو را برای رسیدگی به پرونده صالح تشخیص، مستنداً به ماده ۳۱۷قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۴/ ۱۲/ ۱۳۹۲ و ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی با اعلام صلاحیت مرجع مذکور رفع اختلاف مینماید.»
۲. در پرونده کلاسه ۹۰۰۰۶۷ شعبه سی و هشتم دیوان عالی کشور، دو نفر به اتهام کلاهبرداری توسط دادسرای تهران تعقیب و پس از تفهیم اتهام، درباره آنان قرار بازداشت موقت صادر شده که بر اثر اعتراض متهمان، نسبت به قرار مذکور، پرونده به شعبه ۱۰۵۰ دادگاه کیفری دو ارسال و این شعبه طی دادنامه ۳۵۱ـ۲۰/۴/۱۳۹۴ با توجه به میزان مالی که از طریق ارتکاب جرم تحصیل شده است، رسیدگی به اعتراض را در صلاحیت دادگاه کیفری یک تشخیص و مستنداً به مواد ۲۷۱ و ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب ۱۳۹۲ به صدور قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت دادگاه کیفری یک تهران اقدام کرده که پرونده به شعبه پنجم ارجاع و این شعبه طی دادنامه ۱۲۱ـ۶/۵/۱۳۹۴ با این استدلال که حداکثر مجازات قانونی بزه معنونه و ارتشاء ده سال حبس تعیین گردیده است و برابر ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ از مجازات تعزیری درجه چهار محسوب میشود، بنابراین موضوع در صلاحیت دادگاههای کیفری دو میباشد که پرونده به علت حدوث اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال شده که پس از ثبت به شعبه سی و هشتم ارجاع و هیأت شعبه بعد از قرائت گزارش عضو ممیز و نظریه کتبی آقای دادیار دیوان عالی کشور به اکثریت چنین رأی دادهاند:
«با توجه به اطلاق ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری به ویژه در بند «ت» آن که رسیدگی به جرایم مستوجب مجازات تعزیری درجه سه و بالاتر [را] در صلاحیت محاکم کیفری یک پیشبینی نموده است و با عنایت به میزان جزای نقدی مترتب به بزههای انتسابی به متهمین پرونده که بیش از سیصد و شصت میلیون ریال بوده و درجه سه و بالاتر محسوب میگردد از این رو با تأیید استدلال شعبه ۱۰۵۰ دادگاه عمومی کیفری دو تهران که دادگاه کیفری یک را صالح اعلام نموده صائب و موجه تشخیص داده شده و با فسخ قرار صادره از شعبه پنجم دادگاه کیفری یک تهران، پرونده جهت ادامه رسیدگی به همان شعبه ارجاع و بدین وسیله اختلاف حاصله بین دو مرجع مذکور حل و رفع میگردد.»
۳. شعبه ۳۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران در پرونده کلاسه ۹۴۰۵۵۰ در رابطه با حل اختلاف بین شعبه ۱۰۳۵ دادگاه کیفری دو تهران و شعبه دو دادگاه کیفری یک تهران راجع به رسیدگی به اتهام آقایان حسن… و …، مبنی بر کلاهبرداری به مبلغ ۱۸۰ میلیون تومان به شرح دادنامه شماره ۰۳۹۹ مورخ ۱۴ /۶/ ۱۳۹۴ با این استدلال که … در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی درجات مجازات مشخص شده و جرایمی که جزای نقدی آن بیش از ۳۶ میلیون تومان یا حبس بیش از ۱۰ تا ۱۵ سال است مجازات درجه ۳ محسوب میشود و در تبصره ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی در صورت تعدد مجازاتها، مجازات شدیدتر و در صورت عدم تشخیص مجازات شدیدتر، مجازات حبس ملاک است و در مانحنفیه درجه مجازات مشخص شده و مبلغ بالای ۳۶ میلیون تومان درجه ۳ محسوب میشود … النهایه رسیدگی به موضوع را در صلاحیت دادگاه کیفری یک اعلام و حل اختلاف کرده است.
۴. شعبه ۲۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران در پرونده شماره بایگانی ۹۴۰۵۳۱ در رابطه با حل اختلاف بین شعبه ۱۰۴۹ دادگاه کیفری دو تهران و شعبه دو دادگاه کیفری یک تهران راجع به رسیدگی به اتهام آقایان حمیدرضا و محمد… و خانم بهناز… مبنی بر مشارکت در کلاهبرداری به میزان یک میلیارد و ده میلیون ریال با این استدلال که مجازات حبس در هر حال مجازات شدیدتر محسوب میگردد با تأیید صلاحیت دادگاه کیفری دو حل اختلاف نموده است.
به طوری که ملاحظه میفرمایید شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور و شعبه بیست و هفتم دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ترتیب، طی دادنامههایی که به شرح فوق صادر کردهاند در جرایمی که دارای مجازات حبس و جزای نقدی است حداکثر مدت حبس را ملاک تشخیص درجه مجازات اعلام نمودهاند، ولی شعبه سی و هشتم دیوان عالی کشور و شعبه سی و نهم دادگاه تجدیدنظر استان مذکور، میزان جزای نقدی مترتب بر بزههای انتـسابی به متهمین را ملاک تعیـین درجه مجازات اعلام کرده و با توجه به اطلاق ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری به ویژه بند «ت» آن، رسیدگی را در صلاحیت دادگاههای کیفری یک تهران تشخیص دادهاند و، چون با این ترتیب از شعب مختلف دیوان عالی کشور و دادگاههای تجدیدنظر استان تهران با استنباطهای مختلف از مواد ۱۹ قانون مجازات اسلامی و ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ آراء متهافت صادر شده است، لذا مستنداً به ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، طرح موضوع را برای صدور رأی وحدت رویه قضایی درخواست مینماید.
معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری
ب: نظریه نماینده دادستان کل کشور
«احتراماً؛ در خصوص گزارش وحدت رویه شماره ۹۴/۳۰ به شرح زیر نظر خود را اعلام میدارد:
مجازات حبس، سلب آزادی است. شیوه عمل قانونگذار در وضع مقررات مربوط به مجازات حبس و تدابیری که در کیفیت تعیین مجازات جایگزین اندیشیده است و ترتیب مجازاتها که حبس در صدر قرار میگیرد (مواد ۱۹، ۲۷ و ۲۹ قانون مجازات اسلامی) و حتی سختگیری قانونگذار در صدور قرار بازداشت موقت در مواد ۲۳۷ و ۲۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری، مفید این معناست که مجازات حبس از بقیه مجازات شدیدتر است علیالخصوص که در تبصره ۳ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به صراحت به آن اشاره شده است؛ بنابراین، در تعیین صلاحیت مرجع رسیدگیکننده به جرایم، ملاک مجازات حبس است، لذا رأی شعبه ۲۷ دادگاه تجدیدنظر استان که مبتنی بر این نظر است، صائب و مورد تأیید است.»
ج: رأی وحدت رویه شماره ۷۴۴ـ۱۹/۸/۱۳۹۴ هیأت عمومی دیوان عالی کشور
مطابق ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، قانونگذار هر یک از مجازات را در درجهای خاص قرار داده که قرار گرفتن هر مجازات در مرتبهای معین در عین حال مبیّن شدت و ضعف آن کیفر نیز میباشد، لکن در هر یک از این درجات نیز کیفرهای غیر متجانس وجود دارد که به لحاظ عدم امکان سنجش آنها با یکدیگر، تشخیص کیفر اشد در بین آنها بعضاً با اشکال مواجه میگردد؛ به منظور رفع اشکال، تبصره ۳ ماده ۱۹ قانون یاد شده، در مقام بیان قاعده، مقرر میدارد: … در صورت تعدد مجازاتها و عدم امکان تشخیص مجازات شدیدتر، مجازات حبس ملاک است…؛ علاوه بر این در قانون مجازات اسلامی و سایر قوانین جزایی، از جزای نقدی به عنوان «بدیل مناسبتر» مجازات حبس (در مقام تخفیف و تبدیل آن مجازات) و کیفر جایگزین مجازات حبس که علیالقاعده ماهیت خفیفتر و ملایمتری از حبس دارد، استفاده شده است و عرف و سابقه قانونگذاری در کشور ما نیز حکایت از صحت چنین استنباطی دارد. بنا به مراتب مذکور، به نظر اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوان عالی کشور، در مواردی که مجازات بزه حبس توأم با جزای نقدی تعیین گردیده، کیفر حبس ملاک تشخیص درجه مجازات و بالنتیجه صلاحیت دادگاه است. این رأی مطابق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور